ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره
بگشا به خنده آن لب و از ابرو آن گره
سوسن که با دهان تو از غنچه لاف زد
از خجلتش فتاده نگر بر زبان گره
مشاطه را ز طره او دست کوته است
جعد بنفشه را نزند باغبان گره
چون گل زری که هست به می گر دهی بباد
به زانکه غنچه وار زنی بر میان گره
شبها چو چنگ ناله شاهی ز زلف اوست
زانش فتاده است به رگهای جان گره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و اغواگری یک معشوقه اشاره میکند. او از ابروان کمانی او که باعث درد دل عاشق شده، میگوید و درخواست میکند که لبخند بزند و آن ابروان را بگشاید. شاعر به لطافت و زیبایی لبهای او اشاره میکند که مانند گل سوسن است و از خجالت نمیتواند صحبت کند. همچنین به تلاش آرایشگر در آراستن موهای او اشاره میکند و میگوید که این کار از دست او خارج است. شاعر مانند گلی که در باد رقص میکند، از او میخواهد که به گونهای شاداب و بدون مشکل ظاهر شود. در نهایت، او از درد و نالهای که زلفهای معشوقهاش در دلش ایجاد میکند صحبت میکند و اینکه این احساسات به جان او گره خورده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر ما بر چهرهات نشان گناهی زدی، با لبخند آن دل را شاد کن و گرهی که بر ابرویت زدی را برطرف کن.
هوش مصنوعی: سوسن که از زیبایی و شیرینی صحبت کرد، حالا به خاطر خجالتش به شکل یک گره در زبانش افتاده است.
هوش مصنوعی: زلفهای زیبای او به دست آرایشگر نمیرسد و باغبان هم نمیتواند به جعد بنفشه گره بزند.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی از احساسات انسانی و لطافت عشق میگوید. در آن به این نکته اشاره میشود که مانند گلی زیبا که در میرقصد، بهتر است که با حساسیت و نرمی به زندگی و روابط خود نزدیک شویم. در واقع، شاعر به ما میآموزد که با عشق و لطافت به دلها نزدیک شویم و از زیباییهای زندگی لذت ببریم.
هوش مصنوعی: در شبها، وقتی که صدای نالهای به گوش میرسد، این ناله به خاطر زیبایی و زلف آن محبوب است؛ زیرا سرسختی و جذابیت او در روح و جان انسان تأثیر عمیقی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای از حدیث زلف توام بر زبان گره
بگشای برقع از رخ و از زلف آن گره
چشمم گلی نچید ز باغ رخت هنوز
تا کی زند دو زلف تو بر ابروان گره
زلفت دلم بیست و در آویخت از هوا
[...]
تا بسته ای به طره عنبرفشان گره
عشاق را فتاده به رگهای جان گره
می کرد شانه شرح جمال تو مو به مو
ناگه فکند زلف تواش بر زبان گره
ساقی ز جام لعل تو یک نکته گفت دوش
[...]
بگشا ز بال همت عالی مکان گره
تا کی شوی چو بیضه درین آشیان گره؟
هر مشکلی ز صدق طلب باز می شود
ماند کی از حباب بر آب روان گره؟
سنگ نشان به دامن منزل رسید و ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.