بخش ۱: ای رفیقان بشنوید این داستان
بخش ۲: می زدندی فاش بی اندازه تر
بخش ۳ - حدیث قدسی:من تقرب الی شبرا تقربت ذراعا و من تقرب ذراعا تقربت باعا: هرکه نزدیک من آید یک ذراع
بخش ۴ - بیان بقیه قصه طوطی و شاه: چونکه شه را بود با طوطی نظر
بخش ۵ - به جزیره فرستادن شاه طوطی را: یک جزیره بود در اقلیم شاه
بخش ۶ - در بیان عهد و پیمان گرفتن شاه از طوطی: گفت از هجرانت اکنون آیه ها
بخش ۷ - نصیحت شاه برای طوطی: گرچه از من می شوی اکنون جدا
بخش ۸ - حدیث:من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة الجاهلیه: پیر نبود آنکه مویش شد سفید
بخش ۹ - عهد و میثاق شاه با طوطی: گفت شه باشد مرا عهد دیگر
بخش ۱۰ - امر الهی به ملائکه به سجده حضرت آدم و معنی عبودیت و وظیفه آن: چونکه آدم را خداوند مجید
بخش ۱۱ - تمرد شیطان از سجده آدم: من همه نور و ضیاء آن تیره رو
بخش ۱۲ - داستان گرگ و خر و مذمت حرص و طمع: یک خری افتاد و پای آن شکست
بخش ۱۳ - مناجات با قاضی الحاجات: ای خدا من رهروی ام ناتوان
بخش ۱۴ - رجوع به داستان گرگ و خر و ذلت عاقبت طمع کاری: ناگهان گرگی ز گرد ره رسید
بخش ۱۵ - قصه ی کودک و ذلت طماع از طمع: کودکی را بود نانی با عسل
بخش ۱۶ - بقیه قصه گرگ و خر: خر لگد زد بر دهان و بر سرش
بخش ۱۷ - بیان بقیه ی تمرد شیطان از امر حق تعالی و مردود شدن آن: همچو آن دیو رجیم کشتنی
بخش ۱۸ - قرار گرفتن دل در جانب چپ: سینه ات را روشنی بینی ز راست
بخش ۱۹ - بیان مکر و عداوت شیطان به فرزندان آدم: چون ز ترک سجده آن دیو رجیم
بخش ۲۰ - اشاره به حدیث شریف موتوا قبل ان تموتوا: دل ازین دیوار خاکی کن جدا
بخش ۲۱ - نداهای جان پس از جدایی از تن: گر نبودی پنبه اندر گوش تو
بخش ۲۲ - راه وصول به مقصد: ای برادر این ره بازار نیست
بخش ۲۳ - بیان اینکه اینها همه طلسم است و هرکه آن را بشکند به مقصد می رسد: هان چه مردان بشکن این محکم طلسم
بخش ۲۴ - بیان نکوهش دنیا و مذمت اهل دنیا: سوی دنیا بنگر و احوال آن
بخش ۲۵ - بیان در رنج سلاطین و حکام: روز و شب مشغول پاس خویشتن
بخش ۲۶ - در بیان حال و ابتلای ارباب جاه و مکنت: داد خواهانش گرفته راهها
بخش ۲۷ - رنج و محنت اهل زرع و تجارت و ثروت: دیگری در کار زرع است و شیار
بخش ۲۸ - ادامه ی داستان طوطی و شاه و رفتن به جزیره: باز گردم بر سر آن داستان
بخش ۲۹ - گرفتار شدن پادشاه به دست زنگیان: پادشاهی بود در مغرب زمین
بخش ۳۰ - تتمه حال پادشاه و زنگیان: از قضا فوجی ز زنگ تیره روی
بخش ۳۱ - حکایت آدم آبی و سیاحت او در روی زمین: بالله ار بشناسی ایشان را درست
بخش ۳۲ - امر سیم که آدم آبی بیان کرد از بیوفایی دنیا: دیده ی آغاز بین بر کنده باد
بخش ۳۳ - اهل و عیال، فرزند طماع یا دشمنان دوست نما: آنچه خواهد بر تو فرزند و زنت
بخش ۳۴ - دنباله داستان شاه و گرفتاری او به دست زنگیان: زنگیان را چون تصور کرده شاه
