مر محبین را فنای ثالث است
دوستی هم این فنا را باعث است
این فنا گشتن بود از بهر دوست
سر نهادن پیش لطف و مهر دوست
ذات و وصف فعل خود کردن فدا
بهر ذات و وصف فعل کبریا
هر دو عالم در ره او باختن
سوختن در راه او و ساختن
سینه پیش تیر او کردن هدف
تیغ او بر سر خریدن با شعف
جام بر یادش کشیدن گرچه زهر
شاد بود از آنچه خواهد گرچه قهر
در رضای او فنا گشتن چنان
که نه سر داند نه تن داند نه جان
خار کویش را شکستن بر جگر
در ره او خون خود کردن هدر
هرکجا سیلی قفا بردن به پیش
هر کجا تیغی زدن بر فرق خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.