ای مدینه نوبت غم آمدت
تا قیامت سوگ ماتم بایدت
هان و هان ای خاک یثرب خونگری
خونگری ابر بهار افزون گری
هرچه سنگی در برت بر سینه زن
هرچه خاری جمله را بر دل شکن
بعد از این در کشت زاران نوبهار
زعفران میکار جای سبزه زار
خشک افکن در تو هرجا چشمه سار
یا بجای آب زانها خون برآر
ای مهاجر وقت هجرت آمدت
نصرت ای انصار اکنون بایدت
سر برآرید از نقاب خاک گور
افکنید اندر جهان افغان و شور
سر برهنه پا برهنه با خروش
جانها بر کف کفنهاتان به دوش
رو نهید اندر دیار کربلا
پا گذارید اندر آن دشت بلا
مانده اینجا بی کس و تنها حسین
این احد این بدر کبری این حنین
یا رسول الله برآور سر ز خاک
نی فرود آ از فراز صقع پاک
بین حسین اینک وداعت می کند
رو به اقلیم شهادت می کند
توشه بردارید از دیدارها
خوان دعا در گوش گوهر بارها
بین بهاران را خزان آید ز پی
گلستانی را رسید ایام دی
بلبلان رفتند از گلزارها
جای گلها سر کشیده خارها
رسته کوپا جای نسرین یاسمن
جای بلبل در نوا زاغ و زغن
ای حسن ای مجتبی ای مرتجی
می رود بنگر حسین آیا کجا
ای برادر از برادر بازپرس
هم ز انجامش هم از آغاز پرس
سر برآر ای زهره ی زهرا دمی
پر ز شور و فتنه بنگر عالمی
بنگر اشترها قطار اندر قطار
دختورانت بین به محملها سوار
بنگر آن شهزادگان بحر جوش
تیغها بر کف سپرهاشان به دوش
رخش عزتشان همه در زیر ران
در رکاب آن شه خوبان روان
جملگی رفتند سوی پیشوا
یک نگاهی سوی ایشان از قفا
جامه کحلی کن تو ای کعبه به بر
غرق اشک دیده کن حجر و حجر
بعد از این ای چاه زمزم خشک باش
هم تو ای میزاب رحمت خون بپاش
رخت بیرون کش ز بطحا ای حلیم
ای مقام اینجا مشو زین پس مقیم
بیصفا ماندی از این پس ای صفا
بی امام ای مشعر و خیف و منا
زادگان پاکت ای ام القری
می روند آخر نمی پرسی کجا
ای بود انصافت ای گردون دون
شام و ری آباد و بطحا سرنگون
این بود انصاف تو ای روزگار
شام و ری شاداب و یثرب سوگوار
این بود انصاف ای دهر دغا
شامیان در عیش و مکی در عزا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به سوگ حسین (ع) و وقایع عاشورا میپردازد. شاعر به مدینه اشاره میکند و از غم و اندوهی که بر آن جا حاکم میشود، سخن میگوید. او از خشکی و غمزمانه صحبت میکند و از مهاجران و انصار میخواهد که برای حمایت از حسین (ع) بیامدند. شاعر از کربلا یاد میکند و صحنههای حماسی و دردناک را به تصویر میکشد، از غم بیکسی حسین (ع) و بازگشت یارانش یاد میکند. او همچنین به ناکامی ادعاهای عدالت در برابر بیعدالتیها در زمان خود میتازد و نشان میدهد که در یک سو، یزیدیان در خوشی به سر میبرند و در سوی دیگر، مردم یثرب در غم و اندوهی عمیق فرو رفتهاند. شعر به محتوای احساسی و عاطفی پرداخته و تاسف و اندوه بزرگی را برانگیخته است.
هوش مصنوعی: ای مدینه، زمان غم و اندوه برای تو فرا رسیده و تا قیامت باید در سوگ و ماتم باشی.
هوش مصنوعی: ای خاک یثرب، بیدار باش! خون گریه کن، زیرا باران بهار بر تو میبارد و زندگی تازهای میآورد.
هوش مصنوعی: هرچه سختی و درد و رنجی در زندگی به تو میرسد، آن را با صبر و تحمل تحمل کن و نگذار که این مشکلات بر دل و روح تو تاثیر منفی بگذارد.
هوش مصنوعی: از حالا به بعد، در مزارع و کشتزارها در بهار، زعفران خواهیم کاشت و جای سبزهها را با آن پر خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: هر جا که چشمه یا source آب وجود دارد، آن را خشک کن و به جای آب، خون جاری کن.
