فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «همچو بالای تو سروی به چمن مینرسد» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: چه خرمی است که امروز نیست زنگان را
شماره ۲: زهی فرمانده مطلق جهان را
شماره ۳: ز میان ببرد ناگه، دل من بتی شکر لب
شماره ۴: مدامم ده، که ایامم مدام است
شماره ۵: صبحدمان، ازمی گل بوی مست
شماره ۶: گرچه سوگندان خوری، کاکنون نکوتر دارمت
شماره ۷: مشرق مه دور گریبان اوست
شماره ۸: شکر، زلعل تو در لولوی خوشاب شکست
شماره ۹: بی روی تو، روی خرمی نیست
شماره ۱۰: در عشق تو یک کار مرا ساز و نسق نیست
شماره ۱۱: چون مرا دولت وصل تو، شبی روزی نیست
شماره ۱۲: مه رخم، سرو قامت افتاده ست
شماره ۱۳: یا رب آن ماه تمام، آن من است
شماره ۱۴: این زبان کاندرین دهان من است
شماره ۱۵: ای اختری، که شاه کواکب غلام توست
شماره ۱۶: بازار تو را کرانهای نیست
شماره ۱۷: کس به عشق تو دستیارم نیست
شماره ۱۸: طبیب درد بیدرمان کدام است
شماره ۱۹: رخسار آن نگارین یارب چه شاهداست
شماره ۲۰: خیزید و می آرید که هنگام بهار است
شماره ۲۱: یا رب آن روح ممثل چه خوش است
شماره ۲۲: با دل بد عهد تو گاو گل سر دامن است
شماره ۲۳: آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست
شماره ۲۴: ازفلک آن ماه کون آمده است
شماره ۲۵: کار ستمت بجان رسیده است
شماره ۲۶: یارب آن روی است با آن زیب و کشی یا مه است
شماره ۲۷: یک امروزت سر من چاکرت هست
شماره ۲۸: محرم عشق را حکایت نیست
شماره ۲۹: هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست
شماره ۳۰: هیچ، دردی به تو ای مایه درمان مرساد
شماره ۳۱: یاد میدار که از مات نمی آید یاد
شماره ۳۲: چو لب افق بخندید و دم صبا بر آمد
شماره ۳۳: من خاک چنان بادم کو زلف تو جنباند
شماره ۳۴: تدبیر دل مرا نمیخواهد
شماره ۳۵: هرکه دل بر سرو بالائی نهد
شماره ۳۶: هرکه در دامن تو آویزد
شماره ۳۷: بی غم عشق تو دل بکار نیاید
شماره ۳۸: دوستی یکدل و دمساز نماند
شماره ۳۹: خوی تو باجور روزگار بسازد
شماره ۴۰: خیمه در کوی یار خواهم زد
شماره ۴۱: همچو بالای تو سروی به چمن مینرسد
شماره ۴۲: دل به عشق تو جانسپاری کرد
شماره ۴۳: وقت بیاید که دور غم به سر آید
شماره ۴۴: روزی که جفاهای تو بر یاد من آید
شماره ۴۵: رخ او دیده را بصر بخشد
شماره ۴۶: نه صفای تو در بصر گنجد
شماره ۴۷: آنرا که چنان سلسله ها بافته باشد
شماره ۴۸: روی تو، ممالک جهان ارزد
شماره ۴۹: چه بود ماه که با روی تو از کوه بر آید
شماره ۵۰: گر نقاب از دورخ براندازد
شماره ۵۱: نام تو، بهر زبان در افتاد
شماره ۵۲: حسن رویش دیده پرخون میکند
شماره ۵۳: از تو هر آنچه برمن درویش میرود
شماره ۵۴: جهان پیر باز از دست نیسان خرقه میپوشد
شماره ۵۵: با سرو قدت چمن بسوزد
شماره ۵۶: دهان تنگ آن دلبر نشان طبع من دارد
شماره ۵۷: شام از طرب رخت سحر گردد
شماره ۵۸: لعل تو به نکته در چکاند
شماره ۵۹: یار دست جور در جان میکند
شماره ۶۰: جان نقش رخ تو بر بصر دارد
شماره ۶۱: وصلش مرا قرین سعادت نمیکند
شماره ۶۲: از عشق تو بوی خون همی آید
شماره ۶۳: دل ز دست غمت بجان نجهد
شماره ۶۴: باز مرا عشق کهن تازه شد
شماره ۶۵: هر محتشمی پایه عشق تو ندارد
شماره ۶۶: تن بی غم تو جان نمیخواهد
شماره ۶۷: از لب یار شکر می باید
شماره ۶۸: که را هجرت به پرسش کمتر آید
شماره ۶۹: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند
شماره ۷۰: وصل شک نیست که در می باید
شماره ۷۱: بهار امسال خوشتر می نماید
شماره ۷۲: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی باشد