بخش ۳۵ - حکایت: بد یکی طرار از اهل دوان
بخش ۳۶ - در بیان آنکه جمیع آفات و آلام از خودبینی می باشد: دوزخی دان این خودی را ای رفیق
بخش ۳۷ - پندار و خودبینی موری که پر درآورده: گفت اینست آنچه گویند آفتاب
بخش ۳۸ - منازعه ی جسم و جان و میل به عالم علوی و سفلی: جان علوی پر زند برهم همی
بخش ۳۹ - حکایت در سیر و سلوک به سوی حق: آن یکی را داد سلطان عزیز
بخش ۴۰ - در بیان اینکه مکث در دنیا بر هرکس محال است: هان نپنداری که چون آید بسر
بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون سفر را نهایت نیست لازم می آید سبکبار و چالاک بود: نیست راحت تا سفر آید به سر
بخش ۴۲ - بیان اینکه به جهت امتحان دیدنیها پوشیده می شود: کاندران رادان همه گمره شدند
بخش ۴۳ - حکایت خلیفه با طاوس یمانی: آن خلیفه می شدی اندر حرم
بخش ۴۴ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا از خود دو چشمم کور کن
بخش ۴۵ - در بیان اشتیاق به تشرف سرمن رأی و استمداد از امام عصر ع: ناقه راند روز و شب با صد شعف
بخش ۴۶ - بقیه داستان طوطی و شاه: با دل شاد این زمان ای نیکخو
بخش ۴۷ - گرد آمدن اطفال به دور فخر کاینات ص: آن شنیدستی که شاهنشاه دین
بخش ۴۸ - طلب کردن حسنین شتر از جد بزرگوار در روز عید: اینچنین آمد حدیث از راویان
بخش ۴۹ - در بیان اینکه پیغمبر از پدر مهربانتر است: شغل او تحصیل آب و نان تو
بخش ۵۰ - در توسل جستن به فخر کاینات حضرت خاتم انبیاء ص: یا رسول الله یا غوث الامم
بخش ۵۱ - تتمه حدیث روز عید و حضرات حسنین: الغرض گفتند آن شهزادگان
بخش ۵۲ - در بیان حدیث لولاک لما خلقت الافلاک: هم فرستد درد و هم درمان دهد
بخش ۵۳ - داستان سید انبیاء ص با کودکان عرب: این صحابه جملگی در مسجدند
بخش ۵۴ - خریدن خاتم انبیاء ص خود را به گردکان: هان و هان ما را از این طفلان بخر
بخش ۵۵ - مرد عارفی که شنید مکالمه زن را با شوهر: عارفی می رفت روزی در رهی
بخش ۵۶ - شرح حدیث قدسی کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف: خواست تا گردد عیان و آشکار
بخش ۵۷ - تتمه حکایت مرد عارف با زن خود: گفت آن عارف که با من گفت باز
بخش ۵۸ - در بیان اشاره به حدیث نیة المؤمن خیر من عمله: زان سبب فرمود آن شاه اجل
بخش ۵۹ - حکایت عارفی که شب به گدایی و دریوزه رفت: بود در شهری یکی مرد خدای
بخش ۶۰ - حکایت سمنون محب که بلا طلبید و طاقت نیاورد و از پا درآمد: برد سمنون محب را شور عشق
بخش ۶۱ - رجوع به حکایت عارف خانه نشین با زن خود: روزه را شبها به آب افطار کرد
بخش ۶۲ - جواب زن به شوهر خود: زن جوابش داد کای مرد خدا
بخش ۶۳ - جواب دادن مرد عارف زن خود را: گفت زن را مرد عارف در جواب
بخش ۶۴ - حکایت آمدن عرب شترسوار به شهر ری و سؤال اهل شهراز او و احوال کاروان آن عرب: آن عرب آمد به سوی شهر ری
