گنجور

 
ملا احمد نراقی

بخش ۱: ای رفیقان بشنوید این داستان

بخش ۲: می زدندی فاش بی اندازه تر

بخش ۳ - حدیث قدسی:من تقرب الی شبرا تقربت ذراعا و من تقرب ذراعا تقربت باعا: هرکه نزدیک من آید یک ذراع

بخش ۴ - بیان بقیه قصه طوطی و شاه: چونکه شه را بود با طوطی نظر

بخش ۵ - به جزیره فرستادن شاه طوطی را: یک جزیره بود در اقلیم شاه

بخش ۶ - در بیان عهد و پیمان گرفتن شاه از طوطی: گفت از هجرانت اکنون آیه ها

بخش ۷ - نصیحت شاه برای طوطی: گرچه از من می شوی اکنون جدا

بخش ۸ - حدیث:من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة الجاهلیه: پیر نبود آنکه مویش شد سفید

بخش ۹ - عهد و میثاق شاه با طوطی: گفت شه باشد مرا عهد دیگر

بخش ۱۰ - امر الهی به ملائکه به سجده حضرت آدم و معنی عبودیت و وظیفه آن: چونکه آدم را خداوند مجید

بخش ۱۱ - تمرد شیطان از سجده آدم: من همه نور و ضیاء آن تیره رو

بخش ۱۲ - داستان گرگ و خر و مذمت حرص و طمع: یک خری افتاد و پای آن شکست

بخش ۱۳ - مناجات با قاضی الحاجات: ای خدا من رهروی ام ناتوان

بخش ۱۴ - رجوع به داستان گرگ و خر و ذلت عاقبت طمع کاری: ناگهان گرگی ز گرد ره رسید

بخش ۱۵ - قصه ی کودک و ذلت طماع از طمع: کودکی را بود نانی با عسل

بخش ۱۶ - بقیه قصه گرگ و خر: خر لگد زد بر دهان و بر سرش

بخش ۱۷ - بیان بقیه ی تمرد شیطان از امر حق تعالی و مردود شدن آن: همچو آن دیو رجیم کشتنی

بخش ۱۸ - قرار گرفتن دل در جانب چپ: سینه ات را روشنی بینی ز راست

بخش ۱۹ - بیان مکر و عداوت شیطان به فرزندان آدم: چون ز ترک سجده آن دیو رجیم

بخش ۲۰ - اشاره به حدیث شریف موتوا قبل ان تموتوا: دل ازین دیوار خاکی کن جدا

بخش ۲۱ - نداهای جان پس از جدایی از تن: گر نبودی پنبه اندر گوش تو

بخش ۲۲ - راه وصول به مقصد: ای برادر این ره بازار نیست

بخش ۲۳ - بیان اینکه اینها همه طلسم است و هرکه آن را بشکند به مقصد می رسد: هان چه مردان بشکن این محکم طلسم

بخش ۲۴ - بیان نکوهش دنیا و مذمت اهل دنیا: سوی دنیا بنگر و احوال آن

بخش ۲۵ - بیان در رنج سلاطین و حکام: روز و شب مشغول پاس خویشتن

بخش ۲۶ - در بیان حال و ابتلای ارباب جاه و مکنت: داد خواهانش گرفته راهها

بخش ۲۷ - رنج و محنت اهل زرع و تجارت و ثروت: دیگری در کار زرع است و شیار

بخش ۲۸ - ادامه ی داستان طوطی و شاه و رفتن به جزیره: باز گردم بر سر آن داستان

بخش ۲۹ - گرفتار شدن پادشاه به دست زنگیان: پادشاهی بود در مغرب زمین

بخش ۳۰ - تتمه حال پادشاه و زنگیان: از قضا فوجی ز زنگ تیره روی

بخش ۳۱ - حکایت آدم آبی و سیاحت او در روی زمین: بالله ار بشناسی ایشان را درست

بخش ۳۲ - امر سیم که آدم آبی بیان کرد از بیوفایی دنیا: دیده ی آغاز بین بر کنده باد

بخش ۳۳ - اهل و عیال، فرزند طماع یا دشمنان دوست نما: آنچه خواهد بر تو فرزند و زنت

بخش ۳۴ - دنباله داستان شاه و گرفتاری او به دست زنگیان: زنگیان را چون تصور کرده شاه

بخش ۳۵ - حکایت: بد یکی طرار از اهل دوان

بخش ۳۶ - در بیان آنکه جمیع آفات و آلام از خودبینی می باشد: دوزخی دان این خودی را ای رفیق

بخش ۳۷ - پندار و خودبینی موری که پر درآورده: گفت اینست آنچه گویند آفتاب

بخش ۳۸ - منازعه ی جسم و جان و میل به عالم علوی و سفلی: جان علوی پر زند برهم همی

بخش ۳۹ - حکایت در سیر و سلوک به سوی حق: آن یکی را داد سلطان عزیز

بخش ۴۰ - در بیان اینکه مکث در دنیا بر هرکس محال است: هان نپنداری که چون آید بسر

بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون سفر را نهایت نیست لازم می آید سبکبار و چالاک بود: نیست راحت تا سفر آید به سر

بخش ۴۲ - بیان اینکه به جهت امتحان دیدنیها پوشیده می شود: کاندران رادان همه گمره شدند

بخش ۴۳ - حکایت خلیفه با طاوس یمانی: آن خلیفه می شدی اندر حرم

بخش ۴۴ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا از خود دو چشمم کور کن

بخش ۴۵ - در بیان اشتیاق به تشرف سرمن رأی و استمداد از امام عصر ع: ناقه راند روز و شب با صد شعف

بخش ۴۶ - بقیه داستان طوطی و شاه: با دل شاد این زمان ای نیکخو

بخش ۴۷ - گرد آمدن اطفال به دور فخر کاینات ص: آن شنیدستی که شاهنشاه دین

بخش ۴۸ - طلب کردن حسنین شتر از جد بزرگوار در روز عید: اینچنین آمد حدیث از راویان

بخش ۴۹ - در بیان اینکه پیغمبر از پدر مهربانتر است: شغل او تحصیل آب و نان تو

بخش ۵۰ - در توسل جستن به فخر کاینات حضرت خاتم انبیاء ص: یا رسول الله یا غوث الامم

بخش ۵۱ - تتمه حدیث روز عید و حضرات حسنین: الغرض گفتند آن شهزادگان

بخش ۵۲ - در بیان حدیث لولاک لما خلقت الافلاک: هم فرستد درد و هم درمان دهد

بخش ۵۳ - داستان سید انبیاء ص با کودکان عرب: این صحابه جملگی در مسجدند

بخش ۵۴ - خریدن خاتم انبیاء ص خود را به گردکان: هان و هان ما را از این طفلان بخر

بخش ۵۵ - مرد عارفی که شنید مکالمه زن را با شوهر: عارفی می رفت روزی در رهی

بخش ۵۶ - شرح حدیث قدسی کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف: خواست تا گردد عیان و آشکار

بخش ۵۷ - تتمه حکایت مرد عارف با زن خود: گفت آن عارف که با من گفت باز

بخش ۵۸ - در بیان اشاره به حدیث نیة المؤمن خیر من عمله: زان سبب فرمود آن شاه اجل

بخش ۵۹ - حکایت عارفی که شب به گدایی و دریوزه رفت: بود در شهری یکی مرد خدای

بخش ۶۰ - حکایت سمنون محب که بلا طلبید و طاقت نیاورد و از پا درآمد: برد سمنون محب را شور عشق

بخش ۶۱ - رجوع به حکایت عارف خانه نشین با زن خود: روزه را شبها به آب افطار کرد

بخش ۶۲ - جواب زن به شوهر خود: زن جوابش داد کای مرد خدا

بخش ۶۳ - جواب دادن مرد عارف زن خود را: گفت زن را مرد عارف در جواب

بخش ۶۴ - حکایت آمدن عرب شترسوار به شهر ری و سؤال اهل شهراز او و احوال کاروان آن عرب: آن عرب آمد به سوی شهر ری

بخش ۶۵ - تتمه جواب مرد عارف زن را: گو به زن آخر چه گفت آن مؤتمن

بخش ۶۶ - جواب دادن زن مرد را: گفت آن زن ای قرین دیرباز

بخش ۶۷ - حکایت آن شکم‌پرست پرخور که از قرآن کلوا و اشربوا را آموخته بود: آن یکی پرسید از پرخواره ای

بخش ۶۸ - در بیان مذمت و نکوهش فلاسفه: آن یکی گردیده محو فلسفه

بخش ۶۹ - در بیان رفتن شیطان به در خانه ی فرعون: خانه ی فرعون را شیطان شبی

بخش ۷۰ - در نکوهش صوفیان این زمان و نارسا بودن افعال با اقوالشان: هیچ دانی چیست صوفی مشربی

بخش ۷۱ - حکایت آن شخص که مرید صوفیان شد و به واسطه اعمال آنها نادم گردید: ساده مردی بود از اهل سداد

بخش ۷۲ - در نکوهش فقهای بی عمل: وان دگر خود را فقیه شهر خواند

بخش ۷۳ - تتمه حکایت مرد عارف و زن خود: گفت عارف در جواب جفت خویش

بخش ۷۴ - در بیان گفتگوی شخصی با شترمرغ: ماند حیران اندر آن صحرا فرید

بخش ۷۵ - حکایت آن صوفی که در حال وجد خود را بر امردی افکند: صوفیان را حلقه ای در ذکر بود

بخش ۷۶ - در بیان آمدن مرد عارف به تحصیل زاد: مرد و زن را چون سخن اینجا رسید

بخش ۷۷ - خوردن لقمان میوه ی تلخ را از دست خواجه ی خود: بود لقمان نیکبختی را رفیق

بخش ۷۸ - در بیان قطع شدن دست عارف در آن شب: کدخدای خانه دادش یک دو نان

بخش ۷۹ - حکایت عاشقی که معشوق او را از بام افکند: بر لب بامی یکی عاشق نشست

بخش ۸۰ - در بیان شناختن شخصی آن مرد عارف را: بانگ زد کی رو سیاهان عنود

بخش ۸۱ - تتمه احوال سید انبیا با کودکان عرب: تا بگویم باقی احوال شاه

بخش ۸۲ - حکایت مدرسی که به جهت حضور شخصی که او را عالم تصور کرد درس نگفت: جمله شاگردانش اندر حاشیه

بخش ۸۳ - بقیه حکایت آن جاهل در مجلس درس شیخ کامل: گفت چون شرع شریف استی کنون

بخش ۸۴ - اشاره به حدیث انماالمرء مخبو تحت لسانه: زین سبب فرمود شاه انس و جان

بخش ۸۵ - در بیان اینکه وهم از حسد شیطان است و اشاره به قل الروح من امر ربی: کیست آن شهزاده روح پاک تو

بخش ۸۶ - در بیان حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه: گفت زین ره لؤلؤ این نه صدف

بخش ۸۷ - در بیان کل مامیز تموه با رهامکم فهو مخلوق مثلکم و مردود الیکم: علم تو جانا بجز تصویر نیست

بخش ۸۸ - در مذمت تقلید و نکوهش ارباب آن: جهل باشد علم تقلید ای عمو

بخش ۸۹ - در بیان حدیث العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان: عقل می دانی چه باشد ای پسر

بخش ۹۰ - در بیان اینکه وهم از حزب شیطان است: مخلصی از این مراحل باز جوی

بخش ۹۱ - در بیان اهریمن نفس: خود شود شیطان چه شیطان ای امان

بخش ۹۲ - در بیان راه تسخیر شیطان حصار دل را: خاصه وهمی کان ز جنس آتش است

بخش ۹۳ - در تفسیر آیه مبارکه و من یعش عن ذکرالرحمن الی آخر: یاد حق بربندد از آن خانه رخت

بخش ۹۴ - در بیان نوحه گری و ماتم داری بدن از مفارقت روح و حسرت بعدالموت: ای رفیقان چون سخن اینجا رسید

بخش ۹۵ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا ای ناامیدان را امید

بخش ۹۶ - حکایت عبدالمطلب با ابرهه که قصد خراب کردن کعبه کرد: ابرهه آن صاحب پیل سفید

بخش ۹۷ - تتمه حکایت عبدالمطلب با ابرهه: هیچش از این خانه غم در دل نبود

بخش ۹۸ - تضرع به درگاه بی نیاز چاره ساز: ای خدا بنگر به این بار گران

بخش ۹۹ - تتمه حکایت ابرهه و استغاثه به ولی عصر ع: الغرض آن پیل برجا ایستاد

بخش ۱۰۰ - تتمه داستان طوطی و شاه: خورد چون طوطی فریب زاغ شوم

بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید: سخت ماند داستانت ای عمو

بخش ۱۰۲ - در بیان عسل خاک آلوده در وسط چاه و مشغول شدن به آن: انگبینی از دهانشان ریخته

بخش ۱۰۳ - حکایت زبون شدن پلنگ در دست آدمیزاد: آن شنیدستی پلنگی شیرگیر

بخش ۱۰۴ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا ای چاره ی بیچارگان

بخش ۱۰۵ - حکایت یکی از آشنایان این زمان و محبان صوری: آشنایی بود ما را در جهان

بخش ۱۰۶: روزگاری از سخن لب دوختم

بخش ۱۰۷ - در صفت عشق و کیفیت آن: عشق نارالله باشد موصده

بخش ۱۰۸ - حکایت زلیخا و ملاقات او یوسف علیه السلام را: چون زلیخا شد اسیر بند عشق

بخش ۱۰۹ - در بیان منع کردن مجنون فصاد را که نشتر به بدن لیلی می رسد: از قضا مجنون ز تب شد ناتوان

بخش ۱۱۰ - در بیان گردیدن مجنون گرد سگ کوی لیلی: هر سگی در کوی او دارد گذار

بخش ۱۱۱ - حکایت شوریده ای که به کلیسای نصاری رفت: بود یک شوریده در شهر هری

بخش ۱۱۲ - در بیان آنکه نزد عاقل هرچه هست علامت توحید است و معنی بی نشانی خدا چیست: آنکه او باشد نشان خویشتن

بخش ۱۱۳ - تتمه حکایت آن مرد شوریده حال: چون به آنجا آمد آن بی نام و ننگ

بخش ۱۱۴ - در بیان حکایت میرفندرسکی و کفار روم و فرنگ: آن شنیدستی که میرفندرسک

بخش ۱۱۵ - اتمام اذان مرحوم میرقدس سره و احرام بستن به نماز: آمد از بام و به گنبد پا نهاد

بخش ۱۱۶ - رجوع به تتمه حکایت مرد شوریده ی هروی و اهل کلیسا: پیش آن شوریده افتادند خاک

بخش ۱۱۷ - مطلع شدن شیخ فقیه از عمل و قول آن شوریده: گفت با وی از پس صد اعتذار

بخش ۱۱۸ - در بیان طریق تحصیل علم و معرفت و رسیدن به اجتهاد و یقین: هر رهی رفتن ندارد پای مزد

بخش ۱۱۹ - بیان حدیث الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق: چشم جمله بر یکی از هر طرف

بخش ۱۲۰ - در مناجات با قاضی الحاجات و استغاثه به آستان امام عصر ع: ای خدا ای رهنمای گمرهان

بخش ۱۲۱ - رجوع به تتمه حکایت زلیخا و حضرت یوسف: آن زلیخا بود در این گفتگو

بخش ۱۲۲ - اشاره به حدیث قدسی که فرمود دل دوستان خود را از طینت ابراهیم و موسی و عیسی و محمد ص آفریده ام: جان ابراهیم و موسای کلیم

بخش ۱۲۳ - حکایت شعیب پیغمبر و گریه کردن او: گریه کرد از بس شعیب تاجدار

بخش ۱۲۴ - اشاره به قول شاه اولیا در دعای کمیل:فهبنی یا الهی و سیدی و مولای صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک: صبر گیرم آورم در آتشت

بخش ۱۲۵ - گفتن شعیب که گریه ام از شوق جنت و ترس جهنم نیست: گریه هایم نی ز شوق جنت است

بخش ۱۲۶ - سؤال شخصی از امام صادق ع شرح بهشت را و جواب آن حضرت: آن یکی پرسید از سلطان دین

بخش ۱۲۷ - خواهش بنده ی مقرب خلوت جلال و مشاهده ی انوار جمال: روشن است این ای قلم بگذار باز

بخش ۱۲۸ - سبب تعلق روح قدسی به بدن و مجاورت غضب و شهوت: در ملک چون قدرت رفتن ندید

بخش ۱۲۹ - امیر معزول که شغل ابریق داری مبرز پیش گرفت: آن یکی می بود در شهری امیر

بخش ۱۳۰ - رجوع به حدیث بنده ی مقرب: گفت یا رب یا رب ای دریای جود

بخش ۱۳۱ - در بیان طلبیدن پروردگار بنده مقرب خود را به خلوت دارالنور و اشاره به آیه ی مبارکه سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی: نافه ها و حله ها از نور پاک

بخش ۱۳۲ - حکایت جوانی که پدرش او را زن داد و گریختن داماد شب زفاف: کرد داماد آن نیای مهربان

بخش ۱۳۳ - بقیه حکایت حضرت شعیب: گفت حق چون گریه ات از غم سرشت

بخش ۱۳۴ - جواب حق سبحانه و تعالی با حضرت شعیب ع: چون شنید این از شعیب آمد خطاب

بخش ۱۳۵ - «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفتن جبرئیل و بیهوش شدن ابراهیم خلیل: جمله را از بهر حق قربان نمود

بخش ۱۳۶ - رجوع به تتمه حکایت خلیل الرحمن: چونکه گفتند این سخن را قدسیان

بخش ۱۳۷ - شاه اولیا که فرمود الهی ما عبدتک خوفا من نارک: طاعت من نی ز شوق جنت است

بخش ۱۳۸ - حکایت بشر حافی و توبه او بر دست حضرت امام موسی کاظم ع: قبله هفتم به راهی می گذشت

بخش ۱۳۹ - حکایت دهقان و کشت او: لیک می باید زمین از شوره پاک

بخش ۱۴۰ - مکالمه حضرت موسی ع با آن پیر گبر و ایمان آوردن گبر: دید موسی کافری اندر رهی

بخش ۱۴۱ - اثبات قدرت و ثبوت معاد جسمانی و رفع شبهه از منکرین معاد: چون شنید آن مرد عارف این سخن

بخش ۱۴۲ - رجوع به تتمه حکایت بشر حافی: چون قبولش کرد آن سلطان راد

بخش ۱۴۳ - در بیان حسنات الابرار سیئات المقربین: از برای اهل قرب بارگاه

بخش ۱۴۴ - رجوع به باقی داستان حضرت خلیل الرحمن: حق تعالی گفت با روح الامین

بخش ۱۴۵ - بیان حدیث اکثر اهل الجنة البلها: اکثرا اهل بهشتند ابلهان

بخش ۱۴۶ - رجوع به بقیه حکایت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام: کو همه در راه یار ایثار کرد

بخش ۱۴۷ - در بیان آرزوی کفار بازگشتن را به دنیای ظلمت سرای: کاخ سلطان چون سیاستگه بود

بخش ۱۴۸ - در بیان فناء فی الله والتسلیم الی الله: این فنای بنده در مولا بود

بخش ۱۴۹ - توضیح معنی فناء فی الله و اقسام آن: این نه معنی فنا فی الله بود

بخش ۱۵۰ - علت اینکه زحل چرا روزها دیده نمی شود: همچو اختر روز کاندر آسمان

بخش ۱۵۱ - مناجات و تضرع به درگاه حضرت قاضی الحاجات: ای خدا ای هم تو پیدا هم نهان

بخش ۱۵۲ - تحقیق در بیان فناء فی الله و اشاره بطریق وصول الی الله: این فنا نبود مقام هرکسی

بخش ۱۵۳ - در بیان آیه ی الله نورالسموات والارض و اشاره به مقام ولایت امیرمؤمنان: هیچ می دانی چه باشد نیستی

بخش ۱۵۴ - حکایت ماه که دنباله خورشید را گرفته: آن یکی با ماه آمد در جدال

بخش ۱۵۵ - در تضرع و تذلل و مناجات به درگاه حضرت حق تعالی: ای خدا ای نوربخش هر ظلم

بخش ۱۵۶ - داستان خیک که بر روی آب دریا افتاده بود: دید خیکی پر فتاده روی آب

بخش ۱۵۷ - در مناجات با حضرت قاضی الحاجات: مر محبین را فنای ثالث است

بخش ۱۵۸ - عشق و جان بازی پروانه در پای شمع: همچو آن پروانه شمع افروختن

بخش ۱۵۹ - مناجات با قاضی الحاجات: ای خدا ای از تو دلها را نشاط

بخش ۱۶۰ - فرق میان عقل و ادراک: مولوی گیرم که فهمد نیک و زشت

بخش ۱۶۱ - حکایت مرغی با جفت خود: مرغکی با جفت در پرواز بود

بخش ۱۶۲ - دنباله صحبت مرغ با جفت خود: گفت با مرغ حریص آن هوشمند

بخش ۱۶۳ - تأویل و تمثیل دو مرغ: عقل و نفسند این دو مرغ ای دوستان

بخش ۱۶۴ - حکایت مردی ظالم که عامل اهل بازار بود: اندرین ایام اندر شهر کاش

بخش ۱۶۵ - ستمکار دیگر و سوء عاقبت ظالم: هم به سالی پیش ازین در این حدود

بخش ۱۶۶ - صیادی که با رفیق خود از پی صید رفتند: روستایی مست قمصر نام او

بخش ۱۶۷ - حکایت امیری که گرفتار شد و بیان سوء عاقبت ظالم: طفل ماند روزگار تنگ چشم

بخش ۱۶۸ - به آتش افکندن خلیل الرحمن را: خواست ابراهیم باهنگ و خرد

بخش ۱۶۹ - حدیث لولا ان الشیاطین یحومون حول قلوب بنی آدم نظروا الی ملکوت السموات والارض: گفت آن سالار اقلیم شهود

بخش ۱۷۰ - در بیان آیه انا عرضنا الامانه: اختیار ظلم و جهل اندر بشر

بخش ۱۷۱ - در بیان مکالمه خدا با روح: من هم استم پهلوان ذوالحسب

بخش ۱۷۲ - در بیان قبول کردن آدم امانت را: چون بر او عرض امانت شد به جهل

بخش ۱۷۳ - در بیان قصه ی لر که رندان فریبش دادند: از لرستان یک لری زفت کلان

بخش ۱۷۴ - تتمه ی قصه خواجه سهم الدین لر: رند گفت ای خواجه سهم الدین چرا

بخش ۱۷۵ - تطبیق حکایت بر احوال آدمی: کرده آن مقتول و مغرور جهول

بخش ۱۷۶ - سوزانیدن زنان هندوان خود را با شوهران: یاسه باشد در میان هندوان

بخش ۱۷۷ - آرزوی کسی که سؤالی بکند از مردگان: بار دیگر چون بمیری از نبات

بخش ۱۷۸ - بقیه حکایت به آتش انداختن ابراهیم خلیل الرحمن ع: قصه ی نمرود و ابراهیم بود

بخش ۱۷۹ - در بیان آتش انداختن زاغان سمند را: داشت زاغی در مقامی آشیان

بخش ۱۸۰ - در بیان رجوع به حکایت خلیل الرحمن: او دویدی خود سوی آن بحر تف

بخش ۱۸۱ - آمدن ملائکه سموات به یاری خلیل الرحمن: چون شنیدند این خطاب آن قدسیان

بخش ۱۸۲ - جدا شدن خلیل از منجنیق و آمدن روح القدس به یاری او: چون رها از منجنیق آمد خلیل

