دل بیرخ تو جانب گلشن نمیکشد
خاطر به سوی لاله و سوسن نمیکشد
بخرام سوی باغ، که گل با وجود تو
خوبی نمیفروشد و دامن نمیکشد
ای بخت خواب رفته، کجایی، که در فراق
آن میکشم ز دوست که دشمن نمیکشد
آن را که در فراق کسی تیره گشت روز
در بزم عیش باده روشن نمیکشد
گر دست راحت است و گر خنجر ستم
شاهی ز اختیار تو گردن نمیکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره longing و احساس فراق است. شاعر بیان میکند که بدون وجود معشوق، دلش به سمت زیباییهای طبیعت مثل گل و لاله نمیکشد. او از بخت خود شکایت میکند و میگوید که در غم دوری معشوق، حتی شادی و بزم هم برایش رنگ و بویی ندارد. در نهایت، شاعر اشاره میکند که قدرت و اختیار کسی در برابر درد عشق و فراق هم بیمعناست.
هوش مصنوعی: دل بدون روی تو هیچ میلی به باغ و گلشن ندارد و هیچ شوقی به لاله و سوسن نمیخواهد.
هوش مصنوعی: به سمت باغ برو، زیرا گل به خاطر وجود تو ارزشش را از دست داده و زیباییاش را نمینمایاند.
هوش مصنوعی: ای بختی که خوابیدی، کجایی؟ من در دوری این یار، رنج میبرم و درد میکشم، در حالی که هیچ دشمنی تا به حال اینگونه آزارم نداده است.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر دوری محبوبش غمگین و ناراحت شده، در روزهای شادمانی و خوشی نمیتواند از نوشیدن باده لذت ببرد.
هوش مصنوعی: اگر زندگی آرام و راحتی داشته باشی یا با ظلم و ستم مواجه شوی، هیچکدام از اینها نمیتواند بر آزادی ارادهات تأثیر بگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد تو جان من به جز این تن نمیکشد
این بخیه غیر رشته و سوزن نمیکشد
دل را اگر چه نزد رقیبان بود دوا
سازد به درد و منت دشمن نمیکشد
بیسرو قد و سبزه خط و گل رخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.