بخش ۶۵ - تتمه جواب مرد عارف زن را: گو به زن آخر چه گفت آن مؤتمن
بخش ۶۶ - جواب دادن زن مرد را: گفت آن زن ای قرین دیرباز
بخش ۶۷ - حکایت آن شکمپرست پرخور که از قرآن کلوا و اشربوا را آموخته بود: آن یکی پرسید از پرخواره ای
بخش ۶۸ - در بیان مذمت و نکوهش فلاسفه: آن یکی گردیده محو فلسفه
بخش ۶۹ - در بیان رفتن شیطان به در خانه ی فرعون: خانه ی فرعون را شیطان شبی
بخش ۷۰ - در نکوهش صوفیان این زمان و نارسا بودن افعال با اقوالشان: هیچ دانی چیست صوفی مشربی
بخش ۷۱ - حکایت آن شخص که مرید صوفیان شد و به واسطه اعمال آنها نادم گردید: ساده مردی بود از اهل سداد
بخش ۷۲ - در نکوهش فقهای بی عمل: وان دگر خود را فقیه شهر خواند
بخش ۷۳ - تتمه حکایت مرد عارف و زن خود: گفت عارف در جواب جفت خویش
بخش ۷۴ - در بیان گفتگوی شخصی با شترمرغ: ماند حیران اندر آن صحرا فرید
بخش ۷۵ - حکایت آن صوفی که در حال وجد خود را بر امردی افکند: صوفیان را حلقه ای در ذکر بود
بخش ۷۶ - در بیان آمدن مرد عارف به تحصیل زاد: مرد و زن را چون سخن اینجا رسید
بخش ۷۷ - خوردن لقمان میوه ی تلخ را از دست خواجه ی خود: بود لقمان نیکبختی را رفیق
بخش ۷۸ - در بیان قطع شدن دست عارف در آن شب: کدخدای خانه دادش یک دو نان
بخش ۷۹ - حکایت عاشقی که معشوق او را از بام افکند: بر لب بامی یکی عاشق نشست
بخش ۸۰ - در بیان شناختن شخصی آن مرد عارف را: بانگ زد کی رو سیاهان عنود
بخش ۸۱ - تتمه احوال سید انبیا با کودکان عرب: تا بگویم باقی احوال شاه
بخش ۸۲ - حکایت مدرسی که به جهت حضور شخصی که او را عالم تصور کرد درس نگفت: جمله شاگردانش اندر حاشیه
بخش ۸۳ - بقیه حکایت آن جاهل در مجلس درس شیخ کامل: گفت چون شرع شریف استی کنون
بخش ۸۴ - اشاره به حدیث انماالمرء مخبو تحت لسانه: زین سبب فرمود شاه انس و جان
بخش ۸۵ - در بیان اینکه وهم از حسد شیطان است و اشاره به قل الروح من امر ربی: کیست آن شهزاده روح پاک تو
بخش ۸۶ - در بیان حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه: گفت زین ره لؤلؤ این نه صدف
بخش ۸۷ - در بیان کل مامیز تموه با رهامکم فهو مخلوق مثلکم و مردود الیکم: علم تو جانا بجز تصویر نیست
بخش ۸۸ - در مذمت تقلید و نکوهش ارباب آن: جهل باشد علم تقلید ای عمو
بخش ۸۹ - در بیان حدیث العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان: عقل می دانی چه باشد ای پسر
بخش ۹۰ - در بیان اینکه وهم از حزب شیطان است: مخلصی از این مراحل باز جوی
بخش ۹۱ - در بیان اهریمن نفس: خود شود شیطان چه شیطان ای امان
بخش ۹۲ - در بیان راه تسخیر شیطان حصار دل را: خاصه وهمی کان ز جنس آتش است
بخش ۹۳ - در تفسیر آیه مبارکه و من یعش عن ذکرالرحمن الی آخر: یاد حق بربندد از آن خانه رخت
بخش ۹۴ - در بیان نوحه گری و ماتم داری بدن از مفارقت روح و حسرت بعدالموت: ای رفیقان چون سخن اینجا رسید
