کاخ سلطان چون سیاستگه بود
پیش مجرم بدتر از صد چه بود
با هزاران طبل و کوس و کبر و باد
سوی انسانی گرایید ای جماد
اندرین گنبد درافکند از غرور
دور باش و هایهوی و عرو عور
بین چگونه گفت در پای حساب
یا الهی لیتنی کنت توراب
بلکه دارد از وجود خود ندم
هی عدم هی هی عدم هی هی عدم
می گریزد از گلستان وجود
سوی زندان عدم کور و کبود
لیکن این نبود بغیر آرزوی
دیگر از این دام آزادم مجوی
دیگرت نبود خلاصی زین تله
ای خوش آنکو در عدم باشد یله
گرچه زندانست بیغول عدم
لیک باشد بهر این باغ ارم
این عدم باشد ارم لیک ای عمو
بهر آنکه رو ندارد سوی او
دارد اندر ارض خودبینی خلود
بر هوای خویشتن دارد جنود
روزنی گرچه بود سم الخیاط
گر گشاید بهر کس در این رباط
جانب آن پهن دشت بیکران
سوی آن دریای ژرف درفشان
هر عذابی باشدش عذب و خوش است
باز با یاد خوش او دلکش است
راستی بنگر که آن آب پلید
کش اگر یک قطره برجایی چکید
بارها شستی به آبش ریختن
یا به خاک تیره اش آمیختن
می شود خالق شناس الله گو
بارگاه قرب حق را راه جو
می توان صد لطمه خوردن بر قفا
بر زبان راندن یکی نام خدا
می توان در کوره ها دل تافتن
یاد حق در کوره ی دل یافتن
چونکه مقصد گوهر غلتان بود
موج توفان گلشن ریحان بود
هر که خواهد تخت و تاج آراستن
بایدش اول ز سر برخاستن
شاهد صحت نگیری در کنار
تا نیاشامی دوای ناگوار
آنکه راهی باشد او را سوی او
کی عدم را می کند او آرزو
گرچه باشد صد عذابش در وجود
عذب باشد جمله با آن بحر جود
می گریزد تا ابد او از عدم
می گذارد جانب هستی قدم
این عدم لیکن فنای مطلق است
در خدای هستی و ذات حقست
یک عدم دیگر بود اما مضاف
کان بود هم قبله ی جان هم مطاف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم وجود و عدم میپردازد. شاعر به توصیف کاخ سلطنتی که نماد غرور و جاهطلبی است، میپردازد و از مجرمان و فساد در درون آن سخن میگوید. او بیان میکند که حتی با تمام زرق و برق، انسان باید در نهایت به سمت حقیقت و واقعیت وجودیاش گرایش یابد.
شاعر متوجه میشود که انسان از گلستان وجود میگریزد و به سوی زندان عدم میرود، اما تأکید میکند که این حالت فقط آرزو است و هیچ راهی برای رهایی نیست. او به وجود خدا و عشق به او اشاره میکند و میگوید هرچند که عدم ممکن است دردناک باشد، اما یاد خدا میتواند آرامشبخش و دلنشین باشد.
در نهایت، شاعر تأکید میکند که برای رسیدن به مقام والا، انسان باید از خودخواهی برون بیاید و به سمت خدا پیش رود. در این میان، عدم را به عنوان فنا و بیاساس بودن یادآوری میکند و تأکید میکند که وجود واقعی در نزد خداوند است.
هوش مصنوعی: کاخ سلطان فضایی برای سیاست و تدبیر است، اما اگر در آنجا مجرمی حضور داشته باشد، از صدها بدتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: با صدای بلند و پرشکوه و با حالت خودبزرگبینی به سمت انسانی حرکت کن، ای موجود بیجان.
هوش مصنوعی: در این دنیا، از خودبزرگبینی و فریاد زدن دوری کن و آرامش را حفظ کن.
