زلف تو در کمند جنون میکشد مرا
خوشخوش به کوی عشق درون میکشد مرا
هرجا که میگریزم از این فتنه، ناگهان
عشقت عنان گرفته برون میکشد مرا
من دل نمیدهم به لب و چشم او، که یار
گاه از فسانه گه به فسون میکشد مرا
بر خاک آستان تو گریم به خون دل
چون خاک میدواند و خون میکشد مرا
شاهی به کوی عشق مکن بعد از این قرار
کاین دل به گوشههای جنون میکشد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و جنون ناشی از آن است. شاعر از زلف محبوبش یاد میکند که او را به دنیای عشق میکشاند و هر بار که سعی میکند از این فتنه دور شود، عشق او دوباره او را به سمت خود میکشاند. شاعر به این موضوع اشاره میکند که هرگز نمیتواند دل به زیباییهای ظاهری محبوب بسپارد، زیرا تنها عشق و دیوانگی او را به خود جذب میکند. او از شدت عشق و درد دلش میگوید و از یار میخواهد که به این کشش و جنون پایان دهد، چرا که این احساسات او را به سمت جنون میبرند.
هوش مصنوعی: موهای تو مرا با خود میکشند و در آغوش جنون میبرند، خوشحال و سرمست به کوی عشق میکشانندم.
هوش مصنوعی: هر جا که از این مشکل و آشفتگی فرار میکنم، ناگهان عشق تو مرا به سمت خود میکشد.
هوش مصنوعی: من به لب و چشم او دل نمیسپارم، چون گاهی یار با سخنان فریبنده و جادوییاش مرا به سوی خود میکشاند.
هوش مصنوعی: من بر سر خاک آستان تو با دلدرد و اشک میگریم، چون خاکی که به دلشوره میخورد و من را با خود میکشد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، دیگر در کوی عشق تصمیم نگیر، چرا که دل من مرا به گوشههای دیوانگی میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر لحظه سیل دیده به خون میکشد مرا
سودای گیسویت به جنون میکشد مرا
گر به وعدههای دل خلافت کشد رواست
سوی سراب سوز درون میکشد مرا
تا عشق در درون دل من قرار یافت
[...]
در پا غمت چو صید زبون میکشد مرا
میافکند به خاک و به خون میکشد مرا
ما خون گرفتهایم و دمادم به زور دست
درپای تیغ، بخت زبون میکشد مرا
زنجیر زلف او اگر این است، عاقبت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.