من از خاک درت رفتم، متاعم را به غارت ده
گرانی بردم از کویت، رقیبان را بشارت ده
مرا از سیل محنت خانه ویران گشت در کویت
زمانه گو اساس خصم را ساز عمارت ده
به یغما برد چشم کافرت ملک دل و دینها
که گفت آن ترک تیرانداز را تعلیم غارت ده؟
به تعظیم وصالش چون نگشتی سرفراز، ای دل
به عجز و نامرادی روی در کنج حقارت ده
سر فریاد بلبل نیست آن گلبرگ رعنا را
چه سود این گفتگو شاهی، برو ترک عبارت ده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و دردهایی که به خاطر جدایی از معشوقش تحمل میکند، سخن میگوید. او از ویرانی خانهاش به خاطر مشکلات و مصیبتها میگوید و از کسانی که به او حسادت میکنند، شکایت میکند. شاعر احساس میکند که عشقش باعث شده است دچار عجز و حقارت شود و در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که فریادها و نالههایش مانند بلبل در برابر زیبایی معشوق کمخاصیت است. او به نوعی به این نکته میرسد که کلمات و عباراتش نمیتوانند توصیفکننده واقعی درد و عشق او باشند.
هوش مصنوعی: من از درگاه تو خارج شدم و از خوشیهای خودم چشم پوشیدهام. اگر بار سنگینی به دوشم هست، به رقبایت بگو که من در این راه تلاش کردهام.
هوش مصنوعی: من به خاطر سختیهای بسیار، خانهام ویران شد. در کنار تو، ای زمانه، بنا کن و پایههای دشمنی را از نو بساز.
هوش مصنوعی: چشمان بیایمان تو سلطنت عشق و باورهایم را به غارت بردند. چه کسی به آن تنور تیرانداز (معشوق) آموزش غارتگری داده است؟
هوش مصنوعی: ای دل، چون نتوانستی در عشق او با افتخار و بزرگی رفتار کنی، بهتر است که به ناتوانی و ناامیدی خود در گوشهای از حقارت بنشینی و به آن فکر کنی.
هوش مصنوعی: بلبل از اینکه فریاد کند و سخن بگوید، چه فایدهای برای آن گلبرگ زیبا دارد؟ ای شاه، بهتر است که از این حرفها بگذری و به عمل بپردازی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.