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به حالتی از افسوس و پشیمانی اشاره میکند که در روز حساب وکتاب، آرزو دارد که ای کاش فقط خاک بود. این بیان نشاندهندهی تواضع و عدم توانایی در مواجهه با عواقب اعمال در آخرت است. گویی او احساس میکند که اگر فقط خاک بود، از بار مسئولیتهای سنگین رها میشد.
هوش مصنوعی: او به طور مداوم از وجود خود میگوید، در حالی که در دلش احساس عدم و خالی بودن میکند.
هوش مصنوعی: او از زیباییهای زندگی و وجود فرار میکند و به سمت تاریکی و عدم میرود، جایی که خالی و بیروح است.
هوش مصنوعی: اما از این دام رهایی، جز آرزوی دیگری نداشتم. در جستجوی آزادی من نباشید.
هوش مصنوعی: دیگر چارهای نیست که از این تله خلاص شوی، بهتر است آن کسی که در نبود و عدم است، آزاد باشد.
هوش مصنوعی: هرچند که عدم مانند زندانی بیصداست، اما این وضعیت میتواند برای این باغ بهشت مانند مفید و ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: این عدم مانند بهشتی است، اما ای عمو، برای کسی که به آنجا نمیرود، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: در زمین خود، خودبینی مانند جاودانگی دارد و بر اساس تمایلات خود، نیروهای خود را میسازد.
هوش مصنوعی: هرچند که در این مکان، تنها یک روزنه و دریچه وجود دارد، اما اگر این دریچه به روی کسی باز شود، به همهٔ مردم اجازه ورود به این فضا را میدهد.
هوش مصنوعی: در کنار دشت وسیع و بیپایان، به سمت دریا با عمق و آرامش درخشان حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: هر نوع عذابی که باشد، در واقع شیرین و دلنشین است، زیرا یاد او دل را شاد میکند.
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن که اگر به یک نقطه، حتی یک قطره از آن آب آلوده بریزد، چه اتفاقی میافتد.
هوش مصنوعی: بارها او را در آب شستند یا با خاک سیاه ترکیب کردند.
هوش مصنوعی: خالق را بشناس و به دنبال رسیدن به جایگاه نزدیک به خداوند باش.
هوش مصنوعی: شاید بتوان صد بار آسیب دید و زخم برداشت، اما در عوض تنها یک بار ذکر نام خدا را بر زبان آورد.
هوش مصنوعی: میتوان در سختیها و چالشها، دل را به یاد خدا مشغول کرد و حقیقت وجود او را در عمق جان پیدا کرد.
هوش مصنوعی: چون مقصد و هدف، گوهری در حال غلتیدن است، امواج توفان، باغ گلهای خوشبو هستند.
هوش مصنوعی: اگر کسی میخواهد تاج و تختی را زیبا کند، باید ابتدا از خود و مقام خود شروع کند و تلاش کند.
هوش مصنوعی: برای اینکه به واقعیت و حقیقت پی ببری، بهتر است در کنار کسی که میخواهی با او در ارتباط باشی، عاقلانه رفتار کنی و از تجارب او بهره ببری؛ تا از دردها و مشکلاتی که ممکن است در آینده به سراغت بیاید، دوری کنی.
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر عشق و رمز و راز قرار دارد، نمیتواند به بیراهه برود یا آرزوهایش را فراموش کند.
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که عذابها و مشکلات او زیاد باشد، در نهایت وجود او سرشار از بخشش و عطا است.
هوش مصنوعی: او تا ابد از نیستی و عدم فراری است و به سوی هستی و وجود گام برمیدارد.
هوش مصنوعی: این نیستی در واقع از بین رفتن کامل وجود در خدای هستی و ذات حق است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به وجودی دیگر است که نه تنها از خود خالی است، بلکه به عنوان نقطهنظر و مقصود روح نیز شناخته میشود. این وجود، جایی است که جان به آن متوجه میشود و به سمت آن گرایش پیدا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.