گنجور

 
ملا احمد نراقی

هیچ دانی چیست صوفی مشربی

ملحدی بنگی مباحی مذهبی

قید شرع از دوش خود افکنده ای

کهنه انبانی زکفر آکنده ای

گربه سان سر بر سر زانو نهد

چون کند غافل به دنبه برجهد

من ندانم چیست این صوفیگری

کش سراسر حقه اس چون بنگری

نیست در آنجا یکی مرد سره

می نبینی کارهی در آن کره

گم کنی هر بر شکسته تاجری

یا زکار افتاده اس خر فاجری

یا ز منصب عزل گشته عاملی

یا شکم پرور گدایی کاهلی

یا لتتبازی ز هر در رانده ای

یا بکنج مدرسه وامانده ای

در میان صوفیانش بازجو

چرسش اندر کیسه بنگش در گلو

جلقگاه صوفیان کفهای او

ظلم و نکبت ظاهر از سیمای او

راه و رسم صوفیان خواهی تمام

حلق و جلق و دلق باشد والسلام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode