سروی از باغ ارم سایه بر این خاک انداخت
که به تیغ مژه در هر جگری چاک انداخت
چند گاهی دلم از داغ بتان ایمن بود
باز عشق آمد و این شعله به خاشاک انداخت
عقلم از بادیه عشق تو بیمی میداد
همتم رخت در این راه خطرناک انداخت
همه از رشک خط و عارض رنگین تو بود
چمن اوراق گل و سبزه که بر خاک انداخت
شاهی آن سهم سعادت که نشان میدادند
ناوکی بود که آن غمزه بیباک انداخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و دلتنگی شاعر نسبت به عشق و زیبایی معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا، به داغ و آزار عشق اشاره میکند و بیان میکند که چگونه زیبایی معشوق، بر دل او سایه افکنده و او را دچار درد و رنج کرده است. عشق را به یک مسیر خطرناک تشبیه میکند که باعث میشود عقل او تحت تأثیر قرار گیرد. همچنین، شاعر به حسرتی اشاره میکند که بر اثر زیبایی و رشک معشوق به وجود آمده و از سهم سعادت اشاره میکند که ممکن است فریبنده باشد. در مجموع، احساسات عاشقانه و درد ناشی از این عشق، محور اصلی این شعر را تشکیل میدهد.
هوش مصنوعی: یک سرو از باغ ارم سایهای بر این زمین افکنده است که مانند تیغ نازک مژه، در دل هر کسی زخمی ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: مدتی دلم از درد و غم زیباییهای محبوبان در امان بود، اما دوباره عشق به سراغم آمد و این شعلهی عشق بر دل خویش را به آتش کشید.
هوش مصنوعی: عقل من از دوری و ناشناختگی عشق تو نگران بود، اما ارادهام ریسک کرده و وارد این مسیر پرخطر شد.
هوش مصنوعی: تمام زیباییها و شگفتیهای چمن و گل و سبزه به خاطر زیبایی و جذابیت چهره و خطوط توست که دیگران را به حسادت وامیدارد.
هوش مصنوعی: سعادتی که بهعنوان پادشاهی به نمایش گذاشته میشد، در واقع چیزی نبود جز یادآوری از آن چشمان فریبا و بیپروا که دلبری میکردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پرتو شمع رخت عکس بر افلاک انداخت
قرص خورشید شد و سایه بر این خاک انداخت
برقی از شعشعه طلعت رخشان تو جست
شعله در خرمن مشتی خس و خاشاک انداخت
خوش بران رخش که عشقت فلک سرکش را
[...]
تا به تیغ ستم اندر دل من چاک انداخت
آه سوزنده من شعله در افلاک انداخت
هر خدنگی که بزد بر دل پر درد مرا
کشته سرو روان سایه براین چاک انداخت
مکشم از جگر خسته من پیکان را
[...]
چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت
بوی گلبرگ کسی در کفن چاک انداخت
سر خون ریختن بیگنهی داشت مگر؟
که مرا کار به آن غمزه بیباک انداخت
هر گه آن شمع بتان، خنجر بیداد کشید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.