گنجور

 
امیر شاهی

با روی تو از سمن که گوید؟

با کوی تو از چمن که گوید؟

جایی که تو زلف و رخ نمائی

از سنبل و نسترن که گوید؟

با لعل تو غنچه لب فرو بست

پیش تو از آن دهن که گوید؟

درد همه پیش یار گفتند

من خود چه کسم؟ ز من که گوید؟

گر باد صبا نیاید از دوست

رازی به هر انجمن که گوید؟

گفتی: غم او مگوی با دل

این با دل خویشتن که گوید؟

از غم چو زر است روی شاهی

با آن بت سیمتن که گوید؟