می بین که تا چه غایت از تو به درد و تابم
هم رخنه می نجویم هم روی می نتابم
از تو وفا نخواهم زیرا که خود نداری
بر تو بدل نجویم، زیرا که خود نیابم
چون خاک برندارم چهره ز آستانت
ور فی المثل بریزم هر روز صدره آبم
گر، داریم زخواری چون خاک کوی باشم
خاک تو کحل چشمم کوی تو جای خوابم
بی تو جهان روشن دیدن کجا توانم
چون در جهان نباشد بی رویت آفتابم
بهر سهیل دلها یعنی خیالت آرد
هر شب برسم تحفه دیده عقیق نابم
کوه است بار هجرم کاهی تن ضعیفم
دانی که من بر این تن آن بار بر نتابم
وین قصه ی تظلم بر هجر عرضه کردم
تا بر چه موجب آید از لفظ تو جوابم
گفتا، که نوبت من وانکه اثیر زنده
غم گفت بس مانده آنرا همی شتابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عمق درد و جدایی گویا دارد. شاعر از شدت احساساتش نسبت به معشوق حرف میزند و بیان میکند که تا چه حد به خاطر دوری او رنج میکشد. او میگوید وفا و محبت از جانب معشوق نیست و خودش نیز نمیتواند پاسخگوی این درد باشد. شاعر به تصویر خاک اشاره میکند و میگوید چقدر وابسته به معشوق است و بدون او نمیتواند به زندگی ادامه دهد. او به تاریکی و بینوری دنیای بدون معشوق اشاره میکند و بیان میکند که فکر و خیال معشوق همواره با اوست. در نهایت، به بار سنگین جدایی اشاره میکند و از معشوق میخواهد که به او پاسخی دهد و از غم خود میگوید.
هوش مصنوعی: میبینی که چقدر به تو درد و رنج میکشم، نه به دنبال جویی از محبت تو هستم و نه از روی تو دوری میکنم.
هوش مصنوعی: من از تو انتظار وفا ندارم، چون خودت هم وفادار نیستی. به دنبال جبران نیز نخواهم بود، زیرا به تو چیزی را نمیتوانم پیدا کنم.
هوش مصنوعی: اگر مثل خاک هم شوم و از آستانت دست نکشم، هر روز هم که مانند آب بر سرم بریزی، بیتابی و برندگی گداختن محبت تو را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر من در حالت زاری و بیحالتی به اندازه خاک کوی تو باشم، پس خاک تو همچون سرمدا و آرامش من است و برای من مانند جایی برای خوابیدن میباشد.
هوش مصنوعی: بدون تو، نمیتوانم به روشنی جهان نگاه کنم، زیرا وقتی تو در این دنیا نیستی، برای من مانند آفتابیام که خاموش شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر تو، سهیل، دلها را تسخیر میکند؛ یعنی هر شب خیال تو را در دل دارم و تو را مانند گوهر قیمتی در چشمانم مینگرم.
هوش مصنوعی: درد جدایی برای من همچون کوهی سنگین است و من بدنی ضعیف دارم. آیا میدانی که من چگونه میتوانم این بار سنگین را بر دوش این بدن کمتوان تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: این داستان شکایت و دوری را برای شما بازگو کردم تا ببینم از کلمات شما چه پاسخی دریافت میکنم.
هوش مصنوعی: گفت: من در نوبت خود هستم و آن کسی که به شدت تحت تأثیر غم قرار گرفته باید صبر کند، من نیز منتظر او هستم و به سرعت در حال حرکت به سمت او هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم گشایش از خلق، نبود به هیچ بابم
در بزم بیسوادان، لب بسته چون کتابم
تردامنی به کف داد، سرخانه حبابم
هرجا که می نهم پا، تا نصف تن در آبم
از بس که تنگ ظرفی، گل کرد در وجودم
ساقی به مستی افکند، از وعده شرابم
در مهد هستی ام دل چون تن دهد به آرام؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.