گنجور

 
امیر شاهی

ابرو ز من متاب، که دل دردمند تست

تیری که خورده ام ز کمان بلند تست

آباد، کشوری که تویی شهریار آن

آزاد، بنده ای که گرفتار بند تست

زلفی بتاب رفته و ابرو گره زده

بیچاره آنکه صید کمان و کمند تست

ای واعظ این حدیث کجا قول ما کجا

هنگامه برشکن، که نه هنگام پند تست

فرموده ای که شاهی از این در کمینه ایست

مپسند بروی اینهمه غم گر پسند تست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صفای اصفهانی

من مبتلای عشق و دلم دردمند تست

از پای تا سرم همه صید کمند تست

زلف بلند تست که افتاده تا بساق

یا ساق فتنه از سر زلف بلند تست

ای شهسوار عرصه سرمد رکاب زن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صفای اصفهانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه