گنجور

 
امیر شاهی

دلا از مردمی بویی نداری

اگر سودای دلجویی نداری

حرامت باد عمر، ار موسم گل

حریفی و لب جویی نداری

چو عنبر لاف زلفش تا کی ای مشک؟

کز این معنی تو هم بویی نداری

تو خوش باش ای ملامت گو، که چون من

دل اندر دست بدخویی نداری

به تیغ هجر، شاهی را میازار

کز او بهتر دعاگویی نداری

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شاهدی

دلا گر عشق مهروئی نداری

برو کز معرفت بوئی نداری

بیا ای سرو و بر چشمم بکن جا

کزین بهتر لب جویی نداری

برو ای ماه با رویش مزن لاف

[...]

هلالی جغتایی

چه سود از شکل؟ اگر خویی نداری

چه حاصل رنگ؟ اگر بویی نداری

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه