ای خدا از خود دو چشمم کور کن
واز جمالت دیده ام پرنور کن
دارم از خود صد شکایت ای خدا
با که گویم جز تو عیب خویش را
ای خدا دارم دلی از دست خویش
شرحه شرحه پاره پاره ریش ریش
ای خدا آمد به ما از راستان
این حدیث و نیست الا راست آن
کاین چنین گفت آن امام هفتمین
کش روان بادا به صد رحمت قرین
کای تو اندر این سرای تنگنای
صد هزارانت بلا اندر قفای
چونکه افتی از بلایی در مضیق
کش نبینی مرخلاصی را رفیق
رو کریمی از کریمان را بجوی
حال خود را سربسر با او بگوی
ای خدا ای بحر احسان و کرم
از کرمهایت جهانی غرق یم
هر کریمی جرعه نوش جام توست
ریزه خوار سفره ی انعام توست
هر کریم از تو کرم آموخته
مایه ی احسان ز تو اندوخته
سالها شد ای خداوند کریم
مر کرمهای تورا هستم عزیم
گرد بام خانه ات پر می زنم
خانه ات را حلقه بر در می زنم
شیئی لله گویم اندر در گهت
خوانم اندر گاه و اندر بیگهت
چون گدایی بر دری فریاد کرد
کدخدایش از لب نان شاد کرد
ای خدا در دگهت من آن گدا
خانه را هم تو خدا هم ناخدا
گر کسی آرد به دیواری پناه
جا دهد او را بخود بی اشتباه
در وی از بادش نگهبانی کند
در اسد خورشید گردانی کند
ای خدا ای بی پناهان را پناه
مجرمان را عین عفوت عذرخواه
چون سگی خود را فکندستی بخاک
یا الهی یا الهی فی فناک
روز و شب چون سگ پی یک لقمه نان
دم همی مالم به خاک آستان
ای دو عالم غرق احسان شما
لقمه ی نانی به این سگ کن عطا
نان من دانی چه باشد قوت جان
جان ازو یابد حیوة جاودان
وان چه باشد یک نظر از لطف خاص
کز غم خود سازدم یکسر خلاص
بنده ی روزی ز مولی گر گریخت
رشته ی مهر و محبت را گسیخت
چونکه باز آید کند بازش قبول
بگذرد از ظلم و جهل آن جهول
این منم آن بنده ی بگریخته
آبروی خود بخاک آمیخته
سوی درگاهت کنون باز آمده
چنگ خود بر دامن عفوت زده
آمدم اینک به درگاه تو باز
حکم باشد مرتورا ای بی نیاز
مجرمی چون شد پشیمان از گناه
باز آید سر بزیر و عذرخواه
خواجه عذر او پذیرد از کرم
هم ببخشاید گناهش از کرم
ای خدا آن مجرم نادم منم
کز ندامت دست بر سر می زنم
دست بر سر سر به پیش و عذرخواه
آمدم بازت به درگه ای اله
گر ببخشی هم کریمی هم جواد
ور بسوزی شاه با عدلی و داد
کافری گر شد کریمی را دخیل
آن کریمش می شود یارو کفیل
ای خدا دانی که کافر نیستم
بلکه در توحید خود فانیستم
مر تورا هستم دخیل ای ذوالکرم
آمدم تا درگهت با صد ندم
یک نظر کن از عنایت سوی من
فارغم گردان ز قید خویشتن
زین رفیقان تنگ شد یا رب دلم
کن تهی ز ایشان خدایا محفلم
بلکه دل از این دیارم سیر شد
جان از این آب و گلم دلگیر شد
گو مبارک بی دلیلی کز نراق
محفل ما را کشد سوی عراق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به خداوند دعا میکند و از او درخواست میکند که چشمانش را از دنیا و زیباییهای آن کور کند تا بتواند به جمال الهی توجه کند. او ناله و شکایتهایش را به خدا میگوید و از کمبودها و مشکلاتش در زندگی شکایت دارد. شاعر با بیان حال و روز خود، به این نکته اشاره میکند که در شرایط سخت و محدود، تنها پناهگاه او خداوند است. او از خدا میخواهد که مانند یک پناهگاه، از او حمایت کند و به او رحم کند.
شاعر از رحمت و احسان خداوند یاد میکند و به گدایی خود در درگاه خداوند اعتراف میکند و درخواست میکند که مانند گدایان دیگر، به او نیز نان و روزی عطا کند. او به توبه و ندامت خود از گناه اعتراف میکند و به درگاه خدا برمیگردد تا بخشش و عفو الهی را از او طلب کند. در نهایت، شاعر درخواست میکند که دلش از دنیا فارغ شود و به سمت خداوند و محبت الهی کشیده شود.
هوش مصنوعی: ای خدا، چشمانم را از دنیای مادّی نابینا کن و با نگاهی به جمال تو، دل و چشمم را پر از نور محبت و زیباییات گردان.
هوش مصنوعی: دارم از خودم خیلی ناراحتی و ای خدا، با که بگویم جز تو عیبهایم را؟
هوش مصنوعی: ای خدا، دلم به شدت در حال آشفتگی و آسیب دیدگی است.
هوش مصنوعی: ای خدا، این خبر از راستگویی به ما رسیده است و غیر از حقیقت هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف وضعیتی میپردازد که شخصی بزرگ و محترم، به نام امام هفتم، سخنانی را بیان کرده است. او به نوعی دعا و خوشی را برای دیگران ابراز میکند و از رحمتهای الهی سخن میگوید. به طور کلی، میتوان گفت که این بیان اشارهای به محبت و نعمتهای الهی دارد.
هوش مصنوعی: ای تو در این خانه تنگ، گرفتار بیشمار مشکل و ناگواری هستی.
هوش مصنوعی: زمانی که در گرفتاری و مشکل قرار میگیری، نمیتوانی راه نجاتی را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به یک فرد بزرگوار و نیک رفتار روی آور و از او حال و وضعیت خود را بیان کن و با او به گفتگو بپرداز.
هوش مصنوعی: ای خدا، تو به مثابه دریایی از لطف و خوبی هستی، و تمام جهان در مهربانیها و نعمتهایت غرق شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به نوعی به لطف و کرم تو دست یابد، همچون کسی است که از جامی مینوشد و به نوعی از نعمتها و بخششهای تو بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که خوبی و بخشش را میشناسد، آن را از تو یاد گرفته و نیکیهایی که دارد، از تو الهام گرفته است.
هوش مصنوعی: سالهاست که ای خداوند بخشنده، من زیر سایه کرمها و نعمتهای تو هستم.
هوش مصنوعی: به دور بام خانهات پرواز میکنم و به در خانهات میکوبم.
هوش مصنوعی: من در محضر تو، ای خدایی، چیزی میگویم و در وقت نیازم، تو را میخوانم، چه در روز، چه در شب.
هوش مصنوعی: وقتی گدایی در کنار در дверь صدا زد، کدخدا با نان خوشحال شد.
هوش مصنوعی: ای خدا، در درگاه تو من مانند یک گدا هستم و تو همانند ناخدای منی.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دیواری پناه آورد، آن دیوار بیهیچ شکی او را در آغوش میگیرد و جا میدهد.
هوش مصنوعی: او از وزش باد محافظت میکند و مانند خورشید، چهرهای قوی و پرنفوذ دارد.
هوش مصنوعی: ای خدا، تو پناه بیپناهان و عذر خواهی برای مجرمان هستی؛ از رحمت تو که تجلی بخش بخشش و عفو است، مدد بخواهیم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این فرد، همچون سگی که در تنگنا قرار گرفته، خود را به خاک میافکند و ناله میکند: ای خدای من، ای خدای من، در پناه تو به سر میبرم.
هوش مصنوعی: روز و شب مانند یک سگ در جستجوی لقمه نانی هستم و در این راه، ناتوان و خسته به خاک آستان میافتم.
هوش مصنوعی: ای دو عالم، لطف و احسان شما بسیار است؛ لطفاً یک لقمه نان به این سگ بدهید.
هوش مصنوعی: غذای من چیست که قوت جانم است و از آن زندگی ابدی میگیرم.
هوش مصنوعی: هر چه باشد، تنها یک نگاه از محبت ویژهات، میتواند من را از تمام غمهایم نجات دهد.
هوش مصنوعی: اگر بندهای از پروردگارش فرار کند، ارتباط عشق و محبت میان آنها قطع میشود.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به حقیقت برگردد، باز هم پذیرای او میشوند و از ظلم و نادانی او چشمپوشی میشود.
هوش مصنوعی: این من هستم، آن بندهای که آبرویم به خاطر خطاهایم به خاک آغشته شده است.
هوش مصنوعی: به درگاه تو برگشتهام و ساز خود را بر دامن پاکیت میزنم.
هوش مصنوعی: من به درگاه تو آمدم و درخواست میکنم که به من جواب دهی، ای بینیاز.
هوش مصنوعی: مجرمی که از کار اشتباه خود پشیمان شده، با حالت سر پایین و توبهکارانه پیش میآید و از کار خود عذرخواهی میکند.
هوش مصنوعی: آقای محترم به خاطر لطف و مهربانیاش گناه او را میپذیرد و همچنین با بزرگواریش او را مورد بخشش قرار میدهد.
هوش مصنوعی: ای خدا، من همان گناهکاری هستم که به خاطر گناهانم توبه کرده و بر سر خود میزنم.
هوش مصنوعی: دست بر سر گذاشته و سر را به پایین انداخته، با عذرخواهی به درگاه تو بازگشتهام، ای خدا.
هوش مصنوعی: اگر ببخشی، برترینی و بزرگوار; و اگر عذاب کنی، با عدالت و انصاف حکمرانی میکنی.
هوش مصنوعی: اگر فردی کافر به دامن یک کریم (بخشنده و نیکوکار) پناه ببرد، به دلیل کرامت و بزرگی آن کریم، او از جانب آن کریم مورد حمایت و پشتیبانی قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: ای خدا، میدانی که من کافر نیستم، بلکه تمام وجودم را در یکتایی تو گم کردهام.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، من به تو وابستهام و آمدهام تا درگاهت با تمام وجود و صدای بلند درخواست خود را بیان کنم.
هوش مصنوعی: لطفاً یک بار به من توجه کن و با لطف خود، مرا از بند خودم آزاد کن.
هوش مصنوعی: خدایا، دل من از این دوستان تنگ و پر شده است، پس آن را از وجود آنها خالی کن و مرا از این جمع دور ساز.
هوش مصنوعی: دل دیگه تمایلی به زندگی در این سرزمین نداره و جانم از این محیط و شرایط خسته و ناراحت شده.
هوش مصنوعی: با خوبی و خوشی گفته میشود که بیدلیل کسی از نراق به محفل ما میآید و ما را به سمت عراق میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.