گفت یا رب یا رب ای دریای جود
ای کمینه بخششت ملک خلود
ای دو عالم رشحه ای از جود تو
ملک دنیا جود خشم آلود تو
گرچه من در بحر نعمای توام
پای تا سر غرق آلای توام
ملک جاوید نعیم و وصل حور
دولت پاینده و دریای نور
لیک یا رب مجد اعلی بایدم
ملک اعظم عز اقصی بایدم
وعده دادی مؤمنان را ای خدا
ره به بزم انس تشریف و لقا
لحظه ای در بزم انسم راه ده
راهم اندر بزم خاص شاه ده
یک نظر خواهم بر انوار جمال
یک قدم خواهم در ایوان جلال
نی ز فردوسم گشاید دل نه حور
نی به غلمانم کشد دل نی قصور
ماهیم من دور از آن آب فرات
التفاتی سویم ای بحر نجات
ماهی افتاده ام اندر کنار
موجی ای دریا مرا سوی خود آر
دور از آن دریای رحمت مؤمنان
چون میان دیگ صحرا ماهیان
هست این دنیا زمین شوره زار
همچو مرداد و تموز روزگار
حق بود دریای مواج کرم
موجها اندر تلاطم دمبدم
مؤمنان چون ماهیان در نیمروز
دور از دریا به خاک اندر تموز
همچو ماهی بر زمین غلتند زار
گه به پشت و گه یمین و گه یسار
غلت غلتان سوی دریا می روند
خویش را تا کی به دریا واکشند
خود بود پیدا که با غلت توان
اندرین پیدای ناپیدا کران
کی رسد ماهی به دریا ای دریغ
دامها در راه آنها ای دریغ
هم مگر موجی زنی ای بحر جود
اندرین صحرا روان سازی چو رود
ماهیان را در پناه خودکشی
زین زمین گرم و ریگ آتشی
ماهئی کو در خور دریا بود
حوض هم در پیش او دریا بود
ماهیان خورد اندر حوض و جو
می تواند زیست کردن ای عمو
ماهئی کش عالمی پهنا بود
برکه ای او را کجا گنجا بود
در میان آب خورد و نهر و جو
جان بابا کن زلو را جستجو
گر همی خواهی نهنگان سترگ
غوطه باید زد به دریای بزرگ
خاصه جانا آن نهنگی کش جهان
لقمه ای باشد محقر بر دهان
آن نهنگی کو گشاید گر حنک
چار عنصر گم شود با نه فلک
بنده ی خاص خدا باشد نهنگ
هشت جنت نزد او یکجوی تنگ
چون درآید در بهشت آن نیکخوی
چون نهنگی باشد اندر حوض جوی
روز و شب رو جانب دریا کند
رو بسوی قلزم اعلا کند
می تپد چون ماهی اندر تابه ها
می کند بس عجزها و لابه ها
می تپد از شوق آن بحر شگرف
می کشد سر سوی آن دریای ژرف
کای دریغا ای دریغا ای دریغ
ای مرا دور از تو جنت دود میغ
سوختم دور از تو ای بحر کرم
موج رحمت گو که پیش آرد قدم
من نهنگم در خور دریاستم
اندرین جو من کجا گنجاستم
من نهنگم جای من دریا بود
کی مقامم جوی بی پهنا بود
ای تو دریای محیط و بحر جود
جزر و مدی سوی من کن زود زود
ای یم رحمت یکی موجی برآر
ماهئی را سوی خود کش از کنار
اندر آن بحرم اگر پدرام نیست
بعد از اینم در بهشت آرام نیست
بحر می باید چه سودم از حباب
آب می خواهم چه یابم از سراب
یک رهم در بزم عزت راه ده
از کرم بارم در آن دربار ده
یک سؤالم را جوابی باز گوی
بازگو با صدهزاران نازگوی
دل ز شوق یک خطابت شد کباب
ای ز من صد جان و از تو یک خطاب
یک خطاب عبدی از تو گر رسد
هم کنم جان را نثارش هم جسد
آید آنگه از پس نهصد حجاب
حاجبان بیرون ز تعداد و حساب
حاجبان هفتاد در هفتاد الف
نورشان رخشنده از قدام و خلف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به نیایش از خداوند میپردازد و از دریای جود و رحمت او مدد میطلبد. او خود را در دنیای پر از شگفتیهای خداوند میبیند و در عین حال از دوری از رحمت او احساس ناامیدی میکند. شاعر به تشبیه ماهی در دریا میپردازد و اینکه بهرهمندی واقعی تنها در دریای رحمت الهی ممکن است.
او از خدا میخواهد که او را به بزم انس و آشتی با خود راهنمایی کند و یک نظر بر جمال او بیفکند. شاعر میگوید که اگرچه در دنیا در زحمت است، اما آرزوی نجات و نزدیک شدن به خداوند را دارد و در نهایت از او میخواهد که رحمتش را به سوی او روان سازد تا او همچون یک ماهی به دریا برگردد و از لذتهای روحانی بهرهمند شود. این شعر بیانگر longing و عشق به نیکیها و رحمت الهی است.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، ای دریای بیکران کرامت، ای بخششدهندۀ بزرگ، که فقط تویی که نعمتهای بیپایانت موجب جاودانی میشود.
هوش مصنوعی: ای دو عالم، فقط اندکی از بخشش تو در دنیا جلوهگر است و بخشش تو در عالم دیگر، همراه با ناراحتی و خشم است.
هوش مصنوعی: هر چند من در دریای نعمتهای تو غرق شدهام و تمام وجودم پر از زیباییهای توست.
هوش مصنوعی: فرشتگان جاودانه به خوشبختی و همراهی حوریها مشغولند و این خوشی و رفاه بهطور همیشگی برقرار است و به مانند دریا پر از نور و روشنی است.
هوش مصنوعی: اما ای پروردگار، باید که من به اوج بلندمرتبهای برسم و سلطنت بزرگتری کسب کنم که در آن عزت و عظمت بینهایتی باشد.
هوش مصنوعی: ای خدا، تو به مؤمنان وعده دادهای که آنها را به مهمانی دوستیت و دیدارت خواهی برد.
هوش مصنوعی: لحظهای به من اجازه بده تا در جمع خاصی که در آن شاه حضور دارد، راه پیدا کنم.
هوش مصنوعی: نگاهی به زیباییهای دلربا خواهم انداخت و قدمی به مکان باعظمت و شکوه میگذارم.
هوش مصنوعی: دل من نه بهشت را میپسندد، نه حوریان را، و نه جوانان زیبا؛ بلکه آرزوی من چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: من مانند ماهیای هستم که از آب فرات دور افتادهام، ای دریاچه نجات، به سمت من توجهی کن.
هوش مصنوعی: در کنار موجهای دریا افتادهام، ای دریا! مرا به سوی خود بکش.
هوش مصنوعی: مؤمنان مانند ماهیانی هستند که در دریای رحمت خداوند زندگی میکنند، اما کسی که از این رحمت دور است، مانند موجودی است که در دیگ خشک صحرا گرفتار شده و از نعمتها بیبهره است.
هوش مصنوعی: این دنیا همانند یک زمین خشک و بیثمر است، مانند ماههای گرم و سوزان مرداد و تموز.
هوش مصنوعی: سرچشمهی نعمت و مهربانی، همچون دریای مواجی است که هر لحظه به تلاطم و جنبش در میآید.
هوش مصنوعی: ایمانداران همانند ماهیانی هستند که در تابستان، در میانه روز دور از دریا، در خشکی گرفتار شدهاند.
هوش مصنوعی: مانند ماهی که بر زمین غلت میخورد، گاهی به پشت میافتد و گاهی به طرف راست و گاهی به سمت چپ حرکت میکند.
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج به سوی دریا حرکت میکنند، اما تا کی میتوانند خود را به دریا بسپارند؟
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که هر چیزی که در ظاهر پیدا و واضح به نظر میرسد، در واقع به وجود خود و حقیقتی عمیقتر اشاره دارد. در واقع، در دل آنچه که آشکار است، حقیقتی پنهان نهفته است که شاید خیلیها نتوانند به آن دست یابند. این بیانگر این است که با تأمل و تفکر میتوان به عمق مسائل پی برد.
هوش مصنوعی: چه زمانی ماهی به دریا میرسد؟ افسوس، تلهها در مسیر آنها وجود دارند، افسوس.
هوش مصنوعی: آیا نمیتوانی ای اقیانوس سخاوت، همچون موجی بر این بیابان بوزی و آن را به حرکت درآوری مانند رودی؟
هوش مصنوعی: ماهیها به دلیل شرایط سخت و گرما و خطرات موجود در این سرزمین، به دنبال راهی برای فرار از این وضعیت هستند.
هوش مصنوعی: ماهی که در دل دریا زندگی میکند، حوضی که در مقابلش قرار دارد، به زعم او دریا به حساب میآید.
هوش مصنوعی: ماهیها در حوض کوچک زندگی میکنند و میتوانند در آب به راحتی زیست کنند، ای عموی عزیز.
هوش مصنوعی: ماهیای که در یک دنیای وسیع زندگی میکند، در برکهای کوچک جا ندارد.
هوش مصنوعی: در بین آب و جوی، به دنبال جان و روح بابا بگرد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به دستاوردهای بزرگ و مهم دست یابی، باید در کارها و تلاشهای بزرگ و عمیق شرکت کنی.
هوش مصنوعی: به ویژه ای جان، آن نهنگ بزرگ که در دنیا مانند لقمهای کوچک و ناچیز به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این نهنگ عظیم که در دل خود دگرگونیهای بزرگ را حمل میکند، اگر بتواند آن چهار عنصر را از دست بدهد، با هیچ معجزهای از آسمان هم نمیتوان به آن دست یافت.
هوش مصنوعی: بنده ویژه خدا نهنگ است و هشت بهشت در نزد او تنها در یک جا قرار دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که یک انسان نیکوکار و نیکوخلق وارد بهشت میشود، مانند نهنگی میماند که در حوض یا جوی آب شنا میکند. این تصویر بیانگر آرامش و شادمانی او در آن فضای دلانگیز و سرشار از نعمت است.
هوش مصنوعی: روز و شب به سمت دریا میرود و به سوی دریاچهای بزرگ و عمیقتر حرکت میکند.
هوش مصنوعی: دل من مانند ماهی در تابه به شدت میزند و از شدت ناراحتی و بیتابی، انواع نالهها و درخواستها را سر میدهد.
هوش مصنوعی: شوق و هیجان در دل دریا موج میزند و او با قدرت و اشتیاق به سمت عمقهای وسیع و غیرقابلدسترس خودش میرود.
هوش مصنوعی: ای کاش، ای کاش، ای حسرت، ای حسرت! من دور از تو مانند دودی در جنت میسوزم.
هوش مصنوعی: دور از تو دلم به شدت میسوزد، ای دریای بزرگواری، بگذار رحمتت به من نزدیک شود و مرا در آغوش بگیرد.
هوش مصنوعی: من مانند نهنگی هستم که در دریا زندگی میکند، اما در این جریان و آشفتهگی نمیدانم کجا میتوانم جایگاه خود را پیدا کنم.
هوش مصنوعی: من مانند نهنگی هستم که باید در دریا زندگی کنم، نه در جوی کوچکی که فضای محدودی دارد.
هوش مصنوعی: ای تو همچون دریایی هستی که تمام ویژگیهای جود و بخشش را در خود دارد، لطفاً با مهربانی و سرعت به من نزدیک شو.
هوش مصنوعی: ای دریای رحمت، یک موجی بلند کن و ماهی را به سمت خود بکش از کنار.
هوش مصنوعی: اگر در آن دریا محبوبم نیست، از این به بعد در بهشت هم راحت نخواهم بود.
هوش مصنوعی: زندگی واقعی بسیار ارزشمندتر از ظواهر فریبنده و ناپایدار است. من به دنبال واقعیات عمیق و سرشار هستم و نمیخواهم فقط به چیزهای گذرا و بیارزش اکتفا کنم.
هوش مصنوعی: از لطف و بزرگواریات، مرا به محفل با عظمت و مقام بالا راه بده و در آنجا به من نیز جایی بده.
هوش مصنوعی: میپرسم، پاسخ کن و با هزار نوع لطافت بگو.
هوش مصنوعی: دل به شوق یک کلام از تو، مثل کباب سوخته شد. ای کسی که من برایت جانهای بسیاری دارم و تو فقط یک سخن به من میگویی.
هوش مصنوعی: اگر از تو پیامی به من برسد، جانم را فدای آن میکنم و حتی بدنم را نیز تقدیم میکنم.
هوش مصنوعی: آنگاه کسی به درون میآید که همه موانع و پردهها را پشت سر گذاشته و از شمارش و محاسبات فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: حاجبان با شکوه و زیبایی در تعداد هفتاد در هفتاد، نوری درخشان و روشن دارند که از جلو و پشت آنها ساطع میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.