گنجور

 
امیر شاهی

ابر آمد و بگریست بر اطراف چمن‌ها

شد شسته به شبنم رخ گلها و سمن‌ها

با داغ تو رفتند شهیدان تو زین باغ

چون لاله به خون جگر آغشته کفن‌ها

از ما سخنی بشنو و با ما سخنی گوی

کز بهر تو بسیار شنیدیم سخن‌ها

گه ناز و گهی عشوه، گهی جور و گهی لطف

غیر از تو چه داند دگری اینهمه فن‌ها؟

در عشق تو صبر و دل و دینم شد و اکنون

مانده است در این واقعه شاهی تن تنها

 
 
 
جامی

ای برده رخت رونق گل‌ها و سمن‌ها

دارد دهن تنگ تو در غنچه سخن‌ها

گر سرو نه با قد تو ماند نتوان برد

چون آب به زنجیر مرا سوی چمن‌ها

صحرای عدم لاله‌ستان شد چو شهیدان

[...]

امیرعلیشیر نوایی

شبنم که هوا ریخت به گل‌ها و سمن‌ها

شد آبله عارض اطفال چمن‌ها

گل‌های چمن گر نه شهیدان فراقند

چون لاله چرا غرقه به خونند کفن‌ها؟

در تاب اگر نیست ازان جعد دل‌آویز

[...]

صائب تبریزی

ای خار و خس بحر ثنای تو سخن‌ها

گنجینه گوهر ز مدیح تو دهن‌ها

یک بار بر این نه چمن سبز گذشتی

سر در پی بوی تو نهادند چمن‌ها

ما و سر آن زلف و پریشانی غربت

[...]

جویای تبریزی

بی سرو قدت خاک نشینند چمن‌ها

شد پنبهٔ داغ جگر لاله سمن‌ها

کارم به حریف دو زبان کاش فتادی

چون غنچه سراپای زبانند دهن‌ها

بارید چو از ابر عطایش نم رحمت

[...]

حزین لاهیجی

داغند، ز رخسار تو ای رشک چمن‌ها

چون لاله، شهیدان به سمن‌زار کفن‌ها

از شرم، صدف را به دهان مهر خموشی ست

تا شد صدف گوهر نام تو، دهن‌ها

خون در جگر نافهٔ دل چون نشود خشک؟

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حزین لاهیجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه