بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شدم
دگر شراب مده ساقیا، که مست شدم
ره صلاح چه پویم، چو عشق ورزیدم؟
به قبله روی چه آرم، چو بت پرست شدم؟
میان مردم از آنرو بلند شد نامم
که زیر پای سگانت چو خاک پست شدم
سرم به حلقه روحانیان فرو ناید
کمند زلف تو دیدم که پای بست شدم
شکسته بسته بود گفتگوی من، شاهی
چنین که بسته آن زلف پر شکست شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار بیانگر حالتی عاشقانه و عمیق از شاعر است که به عشق و تأثیر آن بر زندگیاش اشاره دارد. شاعر به زیبایی معشوقهاش اشاره میکند که او را دچار شور و شوق کرده و از حال عادی خود به در آورده است. او از سر شکسته شدن و تحولی که عشق در او ایجاد کرده سخن میگوید و به نوعی تسلیم افتاده است. در کل، این شعر به ابراز احساسات عمیق و تغییرات درونی ناشی از عشق و زیبایی میپردازد.
هوش مصنوعی: با یک نگاهِ جذاب که به جانم زدی، دیگر نتوانستم خود را کنترل کنم. دیگر به من شراب نده، زیرا که به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم.
هوش مصنوعی: چرا باید به دنبال راه درست باشم، وقتی که عشق را انتخاب کردهام؟ چرا باید به سمت قبله برگردم، وقتی که به پرستش بت مشغول شدهام؟
هوش مصنوعی: من از آن رو در میان مردم شناخته شدم که به خاطر خدمت و وفاداری، خود را به خاطر شما و مقام شما کوچک کردم و مانند خاک زیر پای سگها به ذلت دچار شدم.
هوش مصنوعی: سرم به حلقه روحانیان نمیرسد و نتوانستم خود را از تسلط زلف تو خلاص کنم، زیرا دیدن آن زلف باعث شد تا در دام عشق تو گرفتار شوم.
هوش مصنوعی: گفتگوی من به هم ریخته و از هم گسسته بود، مانند اینکه شاهی که موهایش در هم و پر از شکستگی است، من هم به همین حالت در آمدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.