|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ دلتنگی و اندوه شاعر به خاطر دوری محبوبش است. او از تاثیر غم محبوب بر عقل و جانش صحبت میکند و اشاره میکند که در این راه طاقت و توانش را از دست داده است. با دور شدن محبوب، امید و آرزویش نیز از بین رفته و او میگوید که حتی دلش هم از زیبایی محبوبش به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و رفته است. در پایان، به نوعی اشاره میکند که قدرت و سلطنتی که تحت تأثیر غم محبوب است، نمیتواند ادامه یابد و با داغ او از جهان خواهد رفت.
هوش مصنوعی: ای ساقی، به خاطر غم تو، عقل و جانم از بین رفتهاند. حالا میخواهی میدهم که دیگر نیازی به تظاهر نیست.
هوش مصنوعی: من در این مسیر به شدت عزم و ارادهام را از دست دادهام، اما اگر توانایی رفتن داشته باشم، ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: وقتی که چهره و موهایت از نظرم دور شد، آرزوی قلب و جانم از بین رفت.
هوش مصنوعی: من تنها بودم و دل، که زیبایی تو را دید، آن هم به سوی راهی غیر از راست و درست رفت.
هوش مصنوعی: شاهی که مانند گل لاله در خون غوطهور است، به خاطر دلتنگی تو از این جهان میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طوفان درم بر آسمان رفت
در شیربها سخن به جان رفت
هر دل که ز عشق بی نشان رفت
در پردهٔ نیستی نهان رفت
از هستی خویش پاک بگریز
کین راه به نیستی توان رفت
تا تو نکنی ز خود کرانه
[...]
کافسوس که تن بماند و جان رفت
از دل صبر و ز تن توان رفت
عشقت چو به قصد عقل و جان رفت
دل هم به غلط در آن میان رفت
دل برد گمان که آن دهان نیست
یک ذره بدید و در گمان رفت
جز حسن تو را چو هست آنی
[...]
گر یار به سوی دیگران رفت
سوی دگر نمیتوان رفت
فریاد که مدعی ز پیشم
با قاصد یار، همزمان رفت
نشناخت ز مستیاش همانا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.