ای قاعدهی بزرگواری
از حزم تو برده استواری
با طوق کفایت تو تقدیر
بر طاق نهد فلک سواری
اندر صف کارسازی ملک
یک مرد نهای که صد هزاری
برنامهی عقل بسم و صدری
در جامه شرع پود و تاری
معروف مهان سرفرازی
مشهور شهان نامداری
مدحی خواندم ظهیر دین را
سرتاسر محض جانسپاری
چون عهد تو در، درست مهری
چون علم تو در، کران عیاری
آیا که زرنگ و بوی تشریف
من برچهام و تو در چه کاری
تا حشر بنای دولتت باد
چون طاق فلک به پایداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به زیبایی و جذابیت ظاهری معشوق اشاره دارد و توصیفاتی از قمر و زلف سیاه او را بیان میکند. شاعر از جاذبه و تأثیر چهره و زلف محبوب صحبت کرده و به مقام و منزلت او اشاره میکند. همچنین از عشق و محبت غلامان و مردم به محبوب میگوید و به این نکته اشاره دارد که معشوق تا چه اندازه مورد توجه و ستایش قرار دارد. در نهایت، شاعر بر این باور است که با وجود این زیبایی و جذابیت، گناه نیز میتواند بر عصمت او تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: ای پایه و اساس بزرگواری، حزم و احتیاط تو باعث استحکام و پایداریات شده است.
هوش مصنوعی: با وجود کفایت و توانایی تو، تقدیر و سرنوشت بر قلهای قرار میگیرد که به تو مینوشتهاند.
هوش مصنوعی: در کار ساختن حکومت، یک نفر به اندازه صد هزار نفر ارزش دارد.
هوش مصنوعی: عقل در دل خود به رسمیت میسازد و در قالب قوانین شرع، تن و روح خود را میسازد.
هوش مصنوعی: مشاهیر و بزرگان همیشه درخشان و معروف هستند و نام آنها در تاریخ ماندگار است.
هوش مصنوعی: من در ستایش ظهیر دین شعری گفتم که تمامی وجودم را به او تقدیم کردهام.
هوش مصنوعی: وقتی که قول تو صحیح و درست باشد، محبت و مهر تو مانند دانش و آگاهیات وسیع و نامحدود است.
هوش مصنوعی: آیا بر سر هوش و ذکاوت من در چه حالتی هستی و تو در چه وضعیتی قرار داری؟
هوش مصنوعی: تا قیامت، سرنوشت و حکومت تو مانند ساختار آسمان محکم و پایدار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با نصرت و فتح و بختیاری
با دولت و عز و کامگاری
سلطان ملک ارسلان مسعود
بنشست به تخت شهریاری
دولت کردش به ملک نصرت
[...]
انصاف بده که نیک یاری
زو هیچ مگو که خوش نگاری
در رود زدن شکر سماعی
در گوی زدن شکر سواری
مه جبهت و آفتاب رویی
[...]
ما را تو به هر صفت که داری
دل گم نکند ز دوستداری
هردم به وفا یکی هزارم
گرچه به جفا یکی هزاری
هیچت غم هیچکس ندارد
[...]
روح الله با تو خرسواری
روح القدست رکاب داری
از مطبخ تو سپهر، دودی
وز موکب تو زمین، غباری
در شرح رموز غیب گویت
[...]
تا بیش دلم خراب داری
دل بیش کند ز جانسپاری
ای کار مرا به دولت تو
افتاد قرار بیقراری
دل خوش کردم چنین که دانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.