دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو کردی
ز ناز و عیش بگذشتی، به داغ و درد خو کردی
پس از عمری بدست یار دادی ای فلک دستم
کرم کردی، ولی وقتی که از خاکم سبو کردی
به جانی وصل جانان گر خریدی شاد باش ای دل
چه آسان یافتی نقدی که عمری جستجو کردی
دلا دنبال آن چشم سیه دیگر چه میگردی؟
گر از هستی متاعی داشتی، در کار او کردی
به خون دیده رنگین ساختی رخساره شاهی
به آخر در میان عاشقانش سرخرو کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و معشوق اشاره میکند و از لحظات زیبای عاشقانه صحبت میکند. او به این موضوع میپردازد که عاشق با عشق و ناز از درد و رنج میگذرد و پس از سالها تلاش، بالاخره به وصال معشوق میرسد. شاعر از این احساس شاد و مثبت برخوردار است و میگوید که اگر به حقیقت عشق دست یابد، باید شاد باشد زیرا سالها در جستجوی آن بوده است. همچنین او به تاثیر عشق بر چهره و وجود خود اشاره میکند و به زیبایی و سرخرویی در میان عاشقان میبالد.
هوش مصنوعی: ای دل، در بازی عشق، جان خود را فدای محبوب کردی و از ناز و لذت گذشتی، به داغ و درد راضی شدی.
هوش مصنوعی: پس از سالها زحمت و انتظار، به من لطف و محبت کردی، اما زمانی که از خاک و ریشهام جدا شدی و به من بیمحلی کردی.
هوش مصنوعی: اگر به محبوب خود وصل شدهای، خوشحال باش ای دل، چرا که بسیار آسان چیزی را به دست آوردی که مدتها به دنبال آن بودی.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا به دنبال آن چشم سیاه هستی؟ اگر چیزی از هستی داشتی، باید آن را در راه او صرف میکردی.
هوش مصنوعی: تو با اشکهای خود، چهره شاهی را زیباتر کردهای و در نهایت، در میان عاشقان او، به او افتخار و زینت بخشیدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو کردی
نمودی چهر مهر آسا خجل مه را ازاوکردی
ندانم کاروان مشک تاتاری رسید از ره
ویا چنگی به چین گیسوان مشکبوکردی
ز کشمر سرو را آوردی او را اسم قد هشتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.