صد گلستانش شکفتن ساز کرد
صدهزاران گلشنش در باز کرد
آهوئی را صید کرد از دشت چین
ملک چینش آمد اندر آستین
رخنه ای دید و نظر کرد اندران
پس گشودش زان چمن در باغبان
یکنظر کرد اول اندر حال خویش
زانچه را دارد کنون و داشت پیش
زان نظر بگشوده شد چشمی دگر
چشمی از چشم نخستین تیزتر
تا از آن دیده سبب را جست دید
کز چه شد آن انتقاض و آن مزید
دید کامد آن مزید از بیحساب
از نمودن خویش را بر آن جناب
از هیولاهای آن طاعات توست
صورت اعمال بی نیات توست
زین نظر هم شد گشاده روزنی
کز وی افتادش به دل صد روشنی
کانکه آنها بخشد از صورتگری
پس چه بخشد گر برش معنی بری
صورت خدمت دهد شاهنشهی
معنیش را پس چه باشد فرهی
اسم خدمتکاریش را این سزاست
رسم آن را پس چه مزد اندر قفاست
خود از آن خوانی و از آنی خدا
پادشاهی می دهد مزد و عطا
گر از آن باشی ندانم چون کند
زانچه می فهمد خرد افزون کند
گفتی از آنم نبودی لیک از آن
نام خود بر او نهادی آن زمان
آنچه می بینی عطا دارد و صله
کرد شاهان را برت در سلسله
پادشاهی چیست پیش آنچه داد
جان فدای داد آن سلطان داد
وین قدم چون سوی دل بنهاد پیش
پیش آمد زان طرف بنواز بیش
تاکنون روزن به روزن میفزود
این زمان یکباره صد روزن گشود
بلکه صد دروازه اکنون شد پدید
چیست دروازه حصار از هم درید
از میان برخاست دیوار حصار
گلشن و گلزار گردید آشکار
برقها چخماغ در پنبه فکند
ناگهان صد شعله از آن شد بلند
ذره ذره آفتاب از هر کنار
شد نمایان صبحدم از کوهسار
ناگهان خورشید سر زد از افق
نور او انداخت عالم را تتق
کرد خورشید جهان آرا ظهور
عرصه ی غبرا شد آکنده ز نور
سیل کم کم رخنه ها وا کرد خورد
شهر را ناگه بیکبار آب برد
از شکاف تنگ بست تخته ها
آب در کشتی درآمد قطره ها
چونکه سنگین گشت کشتی چون حباب
شد فرو ناگاه سرتا پا در آب
رخنه ها در سینه ی آن نوجوان
گشت دروازه به پهنای جهان
آن شررها شعله ی جوال شد
قطره ها هم بحر مالامال شد
آفتاب از مشرق دل سرکشید
سیل آمد شهر را در بر کشید
جذبه ای از جذبه های حق رسید
پرده ی پندار را از هم درید
شاهد عزت در آغوشش گرفت
باده ی عشرت ز سر هوشش گرفت
یک مرقع شاهدی عالم شکار
وانمود از رخنه ی برقع عذار
چون حریف بزم را کرد امتحان
پرده برقع برافکند از میان
قطره قطره می چکاندش در گلو
در گلویش ریخت پس خم و سبو
سینه اش خلوتسرای راز شد
دیده اش از خواب غفلت باز شد
کرد پی این خنگ ناهموار را
شق نمود این پرده ی پندار را
از هوا و از هوس از پیش و پس
پشته پشته چیده بود از خار و خس
آتشی آمد خس و خارش بسوخت
پس از آن آتش چراغش برفروخت
جای خاروخس دمیدش گلستان
گلستانها رشک گلزار جنان
عشق شیرین کار شد او را دلیل
بردش از آتش به گلشن چون خلیل
عشق شیرین کار بنمودش مجاز
پس ببردش تا حقیقت ترکتاز
بل بود عشق مجازی ای عمو
تا حقیقت می روی بی گفتگو
عشق باشد لیک اگرسودای تو
نی هواهای هوس پیمای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف عشق و جستجوی حقیقت میپردازد. شاعر در آن بیان میکند که با گشودن چشم و نگریستن به وضعیت خود، حقیقتها و زیباییهای عمیقتری نمایان میشوند. او از سفر عاشقانهای سخن میگوید که از ثمرات طاعت و نیات پاک ناشی میشود و برکات و پاداشهای الهی در پی دارد.
شاعر اشاره میکند که عشق میتواند انسان را از محیطهای محدود کنترل و هوس آزاد کند و به سوی حقیقتی عظیمتر راهنمایی کند. او عشق مجازی و حقیقی را مقایسه میکند و تصریح میکند که عشق راستین میتواند انسان را به سیر و سلوک دنیای معنوی برساند، تحت تأثیر خواستههای دنیوی قرار نگیرد و در نهایت به سوی حقیقتی عمیقتر پیش رود.
فضای شعری به زیبایی توصیف شده و آغاز و انجام آن نشان دهندهی مسیر تحول روحی و معنوی است.
هوش مصنوعی: صدها گلستان را به شکوفه درآورد و صدها هزار گلشن را به شادابی و سرزندگی کشاند.
هوش مصنوعی: یک آهوی زیبا را از دشت چین شکار کردند و آن آهو به دستان شکارچی آمد.
هوش مصنوعی: او روزنهای را مشاهده کرد و به آن توجه نشان داد، سپس باغبان آن را به سوی باغی از چمن گشود.
هوش مصنوعی: نخست به خود نگاهی انداخت و به وضعیت فعلیاش و به آنچه که اکنون دارد و آنچه که در گذشته داشته، توجه کرد.
هوش مصنوعی: از آن دیدگاه، چشمی دیگر باز شد که از چشم اول، تیزتر و sharper است.
هوش مصنوعی: برای کشف علت و دلیل یک حادثه، باید به عمق آن نگاه کرد و بررسی کرد که چه عواملی باعث شدهاند تا این تغییرات و تحولات به وقوع بپیوندند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که به دلیل بیحساب بودن و نداشتن نظارت، خواستههای خود را به آن شخص نشان دادم.
هوش مصنوعی: اعمال تو بدون نیت و قصد، همچون هیولاهایی هستند که از آنها ایجاد شدهاند.
هوش مصنوعی: از این منظر، دریچهای باز شد که از آن، صدها روشنایی به دل او تابید.
هوش مصنوعی: اگر آنها از هنر خود چیزی ببخشند، پس اگر معنای حقیقی را به او برسانی، چه هدیهای خواهند داد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی در مقام و جایگاه بالایی خدمت کند، پس معنا و مفهوم آن چه میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: نام خدمتکارش، به خاطر زحماتی که میکشد، سزاوار احترام است؛ اما حالا باید دید که چقدر به او پاداش داده میشود و آیا این پاداش درخور زحماتش هست یا خیر.
هوش مصنوعی: تو با خواندن انتخابها و اعمال خود، نشان میدهی که چگونه به خدا نزدیک میشوی و او در عوض به تو پاداش و نعمت میدهد.
هوش مصنوعی: اگر تو در آن حالتی باشی، نمیدانم چهگونه باید برخورد کنم، زیرا آنچه عقل میفهمد، روز به روز بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: گفتی که من متعلق به تو نیستم، اما در آن زمان نام خود را بر او گذاشتی.
هوش مصنوعی: آنچه که میبینی، نعمت و بخشش است و این نعمت، به نوعی ارتباط با شاهان دارد که در سلسله و دودمان خود، به آن عطا کردهاند.
هوش مصنوعی: پادشاهی و مقامها کنار میروند در برابر کسی که جانش را فدای عدالت میکند.
هوش مصنوعی: این قدم که به سمت دل گذاشته شد، از آن طرف به جلو آمد و محبت را بیشتر به همراه داشت.
هوش مصنوعی: تا به حال، کم کم از یک روزنه به روزنه دیگر میافزوده، اما اکنون ناگهان صد روزنه را باز کرده است.
هوش مصنوعی: اکنون در برابر ما صد دروازه باز شده است، این یعنی که حصار قبلی دیگر هیچ مانعی ندارد و شکسته شده است.
هوش مصنوعی: دیوارهای دور باغ و گلستان برچیده شد و زیباییهای آنها به وضوح نمایان گشت.
هوش مصنوعی: ناگهان جرقهها در میان پنبهای پنهان شدند و به یکباره صد شعله بلند شدند.
هوش مصنوعی: کمکم نور آفتاب از هر طرف دیده میشود و صبحگاه از میان کوهها نمایان میشود.
هوش مصنوعی: ناگهان خورشید از دور نمایان شد و نورش به همه جا پخش شد، به گونهای که عالم را روشن کرد.
هوش مصنوعی: خورشید جهان نمایان شد و زمین پر از نور گشت.
هوش مصنوعی: سیلاب به آرامی جاهایی را که آسیبپذیر بود، شکافت و در نهایت ناگهان تمام شهر را زیر آب برد.
هوش مصنوعی: آب از شکافهای باریک و تنگی که بین تختههای کشتی وجود دارد، به درون کشتی وارد شده و قطرهقطره تجمع پیدا میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که کشتی به شدت غرق شد و مانند حباب در زیر آب رفت، ناگهان تمام قسمتهای آن در آب فرو رفت.
هوش مصنوعی: جوانی که در دلش درد و زخمهایی وجود داشت، فرصتهایی پیدا کرد که به گسترهای بزرگتر از زندگیاش راه یابد.
هوش مصنوعی: آتشهای کوچک به شعلههای بزرگ تبدیل شدند و قطرهها هم به دریا تبدیل شدند.
هوش مصنوعی: خورشید از سمت شرق، به روشنی و شدت بلند شد و ناگهان طوفانی به پا شد که شهر را تحت تأثیر خود قرار داد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به یک حالت معنوی و روحانی است که فرد تحت تاثیر یک نیروی الهی قرار میگیرد. این نیروی الهی، به طریقی قوی و عمیق، باعث میشود که پردههای افکار و تصورات انسانی کنار زده شوند و دیدگاه واقعیتری نسبت به حقیقت وجود پیدا شود. در نتیجه، شخص احساس میکند که به یک درک عمیقتر از وجود و حقیقت دست یافته است.
هوش مصنوعی: معشوق با وقار و زیباییاش در آغوش فردی قرار گرفت و نوشیدنی شادمانی او را از حال و هوش خود خارج کرد.
هوش مصنوعی: یک دختری زیبا به مانند یک شکارچی در دنیای معرفت خود را نمایان کرده است، به طوری که از پس پردهای نرم و لطیف، جلوهای دلفریب به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی یار بزم را آزمایش کرد، پرده حجاب را از میان برداشته و چهرهاش را نمایان کرد.
هوش مصنوعی: آب به آرامی از ظرف میچکد و وقتی به درون ظرف میریزد، آن را پر میکند.
هوش مصنوعی: دلش مکانی برای رازها شد و چشمانش از خواب غفلت بیدار شد.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که فردی به تلاش و کوشش برای رفع مشکلات و چالشهای نامنظم و دشوار پرداخته و در این مسیر، مانعهای ذهنی و تصورات غلط را از سر راه خود برمیدارد.
هوش مصنوعی: در فضا و با تمایلات، از گذشته و آینده، او با دقت و مهارت، موانع و مشکلات را یکی پس از دیگری جمعآوری کرده بود.
هوش مصنوعی: آتشسوزی همه چیز را خراب کرد، اما بعد از آن، همان آتش به روشن کردن چراغی جدید کمک کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که در مکانی که خاروخس وجود داشت، گلستانی زیبا و دلانگیز شکفته است. این گلستان به قدری زیباست که دیگر گلزارها در بهشت را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
هوش مصنوعی: عشق برای او به عنوان یک دلیل شیرین و خوشایند تبدیل شد و او را از آتش درونی نجات داد و به دنیای زیبا و سرسبز منتقل کرد، همچون ابراهیم خلیل که از آتش نجات یافت.
هوش مصنوعی: عشق به او روی خوشی نشان داد و او را به دنیای مجازی و خیالی برد، اما سپس او را به حقیقتی عمیقتر و واقعیتر هدایت کرد که بسیار تاثیرگذار و پرمعنا بود.
هوش مصنوعی: عشق خیالی و ظاهری، ای عموی من، تا زمانی که به حقیقت و واقعیت نرسی، سکوت کن و حرفی از عشق نزن.
هوش مصنوعی: اگر عشق وجود داشته باشد، اما من به آرزوها و خواستههای تو توجه نکنم، آن عشق بیفایده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.