گنجور

 
امیر شاهی

نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور

خوشم به خواری هجر و نگاه دورادور

به گرد کوی تو گشتن هلاک جان من است

چو پر گشودن پروانه در حوالی نور

تنم چو موی شده، زرد و زار و نالانم

ز تاب حادثه، همچون به ریشم طنبور

به سعی پیش تو قدری نیافتم، چه کنم

که شرمسارم از این گفت‌و‌گوی نامقدور

سروش غیب به شاهی خطاب کرد مرا

به بندگی تو در شهر تا شدم مشهور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی

چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را

به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور

فرخی سیستانی

دلم همی نشود بر فراق یار صبور

همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور

اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل

ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور

ز کام و آرزو‌ی خویش گم شده‌ست دلم

[...]

قطران تبریزی

گل شکفته نماند مگر بصورت حور

خروش رعد نماند مگر بنفخه صور

مسعود سعد سلمان

رسید عید و من از روی حور دلبر دور

چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد

نگار من به لهاورد و من به نیشابور

ره دراز و غریبی و فرقت جانان

[...]

وطواط

جهان سرای غرورست، نی سرای سرور

طمع مدار سرور اندرین سرای غرور

بعاقبت بحسام هوان شود مجروح

دلی که او بحطام جهان شود مسرور

فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه