با دل شاد این زمان ای نیکخو
باقی احوال طوطی را بگو
مرغ دست آموز شاه کیقباد
چون گذارش در جزیره اوفتاد
شه فراموشش شد و ایام او
وان عنایتهای صبح و شام او
رفت از یادش رفیقان و وطن
همنشین گردید با زاغ و زغن
گشته هم پروازش اندر شاخسار
بوم شوم و کرکس مردار خوار
گه کشیدی نغمه بر آهنگ زاغ
گه چمیدی چون زغن بر طرف باغ
روزها از بهر مرداری حرام
گشته با مردارخواران در خصام
بهر یک اشکسته دیواری به شب
با هزاران جغد با شور و تعب
این یکش خستی به مخلب پاوسر
وان به منقارش شکستی بال و پر
گه پی یکدانه دردامی اسیر
گه ربودی دانه از موری ضریر
گه شدی با عنکبوتی در مگس
تا مگر برباید از وی یک مگس
رفت از یادش نوای طوطیان
هم فراموشش شد آن نطق و بیان
نی بخاطر آمدش آن تخت و جاه
نی زمان بازگشتن سوی شاه
قند و شکرها به حنظل شد بدل
جای دست شه قفسهایش محل
بالها بشکسته پرها ریخته
قیر با عین الحضر آمیخته
آری آن کو دور شد از اصل خویش
جان او افسرده گردد سینه ریش
تا جدا آن ماهی از عمان نشد
در میان تابها بریان نشد
چون جدا گردید آن شاخ از درخت
از جفای تیشه ها شد لخت لخت
گل چه با گلبن ندارد اتصال
در میان جاده ها شد پایمال
چونکه شد آب از سر آن چشمه دور
تیره گشت و ناتوان و تلخ و شور
چون جدا شد آدم از خلدبرین
شد هزاران رنج و محنت را قرین
چون جدا شد یوسف از یعقوب راد
بیکس اندر چنگ اخوان اوفتاد
چون جدا افتاد یوسف از پدر
بنده گشت و خوار و زار و دربدر
آن یکش می زد طپانچه بر جبین
می فکندش آن دگر یک بر زمین
کردی از طعن آن زمان سویش دراز
کاختوران را گو که آرندت نماز
ماه و خورشیدی که کردندت سجود
می نبخشیدی چرا این لحظه سود
وان دگر زد طعنه ای بر روی ماه
سجده آوردی برش هر شامگاه
بعد چندین خاک مال و امتحان
در چهی کردند آن مه را نهان
ای صبا یعقوب را آگاه کن
گو بیا اینک نظر در چاه کن
سوی کنعان روی خدا را ای نسیم
گو به یعقوب آنچه شد بر آن یتیم
ای نسیم صبح و ای باد سحر
سوی کنعان کن خدا را یک نظر
خانه ی آن پیر کنعان را بجوی
شرح حال یوسفش با وی بگوی
گو دریغا یوسف اندر چاه شد
چاره ای کن روز او بیگاه شد
ای دریغا کاروان اینک رسید
بر سر آن چاه آن مه را خرید
ای دریغا قیمتش نشناختند
چند درهم را بهایش ساختند
بین که یوسف را چه ارزان شد بها
ای خریداران بیایید الصلا
درهمی شد در بهای عالمی
قطره ای آمد برابر با یمی
ذره ای سنجیده شد با آفتاب
قلز می گردید پنهان در حباب
یوسفت را بین چه ارزان می خرند
بنده می گیرند و زندان می برند
آری آری نیست نزدیک ضریر
جز طسوجی قیمت مهر منیر
می نیرزد قرص این تابنده هور
در همی در نزد نابینای کور
مشک و عنبر سوی دباغان مبر
بهر اقطع موزه ای نادان مخر
کودکان را لعل رمانی مده
آینه اندر کف کوران منه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی با مضمون غم و جدایی روایت میشود. طوطی، که روزی مرغ دستآموز شاه کیقباد بود، پس از افتادن در جزیره، فراموش میشود و از یاد شاه و دوستانش میرود. او در کنار پرندگان دیگری چون زاغ و زغن زندگی میکند و با آنها همپرواز میشود. به تدریج، او یاد و نغمهٔ خود را فراموش میکند و از زندگی مطلوب خود دور میشود.
متن به طور نمادین به جدایی از اصل و ریشه اشاره دارد و رنجهایی که انسانها در پی آن متحمل میشوند. داستانها و شخصیتهای مختلف مانند یوسف و یعقوب نیز در این متن به تصویر کشیده شدهاند تا نشان دهند که جدایی از عزیزان و ریشهها چه بلایی بر سر انسان میآورد و چگونه فرد را به حالتی از خستگی و تنهاطی میکشاند. در نهایت، به این نکته میپردازد که ارزش واقعی چیزها در نزد انسانهایی که شایستگی درک آن را ندارند، نادیده گرفته میشود.
هوش مصنوعی: در این زمان که دل شادیم، ای انسان نیکوکار، باقی حوادث طوطی را برایم بازگو کن.
هوش مصنوعی: مرغی که تحت تعلیم شاه کیقباد بود، وقتی به جزیرهای رسید، داستانهایی برای گفتن داشت.
هوش مصنوعی: فرمانروایی او به فراموشی سپرده شد و روزگارانش و همچنین لطفها و توجهات صبح و شب او هم به دست فراموشی سپرده شدند.
هوش مصنوعی: او دوستان و وطنش را فراموش کرده و اکنون با زاغها و زغنها همنشین شده است.
هوش مصنوعی: پروازش در درختان درختان بلند، به تصویر پرندهای میماند که در میان آسمانها حرکت میکند، اما در واقع خود را با پرندگان سیاه و بیروح، که به لاشههای مرده نزدیک میشوند، درگیر کرده است.
هوش مصنوعی: گاهی بر روی صدای زاغ نغمهای زیبا میخوانی و گاهی هم مانند زغن در گوشه باغ نشسته و آرام میمانی.
هوش مصنوعی: روزها به خاطر زشتکاریها و ناپاکیها به حرام تبدیل شده و مردم با کسانی که به این کارها مشغولند در جدل و اختلاف هستند.
هوش مصنوعی: در هر شب، دیواری شکستهای وجود دارد که با هزاران جغد پر از شوق و ناامیدی در هم آمیخته است.
هوش مصنوعی: این شعری درباره موجودی دو بعدی است که یک بخش آن با پا آسیب دیده و بخش دیگرش با منقار زخمی شده است. این تصویر نشان میدهد که موجودی در عذاب و آسیب دیده است، با دو ویژگی آسیب دیده در دو قسمت مختلف بدنش.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر یک دانه به دام میافتی و گاهی هم دانهای را از مورچهای نابینا میگیری.
هوش مصنوعی: گاهی وقتها با عنکبوتی در دوستی هستی، شاید بتوانی یک مگس را از آن بگیری.
هوش مصنوعی: او از یادش رفته که صدای طوطیان را هم فراموش کرده و دیگر آن گفتار و بیان زیبا را به خاطر ندارد.
هوش مصنوعی: نی به خاطر او آن تخت و مقام را فراموش کرد و زمانه برای بازگشت به سمت پادشاه را نمیبیند.
هوش مصنوعی: در اینجا به تبدیل شیرینیها به تلخی اشاره شده است. همچنین این جمله به محدودیتها و قفسی که برای فرد ایجاد شده، اشاره میکند. به طور کلی، بیانگر تغییر وضعیت از خوشی به ناخوشی و همچنین احساس محصور بودن در یک فضای تنگ و بیرحم است.
هوش مصنوعی: پرندگان آسیب دیده و بالهای شکسته، دچار ناامیدی و مشکل هستند، گویی که تاریکی و اندوه با طبیعت آنها آمیخته شده است.
هوش مصنوعی: البته، کسی که از اصل و ریشهاش دور شود، روحش افسرده میشود و دلش درد میکشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن ماهی از عمان جدا نشود، در دل تابهها سرخ و بریان نخواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که شاخهایی از درخت جدا میشود، به دلیل آسیبهایی که از تیشه دیده، به شکل نازک و بریده بریده در میآید.
هوش مصنوعی: گل به سبب نبودن اتصال با باغ، در میان راهها پایمال شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که آب از آن چشمه دور شد، وضعیت آن تغییر کرد و تیره، ناتوان، تلخ و شور شد.
هوش مصنوعی: زمانی که آدم از بهشت جدا شد، هزاران درد و رنج به همراه داشت.
هوش مصنوعی: زمانی که یوسف از یعقوب جدا شد، در چنگال برادرانش اسیر شد و به درد و رنج افتاد.
هوش مصنوعی: وقتی یوسف از پدرش جدا شد، در حالی که خوار و زار و بیخانمان بود، به اسارت افتاد.
هوش مصنوعی: یکی از آنها با تپانچه بر پیشانی او شلیک میکند و او را به زمین میافکند.
هوش مصنوعی: در زمانی که تو به شدت مورد طعنه و سرزنش قرار گرفتی، به او بگو که این افراد مهم و با اعتبار به خاطر تو نماز میخوانند و دعا میکنند.
هوش مصنوعی: چرا در لحظهای که ماه و خورشید برای تو سجده کردند، به تو نیکی نکردند و چیزی به تو عطا نکردند؟
هوش مصنوعی: او همچنین به چهره زیبای تو طعنهای زده و هر شب به خاطر آن بر زمین سجده میبرد.
هوش مصنوعی: بعد از آزمونها و تجربیات بسیار، آن ماه را در جایی پنهان کردند.
هوش مصنوعی: ای نسیم، یعقوب را خبر کن که بیاید و نگاهی به چاه بیندازد.
هوش مصنوعی: ای نسیم، به سوی سرزمین کنعان برو و به یعقوب بگو آنچه بر آن کودک یتیم اتفاق افتاده است.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبح و ای باد سحر، لطفا یک نگاهی به کنعان (سرزمین مقدس) بینداز و دعای ما را به خدا برسان.
هوش مصنوعی: به محل زندگی آن مرد سالخورده از کنعان برو و داستان یوسفش را از خودش بشنو.
هوش مصنوعی: به افسوس میگویم که یوسف در چاه افتاده است، کاری کن که روز او به تأخیر نیفتد.
هوش مصنوعی: آه، اینک کاروان به چاه رسید و آن ماه (زن زیبا) را خریداری کرد.
هوش مصنوعی: ای وای، چند نفر به ارزش واقعی او پی نبردند و فقط قیمتی اندک برایش تعیین کردند.
هوش مصنوعی: نگاه کنید که یوسف چقدر با قیمت کمی به فروش میرسد! ای خریداران، بیایید و از این فرصت استفاده کنید.
هوش مصنوعی: در دنیای وسیع، چیزی بسیار کم و ناچیز برابر با چیزی با ارزش و بزرگ قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: یک ذره به دقت اندازهگیری شد و تحت نور آفتاب، درون حبابی پنهان میگردید.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره میشود که افراد با ارزش و با استعداد مانند یوسف، به راحتی و با قیمت کم خرید و فروش میشوند. در واقع، به جای قدردانی از آنها، به نادیده گرفتن استعدادها و تواناییهایشان پرداخته میشود و در نهایت به زندان و محدودیت گرفتار میشوند.
هوش مصنوعی: بله، درست است که نزد نابینایان چیزی با ارزشتر از فراموشی و بیتوجهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نور و تابش خورشید (که به صورت قرصی درخشان است) برای کسی که نمیتواند ببیند، هیچ ارزشی ندارد. به عبارت دیگر، زیباییها و نعمتهای دنیا برای کسانی که از آن بهرهمند نمیشوند، فاقد اهمیت است.
هوش مصنوعی: از عطر و خوشبویی مثل مشک و عنبر برای دباغی استفاده نکن، زیرا این کار برای کسی که به درستی نمیفهمد، بیهوده و بیفایده است.
هوش مصنوعی: به بچهها جواهرات قیمتی نده، زیرا که آنها را در دست کر´s افراد قرار نده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.