یا رب آن ماه تمام، آن من است
که بقد سرو خرامان من است
با سر زلف پریشان، همه روز
در پی کار پریشان من است
عمر جاوید طمع میدارم
که لبش چشمه ی حیوان من است
آن لب، آنلب، که شکر بنده اوست
کس چه داند، چه بدندان من است
غمزه او، همه کفر است و لیک
کفر او، بهتر از ایمان من است
از سک کوی ویم نیست دریغ
سخنش، کز همه در جان من است
من که دیوانگیم از سر اوست
زلف او سلسله جنبان من است
جرم زنجیر وی است اینکه زغم
پیرهن بر تن، زندان من است
اینکه در پای صد اندوهم گشت
هم دلی بی سر و سامان من است
این همه هست و همی گوید اثیر
«یا رب، آن ماه تمام آن من است»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آتشی کز توگلستان من است
چاه و زندان تو بستان من است
زخم کز تیغ توباشد مرهم است
درد کزعشق تودر مان من است
هر چه آید ز تو ای دوست نکوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.