دوش در عیش و عشرتی بودم
کز طرب تا بروز نغنودم
یا ربود و شراب و شمعی و من
زحمت اندر میانه، من بودم
با وصالش غمی فرو گفتم
وز جمالش دمی، بر آسودم
گاه کام نشاط خوش کردم
گاه جام طرب به پیمودم
گره هجر و بند گیسوی یار
هر دو با هم بلطف بگشودم
دست با چرخ در کمر گردم
پای بر ماه و مشتری سودم
خواجه گیها، زمانه در سر داشت
لیک من، بندگیش فرمودم
چار بوسم زیار را تب بود
پنج دیگر ز راه بربودم
ده به بخشید بعد از آنم لیک
بستدم بر لبش، به بخشودم
با چنین عیش ظلم باشد اگر
گویم از بخت خود نه خشنودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند روزی درین جهان بودم
بر سر خاک باد پیمودم
بدویدم بسی و دیدم رنج
یک شب از آز خویش نغنودم
نه یکی را بخشم کردم هجو
[...]
منزل روز و شب بپیمودم
گرچه در منزلی نیاسودم
من کنیز فلان ملک بودم
که ازو گرچه مرد خوشنودم
من ز خدمت دمی نیاسودم
گاه و بیگاه در سفر بودم
نیک گاهت قدیم من بودم
از فراقت عظیم فرسودم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.