خر لگد زد بر دهان و بر سرش
کرد خالی سر ز سودای زرش
یک لگد زد خر بر آن گرگ کهن
هم شکستش آسیا و هم دهن
کام نگرفته هنوز از نعل زر
در سر زر کرد دست و پا و سر
هر که را حرص و طمع از راه برد
عاقبت ناکامش اندر چاه برد
چون سرش بشکست و دندانش بریخت
ترک خر کرد و سوی صحرا گریخت
با سر و رخسار خونین آن اویس
برگرفته راه کوه بوقبیس
زار و نالان لنگ لنگان می دوید
روبهی او را بدین حالت بدید
پیش آمد کایها الفحل الامیر
این چه حالت هست کافکندت به تیر
دست و پایت را چه شد دندان کجاست
این سر و صورت چنین خونین چراست
گفت بر من از من آمد این بلا
زانکه کردم پیشه ی خود را رها
پیشه ام قصابی آمد از ازل
بود سلاخی مرا شغل و عمل
هم پدر هم جد من قصاب بود
خون گاوان و خرانشان آب بود
کی دکان نعلبندی بد مرا
نعلبندی از کجا و من کجا
گرگ صحرا خویش را رسوا کند
چون دکان نعلبندی واکند
ور بانداز خود آن کوپا کشید
هیچ سودی غیر پاسازی ندید
کار دوران را قراری داده اند
هرکسی را کار و باری داده اند
هرکه پا از کار خود بیرون نهاد
جامه و کالای خود در خون نهاد
می نبیند هرکس از هر پیشه سود
ای بسا کسها که خود را آزمود
کسب هرکس را معین کرده اند
بهر هر شغلی کسی آورده اند
گر به دست مردم استی کارشان
دیگری ناکرده است افسارشان
از چه کرد این پینه دوزی اختیار
کفش دوزی را بود بیش اعتبار
این چرا پالانگری بر خود گماشت
جامه و زربفت و دیبا را گذاشت
از چه کرد آن عطرها را خیر باد
بار کناسی به دوش خود نهاد
ریش و سبلت در نجاست پرورید
هرکه رید او رو به آنجا آورید
خلق را گر حق به خود بگذاشتی
گر نه هرکس را به کاری داشتی
ای بسی از کارها مهمل شدی
بس دکان بیرونق و مختل بدی
هر کسی جستی بپادار گزین
کارهای پست ماندی بر زمین
زین ره این دانای پنهان و پدید
هرکسی را بهر کاری آفرید
هرکه پا از کار خود برتر نهاد
داد هم سرمایه هم سودش بباد
هرکه دست از کسب و شغل خود کشید
تیغ غیرت دست و پایش را برید
هر که جز از شغل خود گوید سخن
مشتها از غیبش آید بر دهن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، داستانی از خر و اویس روایت میشود. خر به دلیل طمع و ولع خود، با لگدی به گرگ ضربه میزند و به نحو فاجعهباری آسیب میبیند. اویس، که به شغل قصابی مشغول بود، با حال بد و سر و صورت خونین خود به صحرا میگریزد. در این میان، او با پرسشهای دیگری مواجه میشود که چرا در چنین وضعیتی است. او با پشیمانی میگوید که به خاطر ترک شغل خود دچار بلا شده است و یادآوری میکند که هر کسی باید در حرفه خود بماند و حرص و طمع را کنار بگذارد. پیام این شعر این است که هر کس اگر از کار خود خارج شود و به شغلهای دیگر بپردازد، با ناکامی و مشکلاتی روبرو خواهد شد. لذا تأکید بر اهمیت انجام کار مناسب و تلاش در حرفه خود برای جلوگیری از آسیبها و ناکامیها دارد.
هوش مصنوعی: خر به دهان و سرش لگد زد و سرش را از فکر طلا خالی کرد.
هوش مصنوعی: یک الاغ به گرگ پیر لگدی زد و به این ترتیب هم دندانش شکست و هم آسیابش را خراب کرد.
هوش مصنوعی: هنوز از نعمتها و خوشیهای زندگی بهرهمند نشده، اما برای کسب آنها تلاش و کوشش زیادی کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر حرص و ولع از مسیر درست منحرف شود، در پایان کار، به ناکامی و شکست دچار میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که سرش شکست و دندانهایش ریخت، از ترس به طرف بیابان فرار کرد.
