لیک می باید زمین از شوره پاک
هم نظر باید ز مهر تابناک
تخم اگر در شوره زاران کاشتی
بالله ار یک حبه زان برداشتی
ور بریزی تخم را در سایه ای
نی از آن سودی بری نه مایه ای
معجز احمد که مه را می شکافت
در دل بوجهل جاهل ره نیافت
جمله قرآن را به آواز بلند
خواند براو وزجا آن را نکند
جلوه اش افکند لیکن بی سخن
شور اندر جان اویس اندر قرن
جذبه اش سلمان بسوی خویش خواند
جانب یثرب ز اصطخرش دواند
از عنایت خواجه چون حق یار داشت
بشر بود و با بشارت کار داشت
آن دم استاد در وی در گرفت
افسر آزادی از سر برگرفت
شعله ای در پنبه زارش اوفتاد
خرمنش را دانه دانه برد باد
برقی آمد خانمانش را بسوخت
نوری آمد شمع او را برفروخت
یک نسیمی خواست از اتلال مجد
زان نسیمش جان برقص افتاد و وجد
گوشه ی چشمی به رویش باز شد
پر شکسته صعوه اش شهباز شد
نعره ای از دل کشید او بیدرنگ
زد گریبان چاک افسر زد به سنگ
از تن خود زینت و زیور فکند
بانگ زد آنگه به آواز بلند
کی گدایان جانب ما الصلا
خانه ی بشراست یغما الصلا
خانمان بشر را غارت کنید
بردم استاد من رحمت کنید
این سر من بی کلاه و تاج به
خانه ی من غارت و تاراج به
خانمان من همه بر باد باد
بندگانم جملگی آزاد باد
این شما این خانه این گنج گهر
هر که خواهد هرچه خواهد گو ببر
پس عیان اکنون مرا کاری فتاد
رفتم و ایزد شما را یار باد
این بگفت و لرز لرزان همچو بید
پابرهنه جانب حضرت دوید
قطره ای خود را سوی قلزم کشید
ذره ای تا مهر نورافشان رسید
سر برهنه پا برهنه جان نژند
خویش را در پای آن سرور فکند
سیل اشک از دیدگان بر رو گشاد
سر به پای آن شه دوران نهاد
کی چراغ دین و مصباح هدی
ای سفینه دین حق را ناخدا
ای دمت عیسی منم عظم رمیم
ای من آن قبطی تو مسای کلیم
این عظام مرده را دادی حیات
دادی از فرعون قبطی را نجات
توبه کردم توبه ای سلطان دین
توبه کردم ای امام مؤمنین
زد رهم دیو از فسوس دمدمه
توبه کردم زانچه می کردم همه
توبه از آزادی و از خواجگی
صد هزاران توبه ها از راجگی
بنده گشتم بنده ی فرمان پذیر
خواهیم قنبر بخوان خواهی بشیر
من ز بهر بندگی اولی ستم
بنده ی کاکای آن آقاستم
بنده هستم حلقه کن در گوش من
بر جبینم داغ و مهرم بر دهن
گفت با وی آن شه عالیجناب
خیز از جا ان لک حسن مآب
توبه مقبول است در درگاه حق
تا دم مرگست باز آن راه حق
چونکه مشغول گناهی و خطا
او بسوی خویش می خواند تورا
تو همی پس پس روی او از عقب
آیدت گوید الی این الهرب
می گریزی تو از او او از قفا
آید و گوید که بس کن این جفا
تو گریزی او چه مام مهربان
هم بغل بگشوده دنبالت روان
برده پستان عنایت را بکف
از قفایت می دود از هر طرف
بین ز بهرت شیر این پستان بجوش
باز گرد و شیر این پستان بنوش
باز گرد ای بنده ی ما باز گرد
بیش از این گرد جفا کاری مگرد
تا بکی جویی ز وصل ما فراق
ابغض الاشیاء عندی الطلاق
گر طلاق وصل ما دادی بیا
باز گرد و کن رجوع ای بیوفا
هست رجعی این طلاق ای تندخو
زانکه بیزاری ز تو باشد نه او
صد طلاق از گفته ای نبود فراق
نیست اینجا سه طلاق و نه طلاق
می گریزی گر تو از ما کوبکو
ما تورا از هر طرف در جستجو
گر شکستی توبه صدبار از هزار
توبه ات را می خرم بازش بیار
گر تو تخم جنگ با ما کاشتی
نیست ما را با تو غیر از آشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن، شعری عرفانی است که به توبه و بازگشت به خداوند اشاره دارد. شاعر از مفهوم کشتن تخم در زمین شورهزار سخن میگوید و به اهمیت ابتدا کاشتن بذر در زمین مناسب اشاره میکند. او به داستان اویس قرنی و سلمان فارسی میپردازد که با عشق و شوق به سوی پیامبر (ص) میشتابند.
شاعر سپس به بیان توبه از گناهان و تصمیم به بندگی خداوند میپردازد و دعا میکند تا رحمت حق شامل حالش شود. او به زوال گناهان و نیاز به آشتی با خداوند اشاره دارد و بیان میکند حتی اگر کسی از خدا دور شود، خداوند همیشه او را میجوید و به او بازمیگرداند.
در انتها، شاعر تأکید میکند بر اینکه توبه و بازگشت به سوی خدا همیشه ممکن است و هیچگاه دیر نیست. این پیغام در عین سادگی، عمق معنوی و روحانی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: اما زمین باید از شوره و نمک پاک شود و همچنین باید نگاهها به زیبایی و نور محبت خیره باشد.
هوش مصنوعی: اگر در زمینهای شور و خشک دانهای بکاری، به خدا قسم اگر فقط یک دانه از آن برداشت کنی، هنر کردهای.
هوش مصنوعی: اگر تخم را در سایه بکاری، نه از آن نفعی میبری و نه چیزی به دست میآوری.
هوش مصنوعی: معجزهای که احمد (پیامبر) انجام میداد، مانند شکافتن ماه بود، اما بوجهل، فردی نادان و جاهل، نتوانست به درک و دریافت آن برسد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی تمام آیات قرآن را با صدای بلند خواند، اما از جای خود حرکت نکرد و در همان مکان باقی ماند.
هوش مصنوعی: آن زیبایی خود را به نمایش گذاشت، اما بدون کلامی، شور و شوقی در دل اویس به وجود آورد.
هوش مصنوعی: جذبه و کشش او سلمان را به سوی خود دعوت کرد و او را از شهر اصطخر به سمت یثرب به سرعت به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و محبت آقا، انسان به وجود آمد و در این راستا با خوشخبری و نوید به فعالیت خود ادامه داد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، معلم به او نزدیک شد و نشان سرپرستی و آزادی را از سر برداشت.
هوش مصنوعی: شعلهای به دانههای پنبهاش افتاد و باد خرمنش را یکی یکی با خود برد.
هوش مصنوعی: ناگهان برقی از آسمان آمد و خانهاش را سوزاند، نوری از آتش آمد و شمعش را دوباره روشن کرد.
هوش مصنوعی: نسیمی از سوی معشوق آمد و وقتی که به من رسید، روح و جانم به شوق و اشتیاق افتاد و به تحرک درآمد.
هوش مصنوعی: با یک نگاه کوتاه به او، دلش به تپش افتاد و روحش مانند یک پرنده در قفس، آزاد و رها شد.
هوش مصنوعی: او ناگهان فریادی از دل برآورد و به سرعت گریبانش را چاک کرد و بر سرش ضربهای به سنگ زد.
هوش مصنوعی: او زینت و زیور خود را از تنش بیرون انداخت و سپس با صدای بلند فریاد زد.
هوش مصنوعی: کسی که گدای عشق ماست، در کجا میتواند به خانه بشری در آید؟ او به یک سرقت روحانی رسیده است.
هوش مصنوعی: باید به نفع بشر عمل کنید و به او کمک کنید؛ من از شما خواهش دارم که رحمت و محبت را در نظر بگیرید.
هوش مصنوعی: این سر من بی کلاه و تاج، به خانهام دستبرد زده و مورد تاراج قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: خانهام با همه چیزش به باد رفته است و همه ی بندگانم آزاد شدهاند.
هوش مصنوعی: این شما و این خانه، که پر از جواهرات ارزشمند است. هر کسی که بخواهد، میتواند هر چیزی را که میخواهد، بردارد.
هوش مصنوعی: اکنون برای من موضوعی واضح شد و من رفتن را برگزیدم، امیدوارم که خداوند شما را کمک کند.
هوش مصنوعی: او این را گفت و بهطور لرزان و بیاختیار مانند بیدی پا برهنه به سمت آن حضرت دوید.
هوش مصنوعی: قطرهای به سوی دریا حرکت کرد تا اینکه به نور و روشنایی رسید.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بیپناه و عریان هستم، جان خود را با ایثار و عشق در پای آن بزرگوار میافکنم.
هوش مصنوعی: اشکها مانند سیل از چشمانم جاری شد و بر روی زمین ریخت. سر به پای آن پادشاه زمانه نهاد.
هوش مصنوعی: ای کاش تو چراغ دین و نور هدایت باشی، ای ناخدای کشتی دین حق.
هوش مصنوعی: من روحالقدسی هستم که از زندگی تو نشأت میگیرد. من همانطور که عیسی معجزاتش را انجام میداد، با عظمت و قدرت خودم در میان تو هستم و تو را آگاه میکنم. من به عنوان یک تسهیلگر به تو نزدیک هستم و به تو کمک میکنم.
هوش مصنوعی: تو به این استخوانهای مرده جان بخشیدی و از دست فرعون قبطی نجاتشان دادی.
هوش مصنوعی: من از گذشتهام پشیمان شدم و به درگاه حق بازگشتم. ای پیشوا و رهبر مؤمنان، من با تمام وجود به توبه کردن خود اعتراف میکنم.
هوش مصنوعی: از راه خود منحرف شدم و ترس از دیو و شومایی، باعث شده که از کارهایی که قبلاً انجام میدادم، پشیمان شوم و توبه کنم.
هوش مصنوعی: توبه کردن از آزادی و از زندگی در فقر و نیاز، صدها بار توبه از دنیا و خوشیها.
هوش مصنوعی: من خود را تسلیم و گردننهاد در برابر فرمان میکنم؛ اگر بخواهی قنبر بخوان و اگر بخواهی بشیر.
هوش مصنوعی: من برای خدمت به کسی که او را میپرستم، تحت ستم و فشار بندهای از بندههای او هستم.
هوش مصنوعی: من بنده تو هستم؛ حلقهای در گوش من بگذار و نشانهای از خود بر پیشانی من بگذار، تا عشق و وابستگیام به تو مشخص شود.
هوش مصنوعی: پادشاه با او گفت: از جا بلند شو، ای کسی که زیبایی تو را میستایند.
هوش مصنوعی: توبه تا زمانی که انسان زنده است مورد پذیرش خداوند قرار دارد و همیشه میتواند به راه درست بازگردد.
هوش مصنوعی: زمانی که درگیر گناه و اشتباهی هستی، او تو را به سوی خود فرامیخواند.
هوش مصنوعی: وقتی تو از پشت به او نزدیک میشوی، او به تو میگوید که به این سرگردانی پایان دهی.
هوش مصنوعی: تو از او دور میشوی، اما او از پشت سر میآید و میگوید که دیگر بس کن از این بیرحمی.
هوش مصنوعی: تو فرار میکنی و او مثل یک مادر مهربان با دستان باز دنبالت میآید.
هوش مصنوعی: بندهای از نعمت و توجه معشوق بهرهمند شده و از هر سو به سمت او میدود و تلاش میکند تا محبت او را جلب کند.
هوش مصنوعی: بهترین چیزها را از آنچه در دست داری بهرهبرداری کن و از نعمتها و شادیهای زندگی لذت ببر.
هوش مصنوعی: ای بنده ما، برگرد و به سوی ما بیا، دیگر به خرابکاری و بدرفتاری ادامه نده.
هوش مصنوعی: تا کی به دنبال وصل ما باشی در حالی که جدایی برای من از همه چیزها بغضآورتر است؟ طلاق، بدترین چیز در نظر من است.
هوش مصنوعی: اگر جدایی ما را به هم زدهای، دوباره برگرد و برگردان ما را، ای بیوفا.
هوش مصنوعی: طلاقی که بر اثر خشم و غضب انجام شود، میتواند بازگشتپذیر باشد، چون دلیل آن بیزاری شخص از طرف مقابل است نه آنکه نهایتاً به جدایی واقعی منجر شود.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که کلمات و گفتارها تنها نشاندهنده جدایی نیستند و به سه بار طلاق اشاره دارد. در واقع، این بیان نشاندهنده این است که برخلاف تصور عام، جدایی به سادگی و فقط با گفتن یک کلمه رخ نمیدهد.
هوش مصنوعی: اگر از ما فرار کنی، ما هم تو را از هر طرف دنبال خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: اگر هزار بار هم توبه کردی و آن را شکستی، من به تو میگویم که دوباره توبهات را از تو میخرم و بیار که دوباره شروع کنی.
هوش مصنوعی: اگر تو حرارت جنگ و دشمنی را نسبت به ما ایجاد کردی، ما جز صلح و دوستی چیزی با تو نداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.