بخش ۱۸۳ - علو مقام و مرتبه رضاء بقضای الهی و تسلیم: این دعا باشد گریزی از رضاش

بخش ۱۸۴ - داستان آن گدا که هرچه به او دادند نگرفت: یک بزرگی می گذشت اندر رهی

بخش ۱۸۵ - رجوع به حکایت گدای عاشق: یک کنیز آمد بکف یکتای نان

بخش ۱۸۶ - گلستان شدن آتش از برای ابراهیم: رو بخوان از مصحف حق قد نری

بخش ۱۸۷ - بلندی رفتن نمرود به تماشای سوختن حضرت خلیل ع: بر لب جویی نشسته با نشاط

بخش ۱۸۸ - تاجری که همه سرمایه ی خود را بوق حمام خرید: این حکایت کرد روزی راستی

بخش ۱۸۹ - داستان آن بازرگان که خرما از بغداد به بصره برد بفروشد: بود در عهدی یکی بازارگان

بخش ۱۹۰ - جواب دادن بازرگان پادشاه را: گفت دارم طالعی ای ارسلان

بخش ۱۹۱ - تتمه حکایت پسر مهتر تاجر: گو پدر را تا دهد سرمایه ام

بخش ۱۹۲ - در خواب دیدن شخصی عابدی را که مرده بود و استفسار احوال آن نشأة: آن یکی از نیکبختان سعید

بخش ۱۹۳ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا ای بی پناهان را پناه

بخش ۱۹۴ - خدای تعالی فرموده ما غرک بربک الکریم: آن یکی کرد این سؤال از آن امام

بخش ۱۹۵ - حکایت آن شخص که خصم گوش او را به دندان مجروح کرده بود: آن فلان بی رحم با دندان گزید

بخش ۱۹۶ - حدیث لاجبر ولا تفویض بل امر بین الامرین: هست امر بین امرین ای پسر

بخش ۱۹۷ - توجیه دیگر از برای حدیث لاجبر ولا تفویض: فعل را خواهی کنی و خواه نه

بخش ۱۹۸ - وجه سوم در بیان جبر و اختیار: از ره دیگر هم ای فرخنده یار

بخش ۱۹۹ - بندگی خدا سبب زندگی حقیقی است: از عنایت گرچه آدم یافت جان

بخش ۲۰۰ - بقیه حکایت قاضی و خصم مردی که گوش او مجروح بود: گفت قاضی گوش او را ای عمو

بخش ۲۰۱ - قربانی نمودن خلیل الرحمن ع فرزند خود اسماعیل ع را: آمد اسماعیل روزی از شکار

بخش ۲۰۲ - رجوع به حکایت ابراهیم خلیل و اسماعیل ع: تا عیان گردد سر پنهان تو

بخش ۲۰۳ - خواب دیدن ابراهیم ع که اسماعیل را قربان کند: پس در آن شب وه چه شب نوروز او

بخش ۲۰۴ - بردن حضرت ابراهیم ع اسماعیل را برای قربانی به صحرای منی: ان شب ابراهیم تا وقت صباح

بخش ۲۰۵ - حکایت مرد روستایی ساده که تخم منار کاشت: روستایی از دهی آمد به شهر

بخش ۲۰۶ - حکایت آن شخصی که گرفتار دو زن بود و سوء عاقبت آن: هرکسی بستاند از تو بهر خویش

بخش ۲۰۷ - بقیه حال حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل ذبیح: شست هاجر پیکر فرزند را

بخش ۲۰۸ - رفتن شیطان نزد هاجر به حیله گری و نومید شدنش: هست چون در امر حق بس مصلحت

بخش ۲۰۹ - نومید شدن شیطان از هاجر و رفتن نزد ابراهیم: آمد و گفت ای خلیل مؤتمن

بخش ۲۱۰ - رفتن شیطان به نزد حضرت اسماعیل ع: چون خلیل الله فکند آن را شهاب

بخش ۲۱۱ - بیان در اشاره به اسرار صلوة و افعال آن به قول بعض از اهل معرفت: آن اذان و آن اقامه نفخ صور

بخش ۲۱۲ - در بیان آوردن ابراهیم ع اسماعیل را در قربانگاه منی: باز آیم بر سر آن داستان

بخش ۲۱۳ - در بیان فریب دادن نفس اماره آدمی را: در ریاضت روزی آوردی به شب

بخش ۲۱۴ - از تسویلات نفس آدمی: دیده ای خواهم ازین هم تیزتر

بخش ۲۱۵ - در بیان اینکه اسماعیل گفت ستجدنی ان شاءالله من الصابرین: صبر از آثار جسم ظاهر است

بخش ۲۱۶ - در بیان اراده ی ابراهیم ع ذبح فرزند خود اسماعیل را: ای پدر خنجر برآر از آستین

بخش ۲۱۷ - شهادت خلاف دادن یکی از ائمه جماعت: آن یکی را بود وامی بر کسی

بخش ۲۱۸ - بقیه داستان ابراهیم و قربانی کردن فرزند خود اسماعیل را: آستین بالا فکند و با طرب

بخش ۲۱۹ - خطاب آمدن به ابراهیم قد صدقت الرؤیا و فدا آمدن به جهت اسماعیل: بود با خنجر خلیل اندر عتاب

بخش ۲۲۰ - بی نوایی که عاشق دختر پادشاه شد: بود در شهری فقیری خارکن

بخش ۲۲۱ - درخواست پادشاه از آن فقیر که دخترش را بپذیرد: نیست از من هرکه این سنت نکرد

بخش ۲۲۲ - بیرون آمدن جوان خارکن از معبد خود و رفتن به سراپرده سلطان: در بر آن خار کن با صد نیاز

بخش ۲۲۳ - حدیث تفکر ساعة خیر من عبادة سنه و در حدیث دیگر سبعین سنه: طاعت بی فکر و بی یاد حضور

بخش ۲۲۴ - تذکار جوان فقیر خارکن به جهت تفکر در احوال خود: زان تفکر در خود و ایام خود

بخش ۲۲۵ - راز و نیاز جوانی در مسجد به درگاه حضرت سبحان: یک جوانی بود در ایام پیش

بخش ۲۲۶ - مهمانی کردن حضرت سلیمان حیوانات را: آن شنیدی که سلیمان نبی

بخش ۲۲۷ - دستور یافتن حضرت سلیمان برای مهمانی مخلوقات: کرد روزی را معین بعد سال

بخش ۲۲۸ - رجوع به حکایت جوان چاره جو در مسجد و به مقصد رسیدن او: آنکه هم تن داد و هم تن را روان

بخش ۲۲۹ - رجوع به حکایت جوان خارکن که مایل به دختر پادشاه بود: صد گلستانش شکفتن ساز کرد

بخش ۲۳۰ - حدیث:المجاز قنطرة الحقیقه: عشق باشد لیک اگر نی صد مرض

بخش ۲۳۱ - رجوع به حکایت حضرت خلیل الرحمن: همچنانکه باقی آن داستان

بخش ۲۳۲ - پیغام آوردن جبرئیل به حضرت رسول و شهادت امام حسین ع: کآمد از دربار عزت جبرئیل

بخش ۲۳۳ - جواب دادن حضرت رسول صلی الله علیه و آله به جبرئیل ع: گفت پیغمبر به پیغام آورش

بخش ۲۳۴ - روانه شدن جناب امام حسین ع به سمت عراق: ای مدینه نوبت غم آمدت

بخش ۲۳۵ - خطاب به زمین عراق و کوفه و کربلا و آمدن حضرت سیدالشهداء ع: ای زمین کربلا دل شاد زی

بخش ۲۳۶ - ورود شاه دین به زمین کربلا: در رکابش خیل جانبازان همه

بخش ۲۳۷ - خطاب حضرت سیدالشهداء ع با اصحاب کبار خود در شب عاشورا: چون نهفت از خجلت سلطان دین

بخش ۲۳۸ - روز عاشورا و حالات اصحاب آن حضرت: سر سراسیمه برآورد آفتاب

بخش ۲۳۹ - خطاب حضرت سیدالشهداء ع به اصحاب خود در صبح عاشورا و آماده شدنشان برای قتال: گفت با ایشان شه ملک بقا

بخش ۲۴۰ - شهادت حضرت علی اصغر در میدان بر روی دست حضرت: هان بیارید آن یکی فرزند من

بخش ۲۴۱ - اجازه خواستن حضرت علی اکبر از حضرت برای رفتن به جهاد: ای پدر هنگام رخصت دیر شد