ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند
جان نماند از عشق و در دل حسرت رویت بماند
جان در این طوفان غم بر باد شد، لیکن خوشم
کز تن خاکی غباری بر سر کویت بماند
شمع وار از جمع رندان رفتی و سوزت نرفت
همچو گل دامن کشان بگذشتی و بویت بماند
ما خود از خاک درت رفتیم، لیکن گاهگاه
پرسشی میکن دل ما را، که پهلویت بماند
از تن شاهی خیالی هم نماند از غم، ولی
همچنان در دل خیال قد دلجویت بماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و حسرت خود سخن میگوید. او و دل آوارهاش از کوی معشوق رفتهاند، اما عشق و یاد معشوق همیشه در دلش باقی مانده است. علیرغم غم و اندوهی که بر او حاکم است، هنوز هم خوشحال است که ذرهای از عشقش را در یاد دارد. او به خاطر غم فراق، شبیه شمعی است که با رفتن معشوق، همچنان روشنایی و سوز خود را حفظ کرده است. حتی اگر خود از خاک بررفته باشد، باز هم یاد و تصویر معشوق در دلش جاریست و مدام در دلش سوال میکند که چه بر سر او آمده است. در نهایت، حتی در غم و اندوه، یاد و خیال معشوق در دلش باقی مانده است.
هوش مصنوعی: ما رفتیم و دلمان که بینوا است، هنوز در کوی تو مانده است. جان ما که از عشق تو رنج میبرد، دیگر نمانده؛ ولی حسرت دیدن تو همچنان در دلمان باقی است.
هوش مصنوعی: در این طوفان غم، جانم به خطر افتاد، اما خوشحالم که از بدن خاکیام، گردی بر سر کوی تو باقی مانده است.
هوش مصنوعی: تو همچون شمعی که از جمع رندان جدا میشود، با اینکه رفتی، گرما و سوز وجودت از بین نرفت. مانند گلی که دامنش را نرم و با احتیاط میکشد و از کنار ما میگذرد، عطر و بوی تو هنوز در فضا باقی مانده است.
هوش مصنوعی: ما خود از خاک درگاه تو برخاستیم، اما گاهی دل ما را میپرسد که آیا در کنار تو خواهیم ماند.
هوش مصنوعی: از جسم و جان شاهانه خیالی باقی نمانده است و غم وجودش را فراگرفته، اما در دل هنوز یاد و خیال قد و قامت محبوبش باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفتیم از چشم و در دل حسرت رویت بماند
بر شکستی و به جانم نقش گیسویت بماند
سر گذشتی بشنو از من، داشتم وقتی دلی
سالها شد در فرامش خانه مویت بماند
دی خرامان می گذشتی خلق بیدل مانده را
[...]
جان ز تن رفت و دل اندر عقد گیسویت بماند
شد تنم هم خاک دروی تا ابد بویت بماند
خاک ره گشتم ولی شادم که بعد از سالها
گردی از خاک وجودم بر سر کویت بماند
در دل پر درد خود دیدم که در هرگوشه ای
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.