کرده آن مقتول و مغرور جهول
بار سنگین امانت را قبول
داده تن در زیر بار اختیار
غافل از انجام کار اختیار
هرچه آمد بر سر آن بوالفضول
در دو عالم جمله آمد زین قبول
اختیار آمد بلای جان ما
ای خوشا بی اختیاری ای خوشا
هرکه او را اختیاری بیشتر
سینه اش از خار زحمت ریشتر
مهتوران را اختیار افزونتر است
لاجرم دلشان ز محنت خونتر است
هیچ مسکین در جهان مهتر مباد
هیچ مردی یار یا شوهر مباد
چونکه شوهر بر زن خود مهتر است
از زنش هر لحظه صد دردسر است
گر ز درد سرگریزی سر مشو
وز مهانت گر جهی مهتر مشو
گر فتد از آسمان سنگی درشت
بشکند آن شاخ بالایی نخست
گر سنگ قومی بود بهتر بود
زانکه آنکس قوم را مهتر بود
درد هر قومی و رنجش بر سر است
حال و روز سگ ز مهتر بهتر است
در زمین گر ریشه کن گردد درخت
بر زمین افتد سر آن سخت سخت
هرچه از سر دورتر هموارتر
بر زمین آید برو در آن نگر
گر به سنگش بهر باروبر زنند
سنگ را بر شاخ بالاتر زنند
هرچه پایینتر بچینندش بدست
شاخه ی پایین ز زخم سنگ رست
لیک اگر دهقان درختی آب کرد
پای آن را ابتدا سیراب کرد
می کشد قصاب چون آن گوسفند
سر از آن برد نه دم ای هوشمند
باد صرصر چون وزیدن در گرفت
هر چنار و عرعر از بن برگرفت
نرم نرم از غرفه ی کربا گذشت
بر گل و سبزه نسیم آسا گذشت
جان بابا اندرین باغ دو در
شو حشیش و از چناری درگذر
تا شوی ایمن ز صرصرهای آن
هم ز فوج زاغ و از غوغای آن
دم شود دنبال و چشم و سر بدو
سر مشو آذوقه خنجر مشو
در میان مردمان معمور باش
تیزبین و دوربین و کورباش
با همه بنشین ولی گمنام شو
دردها میگیر و صاف آشام شو
یا همه باش از همه مستور باش
با همه نزدیک باش و دور باش
در میان انجمن خلوت گزین
روشناییها ز تاریکی بین
چیست تاریکی بدان ای ذوفنون
ناشناسایی بر این قوم دون
عیش آن دارد که باشد ناشناس
کو بود نانش جوین پشمین لباس
ای خوشا دوران آن بی اسم و نام
که نگوید هیچکس او را سلام
سینه خالی کن ز قید این و آن
نزد من بهتر ز ملک این جهان
عیش آن خوش باد کو با جفت خود
شب بخسبد فارغ از هر نیک و بد
در جهان گر از جهان وارسته است
در بخود از خلق عالم بسته است
هر که وارست از جهان در این جهان
یافت بیشک او حیات جاودان
این بود از موت آزادی پسر
هین بمیر و زندگانی را نگر
زین ممات ادریس بر افلاک شد
همنشین خور مسیح پاک شد
زین ممات آتش چمن شد بر خلیل
موسی عمران گذشت از رود نیل
احمد از این مرگ بر معراج شد
حیدر کرار و صاحب تاج شد
شد از این مردن شه دوران حسین
زنده ی کونین و نور عالمین
خاک راهش شد شفای هر مرض
قبه اش شد قبله گاه هر عرض
عاشقان را این ممات آمد حیات
عارفان هم زنده اند از این ممات
هم از این مردن شهید آمد شهید
نی ز زخم تیغ و خنجر ای رشید
چون به میدان پا نهاد آن نیکمرد
تن به مردن داد و ترک خویش کرد
مرد پیش از مرگ ترک جان گرفت
تیغ و خنجر را گل و ریحان گرفت
شد از این مردن شهید آن نیکبخت
نی ز زخم تیغ و ضرب گرز سخت
زین سبب فرمود ما هم میتون
بل هم احیا عند ربهم یرزقون
چونکه مردند و گذشتند از حیات
خونشان شد پاکتر ز آب فرات
از شهادت می شود خون پلید
خوشتر و صافیتر از آب سفید
جان پاک او ندانم چون شود
از دو صد خورشید و مه افزون شود
هر که ترک جان کند در این جهان
عالم جان را همی بیند عیان
پرده های چشم برچیده شود
ای بسا نادیدنی دیده شود
بشنود گوشش خبرهای شگرف
جرعه ها نوشد از آن دریای ژرف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن در مورد مفهوم اختیار و زندگی انسانی است. شاعر به بررسی بار سنگین اختیار و تأثیر آن بر زندگی میپردازد. او میگوید که اختیار برای انسان بلای جانش شده و بیاختیاری خوشایندتر است. هرکس که اختیار بیشتری دارد، بار درد و رنج بیشتری به دوش دارد.
شاعر اشاره میکند که زندگی و رنج انسانها تحت تاثیر مقام و قدرت قرار دارد و گاهی بیاختیاری میتواند به آرامش و خوشبختی منجر شود. او از مردان و زنان و روابط آنها صحبت میکند و میگوید که در این روابط با دردسرهای زیادی مواجهاند.
سپس شاعر به مفاهیم مرگ و زندگی اشاره میکند و میگوید که مرگ میتواند به نجات و جاودانگی منجر شود. او از شخصیتهای تاریخی و مذهبی مثل حسین، مسیح و موسی یاد میکند و میگوید که آنها با ترک دنیا به حیات جاودان دست یافتهاند. در پایان، شاعر بر این نکته تأکید میکند که فرد باید از قید و بندهای دنیوی رها شود تا بتواند زندگی حقیقی و عمیقتری را تجربه کند.
هوش مصنوعی: آن فردی که نادان و مغرور است، بار سنگین مسئولیتها و امانتها را پذیرفته است.
هوش مصنوعی: انسان در زندگی خود تحت فشار انتخابها و مسئولیتها قرار دارد، غافل از اینکه نتیجه این انتخابها چه خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر سر آن شخص پرحرف و حاشیهساز آمد، در این دو جهان به خاطر همین بیخود بودن و بیمحتوایی است.
هوش مصنوعی: زندگی ما با مشکلات و بلاها همراه است، اما چه خوب است که گاهی از این مشکلات رهایی پیدا کنیم و بیخیالی و آرامش را تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: هر کسی که اختیار و قدرت بیشتری داشته باشد، درد و زحمتی که به دوش میکشد نیز بیشتر است.
هوش مصنوعی: افراد مرفه و ثروتمند به دلیل اختیارات بیشتری که دارند، معمولاً دلشان بیشتر از مشکلات و سختیها رنج میبرد.
هوش مصنوعی: هیچ انسان بیچیزی در دنیا برتری نداشته باشد و هیچ مردی هم شریک یا همسر نباشد.
هوش مصنوعی: شوهر بر زن خود برتری دارد و هر لحظه برای او مشکلات و دردسرهایی ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: اگر از درد و رنج فرار کنی، از مقام و جایگاهت نیز دور میشوی. اگر از بزرگی و مقام کسی بگریزی، بهطور یقین خود را در مرتبهای پایینتر قرار میدهی.
هوش مصنوعی: اگر سنگی بزرگ از آسمان بیفتد، ابتدا همان شاخه بالایی میشکست.
هوش مصنوعی: اگر قرار بود سنگی از قومیتی خاص باشد، بهتر بود از اینکه کسی از آن قوم برایش مهمتر باشد.
هوش مصنوعی: درد و رنج هر ملت در سر و فکر آنهاست و وضعیت حال حاضر برخی از موجودات، مانند سگ، از وضعیت آنها بهتر است.
هوش مصنوعی: اگر درختی ریشهکن شود، به زمین خواهد افتاد و سر آن به شدت بر زمین میخورد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از سر دورتر باشد، روی زمین صافتر و راحتتر قرار میگیرد. به آن فکر کن.
هوش مصنوعی: اگر به کسی که بارش سنگین است، سنگ پرتاب کنند، سنگ را به بالاتر از شاخهای میزنند که سنگ را بیندازند.
هوش مصنوعی: هر چه گیاه را از شاخههای پایینتر بچینند، با زخمهای سنگی که دارد، به زندگیاش ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: اما اگر کشاورز درختی را آبیاری کند، باید ابتدا ریشه آن را سیراب کند.
هوش مصنوعی: قصاب وقتی گوسفند را میکشد، هیچ دم و دمی ندارد. این به این معنی است که در موقعیتهای دشوار و جدی، نباید انتظار داشته باشیم که کسی به ما کمک کند یا دلسوزی نشان دهد.
هوش مصنوعی: باد سرد و تند که شروع به وزیدن کرد، هر درخت چنار و عرعر را از ریشههاش برداشت.
هوش مصنوعی: به آرامی و نرمی از بالای دشت کربلا عبور کرد و نسیم لطیف بر روی گلها و چمنها وزید.
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا که دو در دارد، جان پدر را شاد کن و از درخت چنار عبور کن.
هوش مصنوعی: برای اینکه از طوفانهای سخت و هجمههای زیاد در امان بمانی، باید خود را آماده و محافظت کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا به نظر میرسد که به نیاز به هوشیاری و احتیاط در مواجهه با خطرات اشاره شده است. به نوعی میگوید که باید مراقب باشیم و از غفلت دوری کنیم، زیرا ممکن است در مسائل مختلف با چالشها و مشکلاتی مواجه شویم.
هوش مصنوعی: در میان مردم زندگی کن و با دقت و هوشیاری به رفتارها و حرکات آنها توجه کن، اما گاهی اوقات بهتر است از برخی چیزها چشمپوشی کنی و چیزی نبینی.
هوش مصنوعی: با دیگران معاشرت کن اما خودت را ناشناخته نگهدار. دردها را از دیگران بپذیر و به آرامش و شفافیت دست یاب.
هوش مصنوعی: یا اینکه میتوانی کاملاً جلوهگری کنی و خود را پنهان کنی، یا اینکه با همه در ارتباط باشی و در عین حال فاصلهات را از آنها حفظ کنی.
هوش مصنوعی: در جمع دوستانه، از تاریکیها فاصله بگیر و به نور و روشناییها نزدیک شو.
هوش مصنوعی: شما ای استاد هنر و مهارت، به ما بگویید که این تاریکی چیست؟ چرا که این مردم خوار از آن آگاه نیستند و نمیدانند.
هوش مصنوعی: زندگی خوشی دارد که آدم ناشناس باشد؛ زیرا او با لباس پشمی و نانی ساده زندگی میکند.
هوش مصنوعی: زمانی خوش و دلپذیر است که هیچکس به کسی سلام نگوید و از نام و نشان خود دور باشد.
هوش مصنوعی: دل خود را از وابستگی به مردم و چیزهای دیگر پاک کن؛ زیرا نزد من، حالت خوب و آزاد بهتر از فرمانروایی بر این دنیا است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که با همراهش شب را آرام و بیخیال بگذراند و از خوبیها و بدیها بیخبر باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در این دنیا از وابستگیها رسته باشد، به واقع در درون خود از تعلق به انسانها و آفریدگان آزاد شده است.
هوش مصنوعی: هر کس که از قید و بندهای دنیوی رها شود و به آزادی دست یابد، در واقع به زندگی ابدی و پایدار دست پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: اینکه از آزادی جوانی سخن میگوید، به ما میآموزد که باید به زندگی و درک آن توجه کنیم. به نوعی، مرگ و زندگی در هم تنیدهاند و باید به ارزش واقعی زندگی پی ببریم.
هوش مصنوعی: ادریس از این دنیا به آسمانها رفت و با خورشید و عیسی پاک همنشین شد.
هوش مصنوعی: از این مرگ، چمن به آتش درآمد و خلیل، موسی عمران را دید که از رود نیل عبور میکند.
هوش مصنوعی: احمد به واسطه این مرگ به اوج و مقام عالی رسید و حیدر کرار هم به عنوان کسی که دارای تاج و مقام بزرگ است، شناخته شد.
هوش مصنوعی: حسین، که پادشاه دوران و زندگی تمام موجودات است، از این مرگ زنده شده است و نور عالم را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: خاک آن مکان به درمان هر بیماری تبدیل شد و آنجا به قبلهای برای هر مسافری تبدیل گردید.
هوش مصنوعی: عاشقان از مرگ به زندگی دست مییابند و عارفان نیز از همین مرگ حیات و زندگانی یافتهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها با کشته شدن در میدان جنگ یا ضربههای شمشیر به شهادت نمیرسند، بلکه شهادت واقعی از مرگ انسانهای بزرگ و با ایمان سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی آن جوانمرد به میدان جنگ قدم گذاشت، جانش را فدای میدان کرد و از خود گذشت.
هوش مصنوعی: مرد قبل از اینکه بمیرد، از زندگی و لذتهایش چشم پوشیده و به دنبال سلاح و قدرت رفته است. او به جای زیباییهای طبیعت، به چیزهای خطرناک و کشتار فکر میکند.
هوش مصنوعی: از این مرگ، آن شخص نیکبخت شهید شد، نه به خاطر زخم شمشیر یا ضربههای شدید.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، ما نیز برای اینکه در نزد پروردگارشان روزی خود را دریافت کنند، زنده خواهیم شد.
هوش مصنوعی: زمانی که آنها از زندگی گذشتند و مردند، خونشان از آب فرات نیز خالصتر و پاکتر شده است.
هوش مصنوعی: از نظر شاعر، خون شهیدان به دلیل پاکی و ارزششان از آب زلال نیز خالصتر و بهتر است.
هوش مصنوعی: نمیدانم روح پاک او چگونه میتواند از دو برابر نور خورشید و ماه بیشتر شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از دنیا دل بکند و از زندگی دست بکشد، در این جهان روح و حقیقت وجود را به وضوح میبیند.
هوش مصنوعی: اگر پردههای بینایی کنار بروند، ممکن است چیزهای نادیدنی را ببینیم.
هوش مصنوعی: او با گوش خود خبرهای شگفتانگیزی را میشنود و از آن دریای عمیق جرعههایی مینوشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.