هوش مصنوعی: ای مهاجر، زمان هجرت فرا رسیده است. ای یاران، اکنون زمان کمک و حمایت شماست.
هوش مصنوعی: از زیر نقاب خاک سر بلند کنید و در دنیا طنین فریاد و هیاهو ایجاد کنید.
هوش مصنوعی: بیغلاف و بدون پوشش، با شور و شوقی که در دل دارید، زندگی خود را به دوش میکشید و هیچ ترسی از چالشها ندارید.
هوش مصنوعی: در سرزمین کربلا قدم بگذارید و پا در دشت مصیبت بگذارید.
هوش مصنوعی: حسین در اینجا به تنهایی و بدون یاری مانده است. او در میان طوفان و غم، تنها و بیکس احساس میکند.
هوش مصنوعی: ای پیامبر خدا، سر خود را از خاک بلند کن و از جایگاه بلند و پاک خود فرود بیاور.
هوش مصنوعی: حسین در حال وداع کردن است و به سمت سرزمین شهادت می رود.
هوش مصنوعی: از ملاقاتها بهره و نصیب بیارید و در هنگام دعا، در گوش گوهرها زمزمه کنید.
هوش مصنوعی: در دوران بهار، به ناگاه خزان ظاهر میشود، زیرا د period از گلستان به پایان رسیده و به فصل دی رسیدهایم.
هوش مصنوعی: پرندگان خوشخوان از باغ و گلستان رفتند و به جای آنها، فقط خارها در این مکان باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: کوچهای پر از گلهای زیبا و خوشبو است، جای گل نسرین که زینت بخش است، و یاسمن که عطرش دلانگیز است. این درختان و پرندگان به طرز دلنشینی در حال نواختن هستند و زاغ و زغن نیز در این میان حضور دارند.
هوش مصنوعی: ای حسن، ای مجتبی، ای امید، برو ببین حسین کجاست.
هوش مصنوعی: ای برادر، از برادری که کنجکاو است، هم دربارهٔ آغاز کارش بپرس و هم از نتیجهاش.
هوش مصنوعی: ای زهره زیبای دلانگیز، سر بلند کن و لحظهای با شور و هیجان به جهان نگاه کن.
هوش مصنوعی: به تماشای شترها که به صف در حرکتاند بپرداز و دخترانت را ببین که سوار بر انواع وسیلههای نقلیهاند.
هوش مصنوعی: به تماشای آن شاهزادگان دریایی بنشین که شمشیرها را در دست و سپرها را به دوش دارند.
هوش مصنوعی: چهرهای از شکوه و بزرگی آنها زیر زین قرار دارد و این اسب زیبا به حرکت درآمده است.
هوش مصنوعی: همه به سوی پیشوا رفتند و او از پشت سر یک نگاهی به آنها انداخت.
هوش مصنوعی: ای کاشان، با پوشش سیاه خود، به دور از غم و اندوه، چشمانت را با اشک پر کن و به سراغ سنگها برو.
هوش مصنوعی: بعد از این، ای چاه زمزم، به همین گونه باش که خشک هستی. همچنین تو، ای مجرای رحمت، خونت را بریز.
هوش مصنوعی: از دامن بطحا (مکان مقدس) لباس خود را بیرون بکش، ای حلیم (شخصی که خوشخوی و بردبار است)، ای جایگاه (مقام) که در اینجا هستی، از این پس در اینجا ساکن مباش.
هوش مصنوعی: از این پس، ای صفا، تو بیامام باقی خواهی ماند و در مشعر، خیف و منا نیز به همین وضعیت دچار خواهی بود.
هوش مصنوعی: فرزندان پاک تو ای مکه، میروند و در پایان کار تو هیچ نمیپرسی که به کجا میروند.
هوش مصنوعی: ای عدالت تو، ای آسمان پست، شهرهای شام و ری و سرزمین بطحا در حال سقوطند.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی نقد به روزگار و زمانه است. شاعر از نسبتهای ناعادلانه بین دو جای مختلف صحبت میکند، جایی که یکی خوشحال و شاد است و دیگری در غم و اندوه به سر میبرد. به طور کلی، این بیت به تضاد احساسات و وضعیتهای مختلف در زندگی اشاره دارد و نوعی افسوس از بیعدالتی در زمانه را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: این دنیا به ما چه انصاف و برابری داده است؟ در حالیکه عدهای در شادی و خوشی هستند، عدهای دیگر در غم و اندوه به سر میبرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.