گنجور

 
امیر شاهی

آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود

دی سنبلش ز تاب می آشفته رنگ بود

ای واعظ، ار حدیث تو ننشست در ضمیر

عیبم مکن، که گوش بر آواز چنگ بود

عمری چو خاک، بر سر کویت شدم مقیم

آخر ز رهگذار تو بادم بچنگ بود

فرهاد را ز میوه شیرین، حلاوتی

روزی نشد که لایق دیوانه سنگ بود

تیغ از چه بود بر صف دلها کشیدنت؟

با لشکر شکسته چه حاجت به جنگ بود؟

شاهی سیاه نامه شد و رند و عشقباز

بگذاشت نام زهد ریایی، که ننگ بود

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

رفت آنکه روز ما ز ستم تیره رنگ بود

واندوه را بنزد دل ما درنگ بود

وان شد که گفتی از در و دیوار روزگار

خورشید تیغ آخته با ما بجنگ بود

وان عهد شد که چون گل رعنا بخون دل

[...]

شاهدی

امشب دلم به فکر دهان تو تنگ بود

وز صبح با خیال خودم تیر جنگ بود

از ناله‌ام نوا به دل عاشقان رسید

قانون عشق چون دل ما را به چنگ بود

بر جان و دل چو لشکر حسن تو تاختند

[...]

میلی

باز آمد و ز عربده شرمنده رنگ بود

مایل به آشتیّ و پشیمان ز جنگ بود

ای حسرت از دلم برو امروز، کان گذشت

کاین خوان تنگ عیش بر امید تنگ بود

آخر کبوتر حرم التفات شد

[...]

سلیم تهرانی

امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود

نقل شراب، پسته ی خندان تنگ بود

ساقی ز چهره آینه بر روی بزم داشت

مطرب ز پنجه، شانه کش زلف چنگ بود

گل از حجاب لاله رخان حال غنچه داشت

[...]

بیدل دهلوی

امشب غبار نالهٔ دل سرمه رنگ بود

یا رب شکست‌شیشهٔ‌ من از چه سنگ بود

از کشتنم نشد شفقی طرف دامنی

خونم درپن ستمکده نومید رنگ بود

تا صاف‌ گشت آینه خود را ندیدم ام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه