گنجور

 
اثیر اخسیکتی

گره مشک، بر سمن چه زنی؟

لشگر زنگ، بر ختن چه زنی؟

چون ز لعل تو، بوسه‌ای طلبم

بر شکر لؤلؤ عدن چه زنی؟

صد گریبان دریده است از تو

چاک، بر طرف پیرهن چه زنی؟

چون تو گوئی، که جان نفس نزنم

من چه گویم، که بوسه تن چه زنی؟

بر لب اوست خط اجره‌ی تو

دست بر زلف پرشکن چه زنی؟

عاشقی ای اثیر و یارت اوست

همه دانند لا و لن چه زنی؟

 
 
 
گنج‌نامهٔ حاجی‌جلال
مجیرالدین بیلقانی

گره مشگ بر سمن چه زنی؟

لشکر زنگ بر ختن چه زنی؟

چون تو گویی که جان نفس نزنم

من چو گویم که بوسه تن چه زنی؟

چون ز لعل تو بوسه از طلبم

[...]

اثیر اخسیکتی

مشک می رنگ، بر سمن چه زنی

شب دیرند، بر بدن چه زنی

با سپه زنگ سرکشی چه کنی

خیمه بر دامن ختن چه زنی

تو مهی ای پسر برهنه بهی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اثیر اخسیکتی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه