ساقی به آب خضر نشان ده پیاله را
کز دل برون کنیم غم دیر ساله را
بلبل ز روی گل همه حرف جفا شنید
آه ار ورق بباد دهند این رساله را
هر دم شکفته تر شود از آه من رخت
از رهگذار باد چه غم شمع لاله را؟
برخوان وصل دست ارادت مکن دراز
کالوده کرده اند بزهر این نواله را
بخت غنوده را سر خواب است همچنان
شاهی چه تیز میکنی آهنگ ناله را؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که پیالهای را به او نشان دهد تا به وسیله آن غمهای دیرینهاش را فراموش کند. او به بلبل اشاره میکند که از گل جفا دیده و نگران است که ورق این رساله به باد برود. شاعر بیان میکند که هر لحظه فراقش را بیشتر حس میکند و به این فکر است که در محبت نباید بیش از حد پیش روی کرد، زیرا شاید بختش در خواب باشد و نباید به زودی به سمت ناله و غم برود. در کل، شعر دغدغههای عاشقانه و غمانگیز را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، پیاله را به آب خضر نشان بده تا بتوانیم غم و غصههای قدیمی را از دل بیرون کنیم.
هوش مصنوعی: بلبل از زیبایی گل صحبتهای ناملایمتی را شنید. آه، اگر این نوشته را در باد بفرستند...
هوش مصنوعی: هر لحظه از دلتنگی من چیز جدیدی بروز میکند. چه اهمیتی دارد که شمع نازک و لطیف از بادی که میوزد، غمگین شود؟
هوش مصنوعی: برای ارتباط برقرار کردن و درخواست از کسی، زیادهروی نکنید؛ زیرا این وعدهای که به شما داده شده، تحت تأثیر مشکلاتی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: سرنوشت غافل در خواب است، همانند پادشاهی که چطور میخواهی با صدای نالهات او را بیدار کنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پر کن بدور لعل نگارم پیاله را
تا بشکنیم توبه هفتاد ساله را
گشتند منفعل گل و سنبل به رنگ و بوی
تا برفکند ماه من از گل کلاله را
دوران دون ببین که چو خواهیم جرعهای
[...]
ساقی به جلوه آر، می همچو لاله را
چون لاله برفروز جمال پیاله را
سر تا به پا چو نافه پر از مشک چین شود
گر با کمند زلف بگیرد غزاله را
دل را کنی ز تیغ جفا گر ورق ورق
[...]
مگذار بر زمین دل شبها پیاله را
از باده برگ لاله کن این داغ لاله را
نتوان ز من گرفت به عمر دراز خضر
کیفیت بلند شراب دو ساله را
ساقی چنان خوش است که گر می کمی کند
[...]
چشمت به خاک ریخته خون پیاله را
بخشیده توتیای نگه چشم لاله را
تا با خیال زلف تو پیوند کرده ام
پیچیده ام به رشته جان تار ناله را
از تاب درد کیست ندانم که نوبهار
[...]
کردم رقم بهکلک نفس مد ناله را
دادم به باد شعلهٔ شوقت رساله را
از سرمه چشم شوخ تو تمکینپذیر نیست
نتوان بهگرد، مانع رم شد غزاله را
از ره مروبه عیش شبستان این چمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.