بخش ۹۵ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا ای ناامیدان را امید
بخش ۹۶ - حکایت عبدالمطلب با ابرهه که قصد خراب کردن کعبه کرد: ابرهه آن صاحب پیل سفید
بخش ۹۷ - تتمه حکایت عبدالمطلب با ابرهه: هیچش از این خانه غم در دل نبود
بخش ۹۸ - تضرع به درگاه بی نیاز چاره ساز: ای خدا بنگر به این بار گران
بخش ۹۹ - تتمه حکایت ابرهه و استغاثه به ولی عصر ع: الغرض آن پیل برجا ایستاد
بخش ۱۰۰ - تتمه داستان طوطی و شاه: خورد چون طوطی فریب زاغ شوم
بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید: سخت ماند داستانت ای عمو
بخش ۱۰۲ - در بیان عسل خاک آلوده در وسط چاه و مشغول شدن به آن: انگبینی از دهانشان ریخته
بخش ۱۰۳ - حکایت زبون شدن پلنگ در دست آدمیزاد: آن شنیدستی پلنگی شیرگیر
بخش ۱۰۴ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا ای چاره ی بیچارگان
بخش ۱۰۵ - حکایت یکی از آشنایان این زمان و محبان صوری: آشنایی بود ما را در جهان
بخش ۱۰۶: روزگاری از سخن لب دوختم
بخش ۱۰۷ - در صفت عشق و کیفیت آن: عشق نارالله باشد موصده
بخش ۱۰۸ - حکایت زلیخا و ملاقات او یوسف علیه السلام را: چون زلیخا شد اسیر بند عشق
بخش ۱۰۹ - در بیان منع کردن مجنون فصاد را که نشتر به بدن لیلی می رسد: از قضا مجنون ز تب شد ناتوان
بخش ۱۱۰ - در بیان گردیدن مجنون گرد سگ کوی لیلی: هر سگی در کوی او دارد گذار
بخش ۱۱۱ - حکایت شوریده ای که به کلیسای نصاری رفت: بود یک شوریده در شهر هری
بخش ۱۱۲ - در بیان آنکه نزد عاقل هرچه هست علامت توحید است و معنی بی نشانی خدا چیست: آنکه او باشد نشان خویشتن
بخش ۱۱۳ - تتمه حکایت آن مرد شوریده حال: چون به آنجا آمد آن بی نام و ننگ
بخش ۱۱۴ - در بیان حکایت میرفندرسکی و کفار روم و فرنگ: آن شنیدستی که میرفندرسک
بخش ۱۱۵ - اتمام اذان مرحوم میرقدس سره و احرام بستن به نماز: آمد از بام و به گنبد پا نهاد
بخش ۱۱۶ - رجوع به تتمه حکایت مرد شوریده ی هروی و اهل کلیسا: پیش آن شوریده افتادند خاک
بخش ۱۱۷ - مطلع شدن شیخ فقیه از عمل و قول آن شوریده: گفت با وی از پس صد اعتذار
بخش ۱۱۸ - در بیان طریق تحصیل علم و معرفت و رسیدن به اجتهاد و یقین: هر رهی رفتن ندارد پای مزد
بخش ۱۱۹ - بیان حدیث الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق: چشم جمله بر یکی از هر طرف
بخش ۱۲۰ - در مناجات با قاضی الحاجات و استغاثه به آستان امام عصر ع: ای خدا ای رهنمای گمرهان
بخش ۱۲۱ - رجوع به تتمه حکایت زلیخا و حضرت یوسف: آن زلیخا بود در این گفتگو
بخش ۱۲۲ - اشاره به حدیث قدسی که فرمود دل دوستان خود را از طینت ابراهیم و موسی و عیسی و محمد ص آفریده ام: جان ابراهیم و موسای کلیم
بخش ۱۲۳ - حکایت شعیب پیغمبر و گریه کردن او: گریه کرد از بس شعیب تاجدار
بخش ۱۲۴ - اشاره به قول شاه اولیا در دعای کمیل:فهبنی یا الهی و سیدی و مولای صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک: صبر گیرم آورم در آتشت
بخش ۱۲۵ - گفتن شعیب که گریه ام از شوق جنت و ترس جهنم نیست: گریه هایم نی ز شوق جنت است
بخش ۱۲۶ - سؤال شخصی از امام صادق ع شرح بهشت را و جواب آن حضرت: آن یکی پرسید از سلطان دین
بخش ۱۲۷ - خواهش بنده ی مقرب خلوت جلال و مشاهده ی انوار جمال: روشن است این ای قلم بگذار باز
بخش ۱۲۸ - سبب تعلق روح قدسی به بدن و مجاورت غضب و شهوت: در ملک چون قدرت رفتن ندید
بخش ۱۲۹ - امیر معزول که شغل ابریق داری مبرز پیش گرفت: آن یکی می بود در شهری امیر
بخش ۱۳۰ - رجوع به حدیث بنده ی مقرب: گفت یا رب یا رب ای دریای جود
بخش ۱۳۱ - در بیان طلبیدن پروردگار بنده مقرب خود را به خلوت دارالنور و اشاره به آیه ی مبارکه سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی: نافه ها و حله ها از نور پاک
بخش ۱۳۲ - حکایت جوانی که پدرش او را زن داد و گریختن داماد شب زفاف: کرد داماد آن نیای مهربان
بخش ۱۳۳ - بقیه حکایت حضرت شعیب: گفت حق چون گریه ات از غم سرشت
بخش ۱۳۴ - جواب حق سبحانه و تعالی با حضرت شعیب ع: چون شنید این از شعیب آمد خطاب
بخش ۱۳۵ - «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفتن جبرئیل و بیهوش شدن ابراهیم خلیل: جمله را از بهر حق قربان نمود
بخش ۱۳۶ - رجوع به تتمه حکایت خلیل الرحمن: چونکه گفتند این سخن را قدسیان
بخش ۱۳۷ - شاه اولیا که فرمود الهی ما عبدتک خوفا من نارک: طاعت من نی ز شوق جنت است
بخش ۱۳۸ - حکایت بشر حافی و توبه او بر دست حضرت امام موسی کاظم ع: قبله هفتم به راهی می گذشت
بخش ۱۳۹ - حکایت دهقان و کشت او: لیک می باید زمین از شوره پاک
بخش ۱۴۰ - مکالمه حضرت موسی ع با آن پیر گبر و ایمان آوردن گبر: دید موسی کافری اندر رهی
بخش ۱۴۱ - اثبات قدرت و ثبوت معاد جسمانی و رفع شبهه از منکرین معاد: چون شنید آن مرد عارف این سخن
بخش ۱۴۲ - رجوع به تتمه حکایت بشر حافی: چون قبولش کرد آن سلطان راد
بخش ۱۴۳ - در بیان حسنات الابرار سیئات المقربین: از برای اهل قرب بارگاه
بخش ۱۴۴ - رجوع به باقی داستان حضرت خلیل الرحمن: حق تعالی گفت با روح الامین
بخش ۱۴۵ - بیان حدیث اکثر اهل الجنة البلها: اکثرا اهل بهشتند ابلهان
بخش ۱۴۶ - رجوع به بقیه حکایت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام: کو همه در راه یار ایثار کرد
بخش ۱۴۷ - در بیان آرزوی کفار بازگشتن را به دنیای ظلمت سرای: کاخ سلطان چون سیاستگه بود
بخش ۱۴۸ - در بیان فناء فی الله والتسلیم الی الله: این فنای بنده در مولا بود
بخش ۱۴۹ - توضیح معنی فناء فی الله و اقسام آن: این نه معنی فنا فی الله بود
بخش ۱۵۰ - علت اینکه زحل چرا روزها دیده نمی شود: همچو اختر روز کاندر آسمان
بخش ۱۵۱ - مناجات و تضرع به درگاه حضرت قاضی الحاجات: ای خدا ای هم تو پیدا هم نهان
