بخش ۱۹۲ - در خواب دیدن شخصی عابدی را که مرده بود و استفسار احوال آن نشأة
آن یکی از نیکبختان سعید
عابدی را بعد مردن خواب دید
گفت حق با تو چه کرد ای نیکبخت
گفت بستم چون ازین ویرانه رخت
خواستند از من در آن عالم عمل
هین چه آوردی بیاور بی مهل
عرض کردم من نماز و روزه را
وردهای هر شب و هر روزه را
وعظ و تدریس و جماعاتم همه
فکر و ذکر و علم و طاعاتم همه
صد خلل گفتند هریک را فزون
مانده من حیران و دلگیر و زبون
دست خالی گردن کج ناامید
مانده آنجا لرز لرزان همچو بید
موقعی کان زَهرهٔ شیران درد
دست و پا گم کردهای را چون بُوَد
صد چو جبریل و چو میکائیلِ گُرد
گشته آنجا هر یکی گنجشک خُرد
انبیا در اضطراب و ارتعاش
اولیا در نالههای جان خراش
چون بود حال دل درماندهای
آیت نومیدی خود خواندهای
گفت گشتم چونکه نومید از عمل
این خطاب آمد ز حق عزوجل
کز تو اندر نزد ما یک چیز هست
کان تو را این لحظه دست آویز هست
یاد باشد هیچت ای آزاده مرد
میشدی در کوچهٔ بغداد فرد
بود هنگام زمستان عنود
دم درون سینهها یخ کرده بود
اشک میبارید از چشم سحاب
بُد زمین در بحر باران آشتاب
خانهها را جملگی در بسته بود
بلکه مرغان را همه پر بسته بود
یک هریره دیدی اندر برزنی
نی پناهی بودش و نی مأمنی
از فلک میریخت باران و تگرگ
ریخته زان گربه بچه بار و برگ
هر جهت میجست و سوراخی نبود
میدوید از هر طرف ناخی نبود
گه خزیدی در بن دیوار و گاه
آستان خانهای کردی پناه
نی بنِ درگاه و نی بنگاه در
سود دادش از تگرگ و از مطر
دل تو را بر آن هریره سخت سوخت
شمعی از رأفت به جانت برفروخت
پس به مهرش برگرفتی از گنا
دادیاش در پوستین خویش جا
من پسندیدم همان رحمت ز تو
آفرینها بر تو و رحمت به تو
رو که بخشیدم تو را ای دلکراش
من به آن گربه برو آزاد باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عابد نیکبختی پس از مرگ خود در عالم خواب به سخن میآید و از حق میپرسد که با او چه کرده است. او بیان میکند که به خاطر اعمال خود، به محضر حق رفته و از او خواستهاند که از اعمالش بگوید. او نماز، روزه، ذکر و علمش را ذکر میکند، اما به حوادثی که به خاطر نواقص و نقصهای اعمالش در آن عالم پیش میآید، اشاره میکند و از حالش در آنجا که پر از ناامیدی و عذاب بوده است، سخن میگوید.
او در نهایت به یاد حادثهای از زندگیاش میافتد: روزی در زمستان سرد، او به یک گربه نیازمند کمک میکند و به او پناه میدهد. این عمل از محبت او به موجودی بیپناها است و در نتیجه حق به خاطر این عمل رحمت بر او نازل میکند و او را میبخشد. در اینجا، پیام اصلی شعر نشاندهنده رحمت و مهربانی حق حتی در برابر کوچکترین اعمال نیکی است.
هوش مصنوعی: یک نفر از انسانهای خوشبخت و خوشحال، پس از مرگ، عابدی را در خواب مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: شخصی از نیکبختی او سوال میکند که حق با تو چه کرده است. او در پاسخ میگوید که چون از این ویرانه و خرابی دور شدهام، احساس خوبی دارم.
هوش مصنوعی: در آن دنیا از من خواستند که ببینند چه کارهایی انجام دادهام و از من خواستهاند که بدون وقفه آنها را ارائه دهم.
هوش مصنوعی: من گفتم که نماز و روزه، مانند ذکرهایی هستند که هر شب و هر روز تکرار میشوند.
هوش مصنوعی: تمام وعظها و درسدادنها و گردهماییهایم، همه در زمینهی فکر و اندیشه و علم و عبادت من است.
هوش مصنوعی: هر یک از آنها عیوب و مشکلات خود را به تعداد زیاد بیان کردند، و من همچنان در حال بلاتکلیفی و ناراحتی و ضعف قرار دارم.
هوش مصنوعی: کسی با دستان خالی و ناامید، سرش را پایین انداخته و در آنجا به شدت میلرزد، مانند درخت بید.
آنجا که زَهرهٔ شیران میترکد، [ببین] که دیگر دست و پا گم کرده چه حالی دارد!
هوش مصنوعی: در آنجا افرادی به اندازهی جبریل و میکائیل (دو فرشتهی بزرگ در دین اسلام) جمع شدهاند و هر یک مانند پرندهای کوچک در حال کسب و بهرهوری هستند.
هوش مصنوعی: پیامبران در حالت نگرانی و هیجان هستند و اولیا در حال فریادهای دردناک.
هوش مصنوعی: حال کسی که دلش در آلام و مشکلات غرق شده، به گونهای است که نشان از ناامیدی خود دارد.
هوش مصنوعی: گفتند که به خاطر بیعملی و ناامیدیام، این پیام از سوی خداوند به من رسید.
هوش مصنوعی: در نزد ما چیزی وجود دارد که به قدرت و توان ما مربوط میشود و همین حالا تو میتوانی از آن بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که ای انسان آزاده، در کوچههای بغداد، روزگاری مردانگی و جوانمردی فزونی میگرفت.
هوش مصنوعی: در طول زمستان سرد و سخت، دلها یخ زده و احساسات درون افراد مسدود شده بود.
از چشم ابر اشک میریخت و زمین در دریای باران غرق شده بود. (آشتاب = غرق)
هوش مصنوعی: همه درها بسته بود و به خاطر آن، پرندگان هم نتوانسته بودند پرواز کنند.
هوش مصنوعی: یک هریره را در بیابان دیدی که نه جایی برای پناه گرفتن داشت و نه مکانی برای امنیت و آسایش.
هوش مصنوعی: باران و تگرگ از آسمان میبارید و به این خاطر بود که گربه بچهاش بار و برگ را به زمین میریخت.
هوش مصنوعی: او به هر طرف میدوید و به دنبال جایی برای پنهان شدن میگشت، اما هیچ سوراخ یا جاهایی برای مخفی شدن پیدا نمیکرد.
هوش مصنوعی: گاهی پناه میگرفتی در گوشه دیوار و گاهی در آستانه خانهای.
هوش مصنوعی: نی به معنای نشانه یا علامت است. در اینجا به درگاه و جایگاه اشاره دارد، و بیان میکند که نشانهای از سود و منفعت در زمانهای دشوار و چالشهای طبیعی، مانند تگرگ و باران، نشان داده میشود. به نوعی، در شرایط سخت و خطر، فرصتها و نفعهایی هم وجود دارد که باید به آن توجه کرد.
هوش مصنوعی: دل تو به شدت دچار ناراحتی و سوختگی شد، مانند شمعی که از محبت و مهربانی به جانت روشنی میبخشد.
هوش مصنوعی: بنابراین با عشق او را در آغوش گرفتی و گناهش را در دل خود جای دادی.
هوش مصنوعی: من آن بخشش و رحمت تو را پسندیدم و بر تو و رحمتت درود میفرستم.
ای پریشان دل! برو که آزادی؛ چون تو را به خاطر آن گربه بخشیدم. (دلکراش=پریشان دل)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.