گنجور

 
ملا احمد نراقی

چون خلیل الله فکند آن را شهاب

سوی اسماعیل آمد با شتاب

دام تلبیس و حیل را ساز کرد

مکر و کید و وسوسه آغاز کرد

زد به سنگ آن را پس اسماعیل راد

سُنّت رَمی جِمار از این نهاد

می‌کنم یعنی ز خود دور اهرمن

همچو اسماعیل آن شاه زمن

هست جسم طاعتت رمی جمار

روح آن طرد از بر خود تندبار

جمله طاعاتت چنین است ای عمو

چونکه جسمش آوری جانش بجو

جان آن دانی چه باشد ای پسر

فکر و ذکر و سرّش آوردن نظر

قول و فعلت را به معنی یار کن

پس از ایشان زنده و بیدار کن

لفظ معنی دارد و اعمال هم

بلکه هر اوصاف و هر احوال هم

زان معانی جان من غافل مشو

طاعت ار خواهی پی معنی برو

معنی لفظ ار ندانی ای خبیر

معنی اعمال خود را یاد گیر

ور مفصل معنی اعمال خویش

می‌ندانم هم دل خود را مریش

معنی اجمالیش را با عمل

جفت کن تا سازدش پاک از علل

دان همین باشد که این فرموده شاه

من به فرمانش نهادم پا به راه

بنده‌ام من پیشهٔ من خدمت است

بر من از هر خدمتی صد منت است

بنده‌ام استاده اندر بارگاه

تا چه خدمت خواهد از من پادشاه

این تن من این سر من جان من

وقف خدمتکاری سلطان من

این یکی خدمت شه من خواسته

من پی خدمت به جان برخاسته

بندهٔ فرمانم و این زان یکی‌ست

شغل من فرمانبری و بندگی‌ست

گر ندانم مقصد شه باک نیست

بندگان را حد این ادراک نیست

گفته مولایم که دست و رو بشوی

چشم اینک دست و رو این شست و شوی

پا و سر را مسح کن، فرمان برم

مسح این و پای این و این سرم

گر ندانم معنی این مسح چیست

گو ندانم حد من این فهم نیست

قبله باید ساخت گفتی از حرم

این حرم من رو به آن سر تا قدم

گفتیَم تکبیر گو اندر حضور

چشم چشم الله اکبر یا غفور

حمد و سوره خواستی خواندن پی‌اَش

خواندم اینک گو ندانم معنی‌اَش

گفتی‌ام خم شو به چشم این خم شدن

گفتی‌ام برخیز خیزم بی سخن

زان سپس گفتی جبین بر خاک مال

این جبین این خاک راه ای ذوالجلال

باز فرمودی که بنشین بر زمین

من نشستم ای شه دنیا و دین

معنی اجمال اینست ای همام

ور مفصل ضم کنی نعم‌المرام

جزو جزو هر عمل را معنیی‌ست

بلکه صد معنی‌ست نی معنی یکی‌ست

هر کسی معنی از آن دریافته

رو به سوی آن معانی تافته

همچنانکه در نماز پنجگاه

آن یکی گفته است ز آگاهان راه

کان مثال موقف روز جزاست

در حضور داورش این ماجراست

 
 
 
گلها برای اندروید