عمر بگذشت و دلم جز عاشقی کاری نیافت
چشم یاری داشت از یاران ولی یاری نیافت
ای دل از کویش ببر سرمایه درد و نیاز
کین متاع کاسد اینجا هیچ بازاری نیافت
تا صبا زلفش برای صید دلها باز کرد
آن کمند فتنه را چون من گرفتاری نیافت
سالها دل چون صبا طوف ریاض دهر کرد
در فضای او گلی گر یافت، بی خاری نیافت
شاهی از یاران خود با کنج تنهایی بساخت
زانکه با هر کس غم دل گفت غمخواری نیافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از گذر عمرش و عشق بیپایانش سخن میگوید و احساس تنهایی و ناکامی را در جستجوی یاری و عشق بیان میکند. او به دلش توصیه میکند که از درد و نیاز خود بکاهد، زیرا در این دنیا، یاری یافت نمیشود. او همچنین به زیبایی ظاهری و فتنهگری میپردازد که دلها را به دام میاندازد و از عدم خوشی و سرخوشی در زندگیاش سخن میگوید. شاعر در نهایت به تنهایی و بیکسی خود اشاره میکند و اینکه در میان یارانش کسی را نیافته که در غم او شریک باشد.
هوش مصنوعی: زمان زیادی گذشت و من جز عشق ورزیدن کار دیگری نتوانستم انجام دهم. چشم انتظار یارانم بودم، اما هیچکدام به کمکم نیامدند.
هوش مصنوعی: ای دل، از مسیر او با خود درد و نیازت را ببر، چون اینجا هیچ جایی برای خرید و فروش آنچه میخواهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی باد صبحگاهی زلفهای او را در هم ریخت و آن دام جذابیتش را به نمایش گذاشت، من که گرفتار بودم، نتوانستم از چنگال آن فتنه رهایی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: سالها دل مانند نسیمی در باغهای دنیا پرسه زد و اگر گلی هم پیدا کرد، بدون درد و سختی نبود.
هوش مصنوعی: شاهی از دوستانش به خاطر تنهایی و کنارهگیری، دوری گزید؛ زیرا هر زمان که دلش را با دیگران در میان میگذاشت، در واقع کسی را پیدا نمیکرد که واقعاً همدل و غمخوار او باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل بسی گردید چون زلف تو دلداری نیافت
کو بغیر صید دلها در جهان کاری نیافت
هرکجا عشقت غمی دید اندر این جمعی که کرد
گوییا غیر از دل ما یار غمخواری نیافت
زاهدا زرق ریا در کوچه رندان مپوش
[...]
آنکه کاری غیر آزار دل زاری نیافت
عالمی را کرد در آزار و آزاری نیافت
بزم استغنایش از من بس که امشب گرم بود
مدعی هم پیش او تقریب گفتاری نیافت
آن فرامُش وعد کرد امروز یاد ما، مگر
[...]
گشت عمر بخت ما، در رنگ مخمل، صرف خواب
حیف کاین نگشوده مژگان، ذوق بیداری نیافت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.