شماره ۷۳: یکدمت خود غم دلم دارد
شماره ۷۴: تهمت اشکم چو پیدا میشود
شماره ۷۵: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد
شماره ۷۶: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد
شماره ۷۷: آتش عشق تو چون زبانه برآرد
شماره ۷۸: دل بر امید وصل تو جان را همی زند
شماره ۷۹: دردی است در دیار که درمان نمیبرد
شماره ۸۰: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند
شماره ۸۱: باز دل در عشق رائی میزند
شماره ۸۲: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد
شماره ۸۳: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود
شماره ۸۴: پایه حسن تو آفتاب ندارد
شماره ۸۵: با که گویم راز چون همدم نماند
شماره ۸۶: پسته خندان تو شکر فشاند
شماره ۸۷: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد
شماره ۸۸: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع
شماره ۸۹: جور تو گر عنان بجنباند
شماره ۹۰: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور
شماره ۹۱: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار
شماره ۹۲: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر
شماره ۹۳: دلا فتراک آن جان و جهان گیر
شماره ۹۴: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر
شماره ۹۵: دلبری دارم که یارب زینهار
شماره ۹۶: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس
شماره ۹۷: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش
شماره ۹۸: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه باش
شماره ۹۹: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش
شماره ۱۰۰: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش
شماره ۱۰۱: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان کش
شماره ۱۰۲: در فراقت طاقت من گشت طاق
شماره ۱۰۳: چند خورم خون خود ازدست دل
شماره ۱۰۴: چو من عادت چنین دارم که غم را شادی انگارم
شماره ۱۰۵: می بین که تا چه غایت از تو به درد و تابم
شماره ۱۰۶: باز در دست چرخ بد سازم
شماره ۱۰۷: از همه عالم خریدار توام
شماره ۱۰۸: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم
شماره ۱۰۹: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام
شماره ۱۱۰: دوش با دوست محاکات بجان میگردم
شماره ۱۱۱: دلبری دارم که جان میخواهد از من، چون کنم
شماره ۱۱۲: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دارم
شماره ۱۱۳: مه را وجود گفتن با روی او نیارم
شماره ۱۱۴: از دل گره غم تو بگشادم
شماره ۱۱۵: دوش در عیش و عشرتی بودم
شماره ۱۱۶: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام
شماره ۱۱۷: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم
شماره ۱۱۸: یا رب این من، غریب کم خطرم
شماره ۱۱۹: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم
شماره ۱۲۰: کو محرمی که قصه تو در میان نهم
شماره ۱۲۱: بی شب زلف تو سیه روزم
شماره ۱۲۲: چون با غم تو قرار گیرم
شماره ۱۲۳: ره صد رهگذرت میدارم
شماره ۱۲۴: با آنکه در میان دل آتش همی زنم
شماره ۱۲۵: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کنم
شماره ۱۲۶: شب دوش، با دوست می خورده ام
شماره ۱۲۷: خیز تا دست طرب یک دم، به جام می زنیم
شماره ۱۲۸: آنم که زین بر اسب تمنا نهادهام
شماره ۱۲۹: در فراق تو سوخت این جگرم
شماره ۱۳۰: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نیم
شماره ۱۳۱: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم
شماره ۱۳۲: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم
شماره ۱۳۳: وه که امروز بحال دگرم
شماره ۱۳۴: ساقی من از خمار شبانه مشوشم
شماره ۱۳۵: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن
شماره ۱۳۶: خه خه آن سوسن سیرابش بین
شماره ۱۳۷: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان من
شماره ۱۳۸: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان
شماره ۱۳۹: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ارسلان
شماره ۱۴۰: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن
شماره ۱۴۱: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو
شماره ۱۴۲: از رهی روی بگردان و برو
شماره ۱۴۳: ای در دل و جان سواری تو
شماره ۱۴۴: باز دل را تازه شد درد کهن با یار نو
شماره ۱۴۵: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای او
شماره ۱۴۶: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو
شماره ۱۴۷: ای شکرخای شده گوش از تو
شماره ۱۴۸: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو
شماره ۱۴۹: ای همه شیران اسیر دام تو
شماره ۱۵۰: ای شکار آویز دل فتراک تو
شماره ۱۵۱: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو
شماره ۱۵۲: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بمانده
شماره ۱۵۳: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور بخواه
شماره ۱۵۴: ای غمت در جان من آویخته
شماره ۱۵۵: توسن بسر عنان بمن ده
شماره ۱۵۶: گره مشک، بر سمن چه زنی
شماره ۱۵۷: دگر بار ای دل سنگین فتادی
شماره ۱۵۸: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی
شماره ۱۵۹: والله که به بیباکی، ناموس جهان بردی
شماره ۱۶۰: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که توئی
شماره ۱۶۱: ای پشیمان شده ز دلداری
شماره ۱۶۲: من تنگدل و تو تنگ خوئی
شماره ۱۶۳: ای عهد تو جمله نانمازی
شماره ۱۶۴: جانم فدای توست، که جانان من توئی
شماره ۱۶۵: تو که از درد سری آه کنی
شماره ۱۶۶: دیده ی مور است، یا دهان که تو داری
شماره ۱۶۷: ای دل آخر تا کی این دیوانگی
شماره ۱۶۸: کژ نهادی کله، چه سرداری
شماره ۱۶۹: زلف چون بر عذار میفکنی
شماره ۱۷۰: در کار تو از دست بشد عهد جوانی
شماره ۱۷۱: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفایتی
شماره ۱۷۲: بر گل چو مثال عنبر انگیزی
شماره ۱۷۳: دلا آن به که با جان در نبندی
شماره ۱۷۴: رخ تو فتنه جهان بودی
شماره ۱۷۵: جانا، همه آیت نکوئی
شماره ۱۷۶: روز تو اقبال و فرخ نیستی
شماره ۱۷۷: چون گشت رخ چمن دل آرای
شماره ۱۷۸: گرد ماه از زلف عنبر می نهی
شماره ۱۷۹: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی
شماره ۱۸۰: بدین جمال اگر تو را وفاستی
شماره ۱۸۱: بتن بودم امروز چون ناتوانی
شماره ۱۸۲: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی
شماره ۱۸۳: سوزی است مرا در دل دانی که چسان سوزی
شماره ۱۸۴: بس کاین دل زار ریش کردی
شماره ۱۸۵: کره مشک بر سمن چه زنی
شماره ۱۸۶: ای قاعده ی بزرگواری
شماره ۱۸۷: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می
شماره ۱۸۸: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا کجا
شماره ۱۸۹: زهی چتر قمر طرف کلاهت
شماره ۱۹۰: هرکه عشقت خرید جان بفروخت
شماره ۱۹۱: نیم شبان دلبرک نیم مست
شماره ۱۹۲: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت
شماره ۱۹۳: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است
شماره ۱۹۴: رو که میدان جهان میدان توست