هوش مصنوعی: در این بیت به شخصیتی به نام اویس اشاره شده که با سر و چهره خونین، از راه کوه بوقبیس عبور میکند. معنای این تصویر میتواند به حالتی از سختی یا درد و رنج اشاره داشته باشد که اویس تجربه میکند، و مسیر کوه به عنوان نمادی از چالش و مبارزه در زندگی او مطرح شده است.
هوش مصنوعی: روباهی را دید که با حالتی نزار و نالان، لنگ لنگان در حال دویدن است.
هوش مصنوعی: ای امیر بزرگوار، چه حالتی برایت پیش آمده است که همچون تیر بر زمین افتادهای؟
هوش مصنوعی: دست و پای تو چه شده است؟ دندانهایت کجا هستند؟ چرا صورت و سرت اینگونه خونین و زخمی به نظر میرسد؟
هوش مصنوعی: او گفت که این بدبختی به خاطر خودم است؛ زیرا شغف و شغل نیکوی خود را رها کردم.
هوش مصنوعی: شغل من قصابی است و از ابتدای خلقت، سرنوشت من این بوده که قربانی شوم.
هوش مصنوعی: پدر و جد من هر دو قصاب بودهاند و کارشان ریختن خون گاوان و خرها بوده است.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است که من به دکان نعلبندی بروم و نعلبند از کجا بیاید؟ من و او هرگز نمیتوانیم در یک راستا باشیم.
هوش مصنوعی: اگر گرگ صحرا خود را به نمایش بگذارد، مانند این است که دکان نعلبند باز شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی خود را به سقوط بکشد، هیچ سودی جز از نو ساختن خود نخواهد دید.
هوش مصنوعی: هر کس در زندگی خود یک وظیفه و مسئولیت مشخص دارد و به نوعی برای هر فردی نقشی تعیین شده است.
هوش مصنوعی: هرکس که از مسئولیتهای خود دور شد، لباس و داراییاش را در خطر قرار داد.
هوش مصنوعی: هر کسی در حرفهاش سود و فایدههایی را میبیند، اما بسیاری از افراد هستند که خود را در امتحان و آزمایش قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: هر کسی برای شغلی مشخص و معینی آماده شده است و برای هر نوع کاری فرد مناسب و متناسبی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر کارهای مردم به دست خودشان باشد، هیچکس دیگر نمیتواند آن را انجام دهد و آنها به خوبی کنترل و مدیریت امور خود را در دست خواهند داشت.
هوش مصنوعی: چرا این پینهدوزی به کار کفشدوزی اهمیت بیشتری داده است؟
هوش مصنوعی: این شخص چرا خود را با لباسهای گرانقیمت و زربفت زینت کرده است؟
هوش مصنوعی: چرا آن عطرها را به باد سپرد؟ او بار سنگینی را بر دوش خود گذاشت.
هوش مصنوعی: هرکس در جایی به کارهای ناپسند مشغول شود، به زودی عواقب آن دامنگیرش خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر خداوند انسانها را به حال خود رها کند، هر فردی به کاری مشغول خواهد شد.
هوش مصنوعی: بسیاری از کارها بینتیجه باقی ماندند و فروشگاهها و کسبوکارها به حال خود رها شدند و رونق لازم را نداشتند.
هوش مصنوعی: اگر کسی تلاش کند و کوشش نماید، مسلماً به کارهای بیارزش و نازلی تن نخواهد داد و بر روی زمین باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: هر کسی به نوعی و برای کاری خاص خلق شده است، خواه این دانای پنهان باشد و خواه دیده شده.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کارش از حد خود فراتر برود، نه تنها سرمایهاش را از دست میدهد بلکه سودش هم از بین میرود.
هوش مصنوعی: هر کس که از کار و حرفهاش دست بکشد، حس غیرتش او را از پا در میآورد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در مورد چیزی که به آن مشغول نیست صحبت کند، مانند این است که با دست خود چیزی را که در درونش نهفته است بر زبان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.