بخش ۱۵۲ - تحقیق در بیان فناء فی الله و اشاره بطریق وصول الی الله: این فنا نبود مقام هرکسی
بخش ۱۵۳ - در بیان آیه ی الله نورالسموات والارض و اشاره به مقام ولایت امیرمؤمنان: هیچ می دانی چه باشد نیستی
بخش ۱۵۴ - حکایت ماه که دنباله خورشید را گرفته: آن یکی با ماه آمد در جدال
بخش ۱۵۵ - در تضرع و تذلل و مناجات به درگاه حضرت حق تعالی: ای خدا ای نوربخش هر ظلم
بخش ۱۵۶ - داستان خیک که بر روی آب دریا افتاده بود: دید خیکی پر فتاده روی آب
بخش ۱۵۷ - در مناجات با حضرت قاضی الحاجات: مر محبین را فنای ثالث است
بخش ۱۵۸ - عشق و جان بازی پروانه در پای شمع: همچو آن پروانه شمع افروختن
بخش ۱۵۹ - مناجات با قاضی الحاجات: ای خدا ای از تو دلها را نشاط
بخش ۱۶۰ - فرق میان عقل و ادراک: مولوی گیرم که فهمد نیک و زشت
بخش ۱۶۱ - حکایت مرغی با جفت خود: مرغکی با جفت در پرواز بود
بخش ۱۶۲ - دنباله صحبت مرغ با جفت خود: گفت با مرغ حریص آن هوشمند
بخش ۱۶۳ - تأویل و تمثیل دو مرغ: عقل و نفسند این دو مرغ ای دوستان
بخش ۱۶۴ - حکایت مردی ظالم که عامل اهل بازار بود: اندرین ایام اندر شهر کاش
بخش ۱۶۵ - ستمکار دیگر و سوء عاقبت ظالم: هم به سالی پیش ازین در این حدود
بخش ۱۶۶ - صیادی که با رفیق خود از پی صید رفتند: روستایی مست قمصر نام او
بخش ۱۶۷ - حکایت امیری که گرفتار شد و بیان سوء عاقبت ظالم: طفل ماند روزگار تنگ چشم
بخش ۱۶۸ - به آتش افکندن خلیل الرحمن را: خواست ابراهیم باهنگ و خرد
بخش ۱۶۹ - حدیث لولا ان الشیاطین یحومون حول قلوب بنی آدم نظروا الی ملکوت السموات والارض: گفت آن سالار اقلیم شهود
بخش ۱۷۰ - در بیان آیه انا عرضنا الامانه: اختیار ظلم و جهل اندر بشر
بخش ۱۷۱ - در بیان مکالمه خدا با روح: من هم استم پهلوان ذوالحسب
بخش ۱۷۲ - در بیان قبول کردن آدم امانت را: چون بر او عرض امانت شد به جهل
بخش ۱۷۳ - در بیان قصه ی لر که رندان فریبش دادند: از لرستان یک لری زفت کلان
بخش ۱۷۴ - تتمه ی قصه خواجه سهم الدین لر: رند گفت ای خواجه سهم الدین چرا
بخش ۱۷۵ - تطبیق حکایت بر احوال آدمی: کرده آن مقتول و مغرور جهول
بخش ۱۷۶ - سوزانیدن زنان هندوان خود را با شوهران: یاسه باشد در میان هندوان
بخش ۱۷۷ - آرزوی کسی که سؤالی بکند از مردگان: بار دیگر چون بمیری از نبات
بخش ۱۷۸ - بقیه حکایت به آتش انداختن ابراهیم خلیل الرحمن ع: قصه ی نمرود و ابراهیم بود
بخش ۱۷۹ - در بیان آتش انداختن زاغان سمند را: داشت زاغی در مقامی آشیان
بخش ۱۸۰ - در بیان رجوع به حکایت خلیل الرحمن: او دویدی خود سوی آن بحر تف
بخش ۱۸۱ - آمدن ملائکه سموات به یاری خلیل الرحمن: چون شنیدند این خطاب آن قدسیان
بخش ۱۸۲ - جدا شدن خلیل از منجنیق و آمدن روح القدس به یاری او: چون رها از منجنیق آمد خلیل
بخش ۱۸۳ - علو مقام و مرتبه رضاء بقضای الهی و تسلیم: این دعا باشد گریزی از رضاش
بخش ۱۸۴ - داستان آن گدا که هرچه به او دادند نگرفت: یک بزرگی می گذشت اندر رهی
بخش ۱۸۵ - رجوع به حکایت گدای عاشق: یک کنیز آمد بکف یکتای نان
بخش ۱۸۶ - گلستان شدن آتش از برای ابراهیم: رو بخوان از مصحف حق قد نری
بخش ۱۸۷ - بلندی رفتن نمرود به تماشای سوختن حضرت خلیل ع: بر لب جویی نشسته با نشاط
بخش ۱۸۸ - تاجری که همه سرمایه ی خود را بوق حمام خرید: این حکایت کرد روزی راستی
بخش ۱۸۹ - داستان آن بازرگان که خرما از بغداد به بصره برد بفروشد: بود در عهدی یکی بازارگان
بخش ۱۹۰ - جواب دادن بازرگان پادشاه را: گفت دارم طالعی ای ارسلان
بخش ۱۹۱ - تتمه حکایت پسر مهتر تاجر: گو پدر را تا دهد سرمایه ام
بخش ۱۹۲ - در خواب دیدن شخصی عابدی را که مرده بود و استفسار احوال آن نشأة: آن یکی از نیکبختان سعید
بخش ۱۹۳ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات: ای خدا ای بی پناهان را پناه
بخش ۱۹۴ - خدای تعالی فرموده ما غرک بربک الکریم: آن یکی کرد این سؤال از آن امام
بخش ۱۹۵ - حکایت آن شخص که خصم گوش او را به دندان مجروح کرده بود: آن فلان بی رحم با دندان گزید
بخش ۱۹۶ - حدیث لاجبر ولا تفویض بل امر بین الامرین: هست امر بین امرین ای پسر
بخش ۱۹۷ - توجیه دیگر از برای حدیث لاجبر ولا تفویض: فعل را خواهی کنی و خواه نه
بخش ۱۹۸ - وجه سوم در بیان جبر و اختیار: از ره دیگر هم ای فرخنده یار
بخش ۱۹۹ - بندگی خدا سبب زندگی حقیقی است: از عنایت گرچه آدم یافت جان
بخش ۲۰۰ - بقیه حکایت قاضی و خصم مردی که گوش او مجروح بود: گفت قاضی گوش او را ای عمو
بخش ۲۰۱ - قربانی نمودن خلیل الرحمن ع فرزند خود اسماعیل ع را: آمد اسماعیل روزی از شکار
بخش ۲۰۲ - رجوع به حکایت ابراهیم خلیل و اسماعیل ع: تا عیان گردد سر پنهان تو
بخش ۲۰۳ - خواب دیدن ابراهیم ع که اسماعیل را قربان کند: پس در آن شب وه چه شب نوروز او
بخش ۲۰۴ - بردن حضرت ابراهیم ع اسماعیل را برای قربانی به صحرای منی: ان شب ابراهیم تا وقت صباح
بخش ۲۰۵ - حکایت مرد روستایی ساده که تخم منار کاشت: روستایی از دهی آمد به شهر
بخش ۲۰۶ - حکایت آن شخصی که گرفتار دو زن بود و سوء عاقبت آن: هرکسی بستاند از تو بهر خویش
بخش ۲۰۷ - بقیه حال حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل ذبیح: شست هاجر پیکر فرزند را
بخش ۲۰۸ - رفتن شیطان نزد هاجر به حیله گری و نومید شدنش: هست چون در امر حق بس مصلحت
بخش ۲۰۹ - نومید شدن شیطان از هاجر و رفتن نزد ابراهیم: آمد و گفت ای خلیل مؤتمن
بخش ۲۱۰ - رفتن شیطان به نزد حضرت اسماعیل ع: چون خلیل الله فکند آن را شهاب
بخش ۲۱۱ - بیان در اشاره به اسرار صلوة و افعال آن به قول بعض از اهل معرفت: آن اذان و آن اقامه نفخ صور
بخش ۲۱۲ - در بیان آوردن ابراهیم ع اسماعیل را در قربانگاه منی: باز آیم بر سر آن داستان
