گنجور

 
امیر شاهی

مائیم و دلی ز دست رفته

در پای فتاده، پست رفته

در کوی تو پارسا رسیده

وز پیش تو بت پرست رفته

ز افتاده دل منت چه خیزد

قلبی به هزار دست رفته؟

مائیم ز دست دل در این کوی

هشیار رسیده، مست رفته

امید قرار نیست شاهی

از صبر دلی که هست رفته

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode