در بر آن خار کن با صد نیاز
گاه کردندش سلام و گه نیاز
قامتش کردند از پا تا بسر
غرق مروارید و یاقوت و گهر
خرقه ی پشمینه اش انداختند
سندس و دیبا طرازش ساختند
پس کشیدندش جنیبت زیر ران
کوه پیکر زین مرصع زرعنان
خار کن چون بر جنیبت شد سوار
در رکابش شد دوان صد شهریار
با شکوه کوه فر کیقباد
شهر را از مقدم خود رتبه داد
شهریارانش قطار اندر قطار
دستیار و پیشکار و تنقطار
شهریاران در برزن و بازار و بام
آن یکی آورد لام و این نیام
چون قدم در بارگاه شه نهاد
آمدش از روزگار خویش یاد
روزگار ذلت و پستی خویش
بینوایی و تهی دستی خویش
روزهای گرم و آن هیزم کشی
شامهای سرد و آن بی آتشی
نکبت و ادبار بیش از بیش خود
خاطر زار و دل پر ریش خود
آن پریشانی و آن بیچارگی
از در هر خانه و آوارگی
از دل پر درد و دست کوتهش
رنج بی اندازه ی سال و مهش
ناله ی شبها و درد روزها
ساختن در روز و شب با سوزها
وانچه می خواهد ز بهر خود کنون
آنچه از وصف و بیان باشد فزون
پادشاهی از پس هیزم کشی
از پس آن ناخوشیها این خوشی
شمع و کافور و چراغ زرنگار
از پس تاریکی و شبهای تار
محفلی و گلستان در گلستان
وصل جانانی چه جانان جان جان
قصر شاهنشاهی و وصل حبیب
خلوت خالی ز اغیار و رقیب
زین تفکر روزنی بر دل گشاد
نوری از آن روزنش بر دل فتاد
فکرت آمد قفل دلها را کلید
در گشاید چون کلید آمد پدید
فکرت آمد همچو باران بهار
ساحت دلها بود چون کشت زار
فکر باش نطفه و دل زاقدان
دل چراغی هست فکرت زیب آن
فکر باشد شعله و دل چون زکال
آن زکال از شعله یابد اشتعال
فکر باشد چون نسیم صبحگاه
غنچه نشگفته دل بی اشتباه
زین سبب گفت آن رسول سرفراز
فکر یک ساعت به از سالی نماز
بلکه باشد بهتر از هفتاد سال
این سخن مهمل ندانی این همال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تغییر و تحول زندگی یک فرد است که از ذلت و فقر به مقام و ثروت میرسد. شخصیت اصلی در ابتدا در شرایطی سخت و رنجآور زندگی میکند، با مشکلاتی چون بیپولی و سرما. اما با تلاش و تفکر، توانسته به موفقیت و قدرت دست یابد. او در حال حاضر در قصر شاهانهای زندگی میکند و از زیباییها و نعمتهای زندگی لذت میبرد. در این مسیر، فکر و اندیشه نقش مهمی دارد که به او کمک میکند تا از بند مشکلات رهایی یابد. در پایان، شاعر به ارزش تفکر و اندیشه اشاره میکند و میگوید که یک لحظه فکر میتواند ارزشمندتر از عبادت سالها باشد.
هوش مصنوعی: در حضور او با تمام نیازمندیهایم از او درخواست میکردم، گاهی به او سلام میدادم و گاهی از او یاری میطلبیدم.
هوش مصنوعی: او را با مروارید، یاقوت و جواهرات زینت کردهاند، به طوری که تمام قامتش را پوشانده است.
هوش مصنوعی: لباس پشمین او را کنار گذاشتند و از پارچه های گرانبها و زیبا برای او لباس جدیدی تهیه کردند.
هوش مصنوعی: او را به زیر کوه کشیدند، جایی که پیکر او مانند دانههای زینتی و زیبا به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: خود را آماده کن، زیرا وقتی بر اسبش نشسته و به حرکت درآمد، صد فرمانروای بزرگ به او پیوستند.
هوش مصنوعی: کوه فر کیقباد به شهر عظمت و اعتبار بخشید و به آن مقام و مرتبهی بالا داد.
هوش مصنوعی: شهریاران او به صورت پیوسته و مرتب در حال خدمت و همکاری هستند و به یکدیگر کمک میکنند.
هوش مصنوعی: پادشاهان و فرمانروایان در خیابانها و بازارها و بامهای شهر به سر میبرند و هر یک از آنها ایدهها و ویژگیهای خاص خود را به همراه دارند.
هوش مصنوعی: زمانی که به حضور پادشاه قدم گذاشت، یاد روزهای گذشته به یادش آمد.
هوش مصنوعی: به وضعیت شرایط زندگی خود و احساس حقارت و بیپولیات توجه کن.
هوش مصنوعی: در روزهای گرم، زمانی که هیزم میآورند، شبها سرد است و آتش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بدبختی و ناامیدی بیشتر از پیش، باعث شده که دلم پر از درد و غم باشد.
هوش مصنوعی: این بی نظمی و آن ناامیدی در هر خانه و سرگردانی از در و دیوار نمایان است.
هوش مصنوعی: از دل پر درد و دست کوتاهش، رنج بیپایانی را در طول سالها و ماهها تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: شکایتهای شبانه و رنجهای روزانه را تحمل کردن و با احساسات شدید در طول روز و شب زندگی کردن.
هوش مصنوعی: هر چه که اکنون برای خود میخواهی، بیشتر از توصیف و بیان است.
هوش مصنوعی: یک پادشاه که در زیر بار مشکلات و مصیبتها قرار دارد، از میان تمام سختیها و ناپسندیها، به جستجوی خوشی و شادی میپردازد.
هوش مصنوعی: شمع، کافور و چراغ زیبا، برای روشن کردن تاریکی و شبهای تار به کار میروند.
هوش مصنوعی: در جایی زیبا و خوشبو، وقتی با معشوقهای دلنشین هستم، چه لذتی از زندگی میبرم.
هوش مصنوعی: قصر شاهنشاهی و ارتباط با محبوب باید به دور از حضور بیگانگان و رقیبان باشد.
هوش مصنوعی: به واسطهٔ این اندیشه، دریچهای بر دل گشوده شد و نوری از آن دریچه به دل تابید.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشه تو، میتواند قفلهای دلها را باز کند، درست مانند کلیدی که در مییابد و در را میگشاید.
هوش مصنوعی: اندیشهات مانند باران بهاری است که دلها را سیراب میکند و همچون مزرعهای پر از جوانه و رونق، زندگی را زنده میسازد.
هوش مصنوعی: اندیشهات را همچون نطفهای در نظر بگیر که توانایی زایش و تولید دارد. دل آن کسانی که عشق دارند، چراغی است که با فکر و اندیشهات زیباتر میشود.
هوش مصنوعی: فکر مانند شعلهای است و دل همچون زکالی که از آن شعله انرژی و حرارت میگیرد.
هوش مصنوعی: اندیشه باید مانند نسیم ملایم صبح باشد، که دل همچون غنچهای نازک و هنوز شکفته نشده را بیهیچ اشتباهی نوازش کند.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، آن پیامبر بزرگوار فرمود که تفکر و اندیشیدن برای یک ساعت بهتر از یک سال عبادت و نماز است.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که بهتر است آدمی یک سخن بیمحتوا را نادیده بگیرد تا اینکه بخواهد به مدت طولانی به آن فکر کند. در واقع، این اشاره به این دارد که بعضی از موضوعات و حرفها ارزش حتی یک دقیقه تفکر را هم ندارند و نباید وقت خود را صرف آنها کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.