بخش ۲۱۳ - در بیان فریب دادن نفس اماره آدمی را: در ریاضت روزی آوردی به شب
بخش ۲۱۴ - از تسویلات نفس آدمی: دیده ای خواهم ازین هم تیزتر
بخش ۲۱۵ - در بیان اینکه اسماعیل گفت ستجدنی ان شاءالله من الصابرین: صبر از آثار جسم ظاهر است
بخش ۲۱۶ - در بیان اراده ی ابراهیم ع ذبح فرزند خود اسماعیل را: ای پدر خنجر برآر از آستین
بخش ۲۱۷ - شهادت خلاف دادن یکی از ائمه جماعت: آن یکی را بود وامی بر کسی
بخش ۲۱۸ - بقیه داستان ابراهیم و قربانی کردن فرزند خود اسماعیل را: آستین بالا فکند و با طرب
بخش ۲۱۹ - خطاب آمدن به ابراهیم قد صدقت الرؤیا و فدا آمدن به جهت اسماعیل: بود با خنجر خلیل اندر عتاب
بخش ۲۲۰ - بی نوایی که عاشق دختر پادشاه شد: بود در شهری فقیری خارکن
بخش ۲۲۱ - درخواست پادشاه از آن فقیر که دخترش را بپذیرد: نیست از من هرکه این سنت نکرد
بخش ۲۲۲ - بیرون آمدن جوان خارکن از معبد خود و رفتن به سراپرده سلطان: در بر آن خار کن با صد نیاز
بخش ۲۲۳ - حدیث تفکر ساعة خیر من عبادة سنه و در حدیث دیگر سبعین سنه: طاعت بی فکر و بی یاد حضور
بخش ۲۲۴ - تذکار جوان فقیر خارکن به جهت تفکر در احوال خود: زان تفکر در خود و ایام خود
بخش ۲۲۵ - راز و نیاز جوانی در مسجد به درگاه حضرت سبحان: یک جوانی بود در ایام پیش
بخش ۲۲۶ - مهمانی کردن حضرت سلیمان حیوانات را: آن شنیدی که سلیمان نبی
بخش ۲۲۷ - دستور یافتن حضرت سلیمان برای مهمانی مخلوقات: کرد روزی را معین بعد سال
بخش ۲۲۸ - رجوع به حکایت جوان چاره جو در مسجد و به مقصد رسیدن او: آنکه هم تن داد و هم تن را روان
بخش ۲۲۹ - رجوع به حکایت جوان خارکن که مایل به دختر پادشاه بود: صد گلستانش شکفتن ساز کرد
بخش ۲۳۰ - حدیث:المجاز قنطرة الحقیقه: عشق باشد لیک اگر نی صد مرض
بخش ۲۳۱ - رجوع به حکایت حضرت خلیل الرحمن: همچنانکه باقی آن داستان
بخش ۲۳۲ - پیغام آوردن جبرئیل به حضرت رسول و شهادت امام حسین ع: کآمد از دربار عزت جبرئیل
بخش ۲۳۳ - جواب دادن حضرت رسول صلی الله علیه و آله به جبرئیل ع: گفت پیغمبر به پیغام آورش
بخش ۲۳۴ - روانه شدن جناب امام حسین ع به سمت عراق: ای مدینه نوبت غم آمدت
بخش ۲۳۵ - خطاب به زمین عراق و کوفه و کربلا و آمدن حضرت سیدالشهداء ع: ای زمین کربلا دل شاد زی
بخش ۲۳۶ - ورود شاه دین به زمین کربلا: در رکابش خیل جانبازان همه
بخش ۲۳۷ - خطاب حضرت سیدالشهداء ع با اصحاب کبار خود در شب عاشورا: چون نهفت از خجلت سلطان دین
بخش ۲۳۸ - روز عاشورا و حالات اصحاب آن حضرت: سر سراسیمه برآورد آفتاب
بخش ۲۳۹ - خطاب حضرت سیدالشهداء ع به اصحاب خود در صبح عاشورا و آماده شدنشان برای قتال: گفت با ایشان شه ملک بقا
بخش ۲۴۰ - شهادت حضرت علی اصغر در میدان بر روی دست حضرت: هان بیارید آن یکی فرزند من
بخش ۲۴۱ - اجازه خواستن حضرت علی اکبر از حضرت برای رفتن به جهاد: ای پدر هنگام رخصت دیر شد