این دعا باشد گریزی از رضاش
ای دعا رو رو تن ما و قضاش
هرکه در کوی رضا دارد مقام
جستن دفع قضایش شد حرام
آن دلی کاندر رضایش شاد شد
از غم هر دو جهان آزاد شد
بر مرادش کارها باشد همه
بر رضای او رود خورشید و مه
اختوران هم بر مراد او روان
بر مرادش گردش هفت آسمان
بادها هم بر مراد او جهند
ابرها هرجا که او خواهد روند
مردن هرکس به خاطرخواه اوست
زندگیها هم همه در راه اوست
زانکه او داند که عالم موبمو
هست اندر قبضه ی سلطان او
قطره باران بیفتد از سحاب
بی رضا و حکم آن عالیجناب
بی قضا و بی رضایش یک نفس
برنیاید از گلوی هیچ کس
جز به امر نافذش یکتن نمرد
لقمه ای کس بی رضای او نخورد
احتیاج از او و استغنا ازو
دیده ای گر کور و گر بینا ازو
هر عزیزی را عزیزی داده او
جمله ناچیزی و چیزی داده او
هم سر از او هست و هم دستار ازو
پایها از او و پا افزار ازو
عزت از او گنج از او دولت ازو
ذلت از او رنج از او محنت ازو
درد ازو درمان ازو بیمار ازو
گل از او گلشن ازو و خار ازو
من چه گویم درنیاید در شمار
هرچه باشد هست زامر کردگار
چونکه بنده در رضایش محو شد
هیچ چیزی را نخواهد بهر خود
می نبیند خویشتن را در میان
می نجوید غیر آن سلطان جان
چونکه می داند جهان را رام او
هست عالم سربسر بر کام او
بلکه عالم شد به فرمانش همه
هرچه باشد لذت جانش همه
فقر و ذلت شکر و حلوای او
زخم و دمل سندس و دیبای او
زندگی و مرگ او یک سان بود
بی تفاوت درد بیدرمان بود
بر سرش گر زخم و گر افسر یکی ست
در گلویش لقمه و نشتر یکی ست
گر بمیرد جمله فرزندان او
خندد و گوید همی قربان او
ملک و مالش رفت اگر یک سر به باد
گوید آنها هم نثار شاه باد
بلکه نی جوید بهشت و نی نعیم
نی ز دوزخ باشدش پروا نه بیم
راحتش اندر رضای حق بود
خواه دوزخ خواه فردوس ابد
اینچنین کس پس چرا گوید دعا
لابه کی آرد پی دفع قضا
جز مگر چون او دعا فرموده است
طالب عجز و دعاهای وی است
چونکه او جوید دعا اندر عطب
چون کند آن عجز و زاری را طلب
در دعا آید از این ره روز و شب
عجز و زاریها کند از این سبب
گر دعا و عجز می آرد به پیش
کی غرض دارد ازو مطلوب خویش
مطلب آن امتثال امر اوست
امتثال امر اویش طبع و خوست
استجابت هم نخواهد از دعا
چون گدایی باشد او را مدعا
شیئی لله گوید اما هیچ شیء
جز گدایی نیست قصد جان وی
در دعا گوید که ای یار عزیز
می نخواهم می نخواهم هیچ چیز
من نخواهم جز گدایی ای خدا
من گدایم من گدایم من گدا
از گدایی من گدایی خواستم
نی گدای گرده و حلواستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این دعا به دوری از رضای خدا اشاره دارد و میگوید که اگر کسی در مسیر رضای خدا قرار گیرد، همه چیز برای او فراهم میشود و غمهای دنیا از او دور میشوند. در واقع، همه پدیدهها بر اساس خواست او حرکت میکنند و بدون رضایت او چیزی در این دنیا واقع نمیشود. انسانهای مخلص به خاطر رضای خدا زندگی کرده و از هر گونه غم و درد آزاد میشوند. در این دعا، شخص دعا کننده از خدا فقط میخواهد که گدا و نیازمند او باشد و خود را در خدمت او قرار دهد، بدون اینکه به چیز دیگری فکر کند. در نهایت، دعا در این مقام به صورت تمنا و خضوع به سوی پروردگار انجام میشود و شخص از خواستههای دنیوی دوری میکند.
هوش مصنوعی: این دعا میتواند نجاتی باشد از مشکلاتی که رضاش به وجود آورده است. ای دعا، بر ما و سرنوشت ما سایهگستر باش.
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر شناخت و محبت به خداوند قرار دارد، تلاش برای رسیدن به مقام و جایگاه را فراموش کند، زیرا این تلاش برای او بیفایده و ممنوع خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل کسی که در رضایت خدا خوشحال شده باشد، از غمهای این دنیا و آن دنیا رهایی مییابد.
هوش مصنوعی: هر کاری که او بخواهد، به طور مطلوب انجام میشود و همه چیز در خدمت رضایت اوست، حتی خورشید و ماه نیز.
هوش مصنوعی: اسبها نیز بر وفق خواسته او در حرکتند و هفت آسمان بر طبق ارادهاش در گردشاند.
هوش مصنوعی: بادها به خواسته او حرکت میکنند و ابرها در هر سمتی که او بخواهد میروند.
هوش مصنوعی: هر کسی به خاطر آرزوها و خواستههایش میمیرد و زندگیها نیز همگی در مسیر رسیدن به آن خواستهها سپری میشود.
هوش مصنوعی: چون او میداند که این دنیا تحت کنترل و سلطهی اوست و همه چیز در دست اوست.
