ای خدا ای بی پناهان را پناه
ای تو بر شاهان عالم پادشاه
ای نهان از جسم و جان دیدار تو
گم شده عقل و خرد در کار تو
هم خداوند خداوندان تویی
هم دوای درد بیدرمان تویی
آب توفان زای را کردی تو پل
آتش سوزنده را کردی تو گل
گرگ شد گویا به پیراهن زتو
پیرهن شد شاخ نسترون ز تو
من چه گویم ظاهر و باطن تویی
ای خدا هم اول و آخر تویی
گردن عالم به بند طوق توست
آسمان در چرخ رقص از شوق توست
ای خدا من هرچه گویم آن نئی
در ثنایت آنچه جویم آن نئی
ای تو عذرآموز هر شرمنده ای
ای تو روزی بخش هر جنبنده ای
ای خدا دانم که من بد کرده ام
لیک از من آنچه آمد کرده ام
هم تو آن کن آنچه می شاید ز تو
ای جهان را آنچه می باید ز تو
همچو من داری خداوندا بسی
من ندارم لیک غیر از تو کسی
گر من بیکس ندارم هیچکس
گو نباشد رحمت لطف تو بس
هرکه از این می گریزد گو گریز
چون تو باشی گو نباشد هیچ چیز
گر فتادم دستگیر من تویی
هم پناه و هم گریز من تویی
دست من گیر ای جهان را دستگیر
ده پناهم ای تو عالم را گزیر
بر امیدی آمدستم بر درت
چون روم نومید یا رب از برت
در ره امید و بیم افتاده ام
در جنابت منتظر ایستاده ام
گرچه کردم من بسی جرم و خطا
از من آید ذلت و از تو عطا
گر سیاه است ای خدا ما را گلیم
تو سفیدش ساز از لطف عمیم
گر دریدم خود به دستم پرده را
تو فرو مگذار بی پرده مرا
چون تورا ستار دیدم ای خدا
پرده ی خود را دریدم برملا
پرده دار عیب ناپاکی ما
عذر خواه جرم بیباکی ما
هر دمم جرم و گناه تازه ای ست
از تو لیک انعام بی اندازه ای ست
گر به جرمم مکر شیطان افکند
لطف تو سوزی به جانم می زند
از من آمد گر خطایی یا فساد
زاری آموزی دهی توبه به یاد
گر زنی زخم و دوصد مرهم نهی
ور کنی قهرم دوصد رحمت دهی
گر ز من جرم است انعام از تو است
گر ز من گامی است صد گام از تو است
گر ره تاریک پیشم آوری
صد چراغ از لطف پیشم آوری
ای خدا ای من عطایت را رهین
بنده ای از بندگانت را کمین
شکر گویم من کدامین نعمتت
یاد آرم من کدامین رحمتت
یکنفس کو کز تو ناید صد عطا
ساعتی کو نآمد از من صد خطا
کو دهان و کو زبان و کو کلام
تا بگویم شرح آن انعام عام
آن کدامین لطف و احسان گران
که نکردی با من ای سلطان جان
وان چه زشتی وز هر زشتی بتر
که نکردم من که صد خاکم بسر
در رحم دادی مرا جا از کرم
پروریدی پیکرم در آن ظلم
کاسه ای کردی ز بالا واژگون
کاین تنت را سر بود ای ذو فنون
پنبه دانی را بهم آمیختی
طرح چشم تیزبینم ریختی
کاین دو باشد دیده ی بینای تو
هم طراز چهره ی زیبای تو
آسمانها را در آن دادی محل
جل شأن ربنا عزوجل
گوشت پاره بر دهانم دوختی
جمله اسما را بهم آموختی
کاین زبان و آلت گویای تو
ترجمان خاطر دانای تو
پرورش دادی هوایی در صماخ
هین برو بشنو ازین بانگ کراخ
چار دیوار مشید ساختی
پیکرم را طرح نو انداختی
هم کشیدی ساقها کاین پای تو
هم دو ساعد کین کف گیرای تو
آنچه باید در درون و در برون
جمله را دادی ز امر کاف و نون
روح را با جسم دادی ارتباط
غیب را دادی بشاهد اختلاط
پس ره بیرون شدن زان تنگنای
ره نمونی کردیم ای رهنمای
پا نهادم چون به صحرای شهود
پهن کردی سفره انعام و جود
خون برایم شیر کردی در جگر
هم ز پستان شیر را دادی ثمر
هم مکیدن مرمرا آموختی
هم دل مادر برایم سوختی
گریه یادم دادی از بهر خبر
در دل او گریه را دادی اثر
تلخ کردی خواب شیرینش به کام
نی زکرم اندیشه کردی نی به حام
تا تنم پرورده شد در این جهان
سخت شد هم پی مرا هم استخوان
سی و سه دندان برایم ساختی
طرح آنها در دهان انداختی
پس ز شیرم سیر کردی در غذا
طبع من را میل دادی اقتضا
پاسبانی کردیم از هر گزند
هم نگهبانی ز هر پست و بلند
در زمستان پوستین بخشیدیم
هم به تابستان کتان پوشیدیم
هم قبا دادی مرا هم پیرهن
هم کلاه و موزه ای صاحب منن
در پناه آوردیم از گرم و سرد
تا شدم زفت و کلان و شیرمرد
هم مرا دادی توانایی و گوش
هم خرد هم عقل و دانایی و هوش
بر زبانم نام خود آموختی
شمع توحیدم به دل افروختی
نور ایمان در دلم انداختی
بندگی اندر سرشتم ساختی
دادیم در آستان حیدری
هم سگی هم بندگی هم چاکری
دادیم آگاهی از حل و حرام
نی بتقلید شنیدن چون عوام
هر دمی دادی عطای تازه ام
در جهان کردی بلند آوازه ام
هم عطا کردی ز نیکانم نژاد
هم ز اخوان نکوبخت استناد
هم سرم از هم سران افراشتی
از همالان هم مرا برداشتی
دادیم پوران و دختان پاکزاد
پاک زاد و پاک دین پاک اعتقاد
پرده پوشیدی به روی کار من
ستر کردی بر من ای ستار من
زشتهایم جمله خوب انگاشتی
کرده ام ناکرده می پنداشتی
خواندمت کردی اجابت هر زمان
مهربانتر از نیای مهربان
من به قربانی خداییهای تو
دل اسیر مهربانیهای تو
آنچه گفتم زانچه دانستم هزار
بد یکی بل کمتر از یک بی شمار
وانچه آن را من نمی دانم حساب
گر نویسم می شود هفتصد کتاب
از تو اینها وانچه آن آمد ز من
شرح آن نه از خامه آید نه از سخن
از سرم تا پای ذنبست و خطا
از قدم تا فرق جرم است و خطا
در خور لطفت نکردم طاعتی
از گنه فارغ نبودم ساعتی
لیک دانی ای خدای ذوالمنن
راه من زد نفس شوم اهرمن
وز گنه چون بید لرزیدم همی
هیبت نهی تورا دیدم همی
ای خدا با این گناه بیشمار
آدم بر درگهت امیدوار
ای خدا آن کن که فضلت را سزد
عطر فضلت بر دماغم می وزد
ای خدا باشد دیت بر عاقله
می کند هرکس عمل بر شا کله
شاکله ی تو جمله فضل است و عطا
شاکله ی من جمله عصیان و خطا
ای خدا دانم که من بد کرده ام
آنچه کردم لیک با خود کرده ام
آمدم اکنون برت ای ذوالکرم
فاش می گویم خدایا الندم
این ندم را گر بگفتم بارها
توبه ها بشکسته ام بسیارها
لیک مغرور کرمهای توام
سرخوش از صهبای آلای توام
خود تو دادی یاد این عذرای رحیم
گفته ی ما غر بالرب الکریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن، دعای زیبا و عاطفی از زبان یک بنده خداوند است که در آن به ستایش و تمجید از خدای مهربان و بخشنده پرداخته شده است. شاعر از خداوند به عنوان پناهگاه بیپناهان و پادشاه جهانیان یاد میکند و به لطف و رحمت بیپایان او اشاره دارد. او از گناهان خود عذرخواهی کرده و در عین حال، از فضل و رحمت خداوند بهرهمند گشته است. او با زبانی پر از ندامت، بر محبت و بخشش خدا تأکید میکند و اهمیت توبه و بازگشت به رحمت الاهی را یادآور میشود. در نهایت، او با قلبی پر از امید و ترس، به درگاه خداوند میرسد و به عظمت و جود او اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: ای خدا، تو سرپناهی برای بیپناهان و پادشاهی برای شاهان جهان هستی.
هوش مصنوعی: ای که وجودت از جسم و جان پنهان است، دیدار تو باعث شده که عقل و خرد از کار افتد و گیج شوند.
هوش مصنوعی: تو هم سروری و هم درمانگر دردهای بیپایان.
هوش مصنوعی: تو توانستی آب خروشان را به پل تبدیل کنی و آتش را به گل مبدل سازی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دیگر او جنبههای بد و خطرناک پیدا کرده و تبدیل به موجودی خطرساز شده است، همچون گرگی در لباس انسانی. او به نوعی از ویژگیهای تو بهره میبرد، مثل شاخهای از نسترن که از وجود تو نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: من چگونه تو را توصیف کنم، زیرا تو ای خدا، نه تنها ظاهر را در مینویسی، بلکه باطن و سرشت واقعی نیز نماد توست. تو هم آغاز همه چیز هستی و هم پایان آن.
هوش مصنوعی: عالم و هستی در تسلط و تحت تاثیر توستند و حتی آسمان به خاطر عشق و شوق تو به حرکت در آمده است.
هوش مصنوعی: خدای من، هر چیزی که بگویم در ستایش تو نیست، و هر آنچه را که جستجو میکنم، در عمق شایستگی تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای تو کسی که به هر شرمنده ای عذر میدهی و ای تو که روزیرسان هر موجود زندهای.
هوش مصنوعی: ای خدا میدانم که کارهای بدی انجام دادهام، اما همه اینها از من برآمده و مسبب خودم بودهام.
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که میتوانی آنچه را که به تو مربوط است انجام دهی، ای کسی که برای جهان آنچه را که باید، از تو ناشی میشود.
هوش مصنوعی: خداوندا، مانند من، تو بسیاری از نعمتها و ویژگیها را داری، اما من هیچ چیز ندارم جز خود تو.
هوش مصنوعی: اگر من بیکس و نیازمند هستم، امیدوارم که هیچکس در کنارم نباشد، زیرا رحمت و لطف تو برای من کافی است.
هوش مصنوعی: هر کس از این شراب دوری کند، باید بداند که مانند تو هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به خطر بیفتم و گرفتار شوم، تویی که هم پناه من هستی و هم راه نجات من.
هوش مصنوعی: ای جهان، دست مرا بگیر و من را نجات بده. ای کسی که علم و دانش را در اختیار داری، به من پناه بده تا از مشکلات و چالشها به دور باشم.
هوش مصنوعی: به امید تو به درگاهت آمدهام، اگر در اینجا ناامید شوم، ای پروردگار، از چهرهات دور نشوم.
هوش مصنوعی: در مسیر امید و ترس قرار گرفتهام و در کنار تو با انتظار ایستادهام.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من کارهای زیادی مرتکب شدم و خطاهایی داشتم، ذلت و نارضایتی از من ناشی میشود و عطا و بخشش از سوی توست.
هوش مصنوعی: ای خدا، اگر ما در حیات سیاه هستیم، لطف خود را بر ما نازل کن تا چادر و لباس ما را سفید و پاکیزه کنی.
هوش مصنوعی: اگر من خودم حجاب را کنار زدم، تو نیز بیحجاب از من دور نشو.
هوش مصنوعی: وقتی تو را همچون ستارهای دیدم، ای خدا، پردهی خود را کنار زدم و آشکار شدم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر اشتباهات و ناپاکیهای خود عذرخواهی میکنیم و به خاطر جرات و بیباکیامان در بیان آنها هم عذر میخواهیم.
هوش مصنوعی: هر لحظه من گناه و خطای جدیدی مرتکب میشوم، اما بخشش و لطف تو بسیار فراوان و بیپایان است.
هوش مصنوعی: اگر شیطان به خاطر گناهم به من فریب بزند، لطف تو جانم را میسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر از من اشتباهی یا کاری نادرست سر زده باشد، تو با ناز و محبت به من یادآوری کن تا توبه کنم و اصلاح شوم.
هوش مصنوعی: اگر تو به من آسیب بزنی و برای درمان آن دو صد مرهم بگذاری، یا اگر قهر کنی و من را رنجانی، باز هم دو صد رحمت به من نشان دهی.
هوش مصنوعی: اگر من خطایی کردهام، هدایت و بخشش از سوی توست. و اگر من تنها یک قدم برداشتهام، تو به اندازه صد قدم به من نزدیکتر شدهای.
هوش مصنوعی: اگر در مسیرم تاریکی بیاوری، از لطف خودت صدها چراغ برایم میآوری تا نورانی شود.
هوش مصنوعی: خداوندا، من به لطف تو نیازمندم و به خاطر بینهایت رحمتت در انتظار هستم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم کدام یک از نعمتهایت را سپاس گویم و به یاد کدام یک از رحمتهایت شکر کنم.
هوش مصنوعی: یک لحظه که از تو هیچ خیری نرسد، بلکه همیشه از من خطا و اشتباه بیرون آید، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: کجاست دهان و زبان و کلام تا بتوانم توضیح بدهم درباره آن نعمتهای فراوان؟
هوش مصنوعی: ای سلطان جان، تو چه نوع لطف و محبت عظیمی را با من نکردی؟
هوش مصنوعی: من از هر زشتی و ناپسندی بدتر کاری نکردهام که من خود را به اندازهی صد ذره خاک میبینم.
هوش مصنوعی: تو با رحم و رحمت خودم را در دامن خود پذیرفتی و با محبت، وجودم را در تاریکیها پرورش دادی.
هوش مصنوعی: تو به گونهای بر ما غفلت کردهای که به یکباره دنیا را بر سر ما فرود آوردهای و این بدن تو به مانند ظرفی شده که از بالا به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: تو پنبه دانی را با هم ترکیب کردی و طرح چشمان تیزبینم را به هم زدی.
هوش مصنوعی: این دو چیز، یعنی دیدگاه و نگریستن به زیبایی تو، به یک اندازه و همسطح هستند.
هوش مصنوعی: تو آسمانها را محل درخشش و عظمت پروردگار خود قرار دادی.
هوش مصنوعی: تو به من درسی آموختی و زبانم را بند زدی، به طوری که همه نامها و اشیاء را یاد گرفتم.
هوش مصنوعی: این زبان و ابزار صحبت تو، نمایانگر احساسات و افکار عمیق توست.
هوش مصنوعی: تو با روح خود هوایی را پروراندی، حال برو و از این صدای بلند بشنو.
هوش مصنوعی: تو به دور من دیواری از عشق و محبت بنا کردی و با این کار، زندگیام را تازه و نویی بخشیدی.
هوش مصنوعی: این بیت به ارتباط ظریف و زیبای اندام انسانها اشاره دارد. در آن بیان میشود که ساقهای تو در هم پیچیدهاند و پاهای تو نیز به گونهای هستند که با دستانت هماهنگی دارند. به نوعی، شاعر به زیبایی و هماهنگی اجزای بدن اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه هر عضو به دیگری متصل و وابسته است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که لازم بوده است، چه در دل و چه در ظاهر، همه را به خاطر فرمان «کاف و نون» عطا کردی.
هوش مصنوعی: تو روح را به جسم پیوند دادی و ارتباطی پنهان میان آنها برقرار کردی تا به تماشا و درک این اختلاط بپردازند.
هوش مصنوعی: بنابراین، ما تصمیم گرفتیم تا از آن بنبست و دشواری خارج شویم و راهی برای فرار پیدا کنیم، ای راهنمایی که ما را هدایت میکنی.
هوش مصنوعی: وقتی قدم به دشت معرفت گذاشتم، سفرهای پر از نعمت و بخشش از سوی تو گشوده شد.
هوش مصنوعی: تو برایم مانند شیر مایه حیات شدی و در عمق وجودم، به من قوت و انرژی بخشیدی.
هوش مصنوعی: تو هم به من شیر خوردن را یاد دادی و هم مادر دلش برای من سوخت.
هوش مصنوعی: گریه را به من آموختی تا از دل او باخبر شوم و این گریه در دلش تأثیر گذاشت.
هوش مصنوعی: خواب شیرین او را به تلخی تبدیل کردی، نه به خاطر لطف و نیکیات، بلکه به خاطر اندیشههایی که داشتی.
هوش مصنوعی: تا وقتی که بدنم در این دنیا شکل گرفت، روح و جسم من با هم یکی شدند و به هم پیوستند.
هوش مصنوعی: تو برای من دندانهایی درست کردهای و آنها را در دهانم گذاشتهای.
هوش مصنوعی: پس از اینکه با شیر سیر شدم، به آرامی طبع و ذائقهام را به غذاهایی که میپسندیدم علاقهمند کردی.
هوش مصنوعی: ما از هر خطری مراقبت کردیم و از هر بالا و پایینی حفاظت به عمل آوردیم.
هوش مصنوعی: در زمستان لباس گرم و پشمی به کسی دادیم و در تابستان لباسهای نازک و کتان پوشیدیم.
هوش مصنوعی: تو به من لباس و پوششهای زیبا دادی، همچنین کلاه و کفشهایی که مرا صاحبام کردهاند.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و تغییرات زندگی، از حمایت و پشتیبانی بهرهمند شدم و به نقطهای رسیدم که بزرگ و قوی شدم، مثل یک مرد شجاع.
هوش مصنوعی: به من قدرت و توانایی بخشیدی و همچنین گوش، خرد، عقل، دانش و هوش را به من عطا کردی.
هوش مصنوعی: تو نام خود را به زبان من آموختی و با روشنایی توحیدت، دل مرا به نور پر کردی.
هوش مصنوعی: تو با نور ایمان، دل من را روشن کردی و با بندگی، سرنوشت مرا شکل دادی.
هوش مصنوعی: در درگاه حضرت علی، هم سگ را تقدیم کردیم، هم به بندگی و خدمتگزاری خود ادامه دادیم.
هوش مصنوعی: ما اطلاعاتی درباره حلال و حرام به دیگران میدهیم، اما تنها با تکیه بر شنیدههای عوام و بدون تحقیق و درک عمیق خود.
هوش مصنوعی: هر لحظه که به من لطف و هدیهای میدهی، نام و آوازهام در دنیا مثل ستارهای درخشانتر میشود.
هوش مصنوعی: تو هم به من عطا کردی از نیکان نژاد و هم به برادرانم از خوشبختی برمیگردی.
هوش مصنوعی: سر من از سر دیگران بلند شده است، و از میان آنها هم تو مرا برداشت کردی.
هوش مصنوعی: ما دختران پاک و با ایمان را به دنیا آوردهایم، که از خاندان و اصل و نسبی نیکو برخوردارند.
هوش مصنوعی: ای ستاره من، تو بر روی کار من پرده انداختی و مرا از دید دیگران پنهان کردی.
هوش مصنوعی: من تمام زشتیهایم را به خوبی تعبیر کردی، در حالی که تو کارهایی که نکردهام را به حساب من گذاشتی.
هوش مصنوعی: هر بار که تو را صدا زدم، پاسخ گرمت را دریافت کردم و مهربانیات بیشتر از آن کسی بود که همیشه مهربان است.
هوش مصنوعی: من به خاطر مهربانیهایت مانند یک قربانی در عشق تو گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: آنچه که من از دانستههایم بیان کردم، اگرچه هزار بدی را در خود دارد، اما از یک خوبی هم کمتر است، حتی اگر آن یک چیز بیشمار باشد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که من نمیدانم، اگر حسابش را بکنم، به اندازه هفتصد کتاب میشود.
هوش مصنوعی: این اشعار به این معناست که آنچه از تو سرچشمه میگیرد و آنچه من بیان میکنم، نمیتواند به راحتی توسط نوشته یا کلام توصیف شود. احساسات و تجربیات عمیقتر از آنند که فقط با کلمات یا قلم بیان شوند.
هوش مصنوعی: تمام وجودم پر از اشتباهات و خطاهاست؛ از سر تا پای من، همه جا پر از گناهان و ناپاکیهاست.
هوش مصنوعی: من هرگز نتوانستم نشاندهندهی شایستگیام در برابر لطف تو باشم، چرا که همیشه گرفتار گناه و ناپاکی بودم.
هوش مصنوعی: اما میدانی ای خداوند مهربان، راه من از نفس زشت و بد در میگذرد.
هوش مصنوعی: از گناه خود به شدت ترسیدم، به طوری که مانند بید میلرزیدم. در این حال، هیبت نهی تو را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: ای خدا، با وجود این همه گناهی که دارم، هنوز امیدوارم که در درگاه تو رحمت و بخشش بیابم.
هوش مصنوعی: ای خدا، بر اساس شایستگیهایت، کاری کن که بوی خوش محبت و کرمت همیشه به مشامم برسد.
هوش مصنوعی: ای خدا، هر کسی که بر اساس عقل و تفکر عمل کند، در نهایت به نتیجهای میرسد.
هوش مصنوعی: وجود تو سرشار از خوبیها و نعمتهاست، اما من فقط پر از نافرمانی و اشتباهات هستم.
هوش مصنوعی: ای خدا، میدانم که کارهای بدی انجام دادم، اما این کارها را با خودم کردهام.
هوش مصنوعی: اکنون به سراغ تو میآیم ای صاحب بخشایش، و بهصراحت میگویم خدایا، من از کردههای خود پشیمانم.
هوش مصنوعی: اگر من این موضوع را بارها گفته بودم، باید بگویم که بسیاری از توبههایم را شکستهام.
هوش مصنوعی: اما من فریب زیباییهای تو را خوردهام و از خوشی شراب وجود تو سرمست هستم.
هوش مصنوعی: شما خودتان باعث یادآوری این موضوع شدید و سخن ما به لطف و رحمت پروردگار بزرگ است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.