هوش مصنوعی: باران با اراده و تصمیم آسمان نمیافتد و هرچند که به نظر میرسد نازک و بیاهمیت است، ولی نسبت به خواست بزرگ و ارادهای که آن را به وجود آورده بیاعتناست.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند بدون اراده و خواست او حتی یک نفس هم بکشد.
هوش مصنوعی: فقط به اراده و حکم او کسی نمیمیرد و هیچکس بدون خواسته او لقمهای نمیخورد.
هوش مصنوعی: اگرچه برخی افراد نیاز و احتیاج به او دارند و برخی دیگر خود را بینیاز از او میدانند، در هر حال این حقیقت را درک کن که این وابستگی هیچگاه قابل انکار نیست، چه بینا باشی و چه کور.
هوش مصنوعی: هر کسی در زندگی عزیزانی دارد، اما باید بدانیم که همه چیزهایی که به آنها میدهیم یا از آنها دریافت میکنیم، در نهایت ممکن است ارزش چندانی نداشته باشند.
هوش مصنوعی: همه اجزای وجود از او تشکیل شدهاند؛ حتی سر و دست و پا، همه چیز به او وابسته است و از او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: عزت و ثروت و نعمت از اوست، و همچنین ذلت و رنج و سختی نیز از او به وجود میآید.
هوش مصنوعی: تمام آلام و مشکلات از اوست و همچنین تمام چارهها و درمانها هم به او بازمیگردد. او منبع زندگی و زیباییهاست، و حتی ناگواریها و تلخیها نیز از او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه بگویم، زیرا هر چه بگویم در حیطه شمارش نمیگنجد. همه چیز، هر آنچه که وجود دارد، از کارکرد خالق ناشی میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که بنده در خوشنودی و خشنودی خداوند غرق میشود، هیچ چیزی را برای خود نمیطلبد.
هوش مصنوعی: انسان در حال مستی و غرق در لذتهای دنیوی، خود را نمیبیند و تنها به دنبال حقیقتی میگردد که فراتر از خود و دیگران است، مانند جستوجویی برای یافتن بزرگترین و والاترین وجود.
هوش مصنوعی: چون او میداند که جهان چگونه است، همه چیز در خدمت او قرار دارد و جهان به طور کامل تحت فرمان اوست.
هوش مصنوعی: عالم به خواست او برپا شده و هر چیزی که وجود دارد، برای او لذتبخش است و موجب حیات او میشود.
هوش مصنوعی: فقر و پستی او مانند شکر و شیرینی است که در واقع زخم و بیماری او را میپوشاند، همانطور که لباسهای گرانقیمت و زیبا (مانند سندس و دیبا) ظاهری زیبا دارند اما نمیتوانند دردهای درونی را پنهان کنند.
هوش مصنوعی: زندگی و مرگ او هیچ تفاوتی نداشت و او به درد بیدرمان خود بیتوجه بود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر دو وضعیت، زخمی که بر سر شخص است و تاجی که بر سر دارد، به نوعی با هم یکی هستند. همچنین، در گلوی او هم لقمهای و هم نشتر (تیغ) وجود دارد که نشاندهنده تضاد یا دو گانگی و وضعیت دشواری است که او در آن قرار دارد. در واقع، این فرد در شرایطی پیچیده و دردناک به سر میبرد که هم احساس شوق و هم رنج را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: اگر همه فرزندان او بمیرند، او خواهد خندید و خواهد گفت که قربان او شوم.
هوش مصنوعی: اگر همهی ملک و داراییاش از بین برود، او همچنان به باد میگوید که آنها هم قربانی شاه باد هستند.
هوش مصنوعی: انسان نه به دنبال بهشت است و نه به نعمتها، او نه از آتش دوزخ ترسی دارد و نه بیمی از آن.
هوش مصنوعی: آرامش او در رضایت خداوند است، چه در آتش دوزخ باشد و چه در بهشت همیشه.
هوش مصنوعی: پس چرا کسی دعا میکند و از خداوند درخواست میکند، اگر میداند که سرنوشت و قضای او از پیش تعیین شده است؟
هوش مصنوعی: مگر اینکه کسی مثل او دعا کند، خواستهها و درخواستهای او از ناتوانی و نیاز به دعاهایش نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که او از سر ناچاری و مشکل دعا میکند، چگونه میتواند این نقص و زاری را جستجو کند؟
هوش مصنوعی: دعا کردن با ناله و زاری در طول روز و شب، نشانهای از ناتوانی و نیاز انسان به کمک و رحمت الهی است. این حالات بر اثر مشکلات و دغدغههای زندگی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر دعا و ناتوانی به درگاه خداوند میبرد، پس چه نیازی به خواستهاش دارد؟
هوش مصنوعی: موضوع این است که انجام دادن فرمان او، همانند طبیعت و ذات اوست.
هوش مصنوعی: اگر کسی دعا کند و آن دعا از قلبش بیان نشود و فقط به طور ظاهری و شبیه به گدایی باشد، مسلماً مستجاب نخواهد شد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به خداوند نسبت داده شود، در حقیقت چیزی جز درخواست و نیازمندی به او نیست. هیچ چیزی نمیتواند خود را مستقل از او نشان دهد.
هوش مصنوعی: در دعا میگوید که ای دوست گرانقدر، من هیچ چیز جز می را نمیخواهم.
هوش مصنوعی: من هیچ خواستهای جز این ندارم که تو را بپرستم و فقط به درگاهت بیفتم. من همواره خَدمتگزار و نیازمند تو هستم.
هوش مصنوعی: از من کسی طلب گدایی کرد، ولی من فقط برای دریافت نان و حلوا گدایی نمیکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.