ای به هلاک جان من، عشق تو را کفایتی
رخصت خون خلق را، حسن تو محکم آیتی
شحنه خاص توست غم، وز کف ریش خشک او
جان ببرم بشرط آن، کز تو بود حمایتی
گوش تو تنک بار تر، از دهنت چو بشنود
غصه ی هر حکایتی، قصه ی هر شکایتی
گشت مسلمت جهان از پی فتنه هر زمان
گرد میار لشگری، بر مفراز رایتی
از تو حکایتی شدم، گرد جهان تو همچنان
بر سر غفلت خودی، اینت نکو عنایتی
ساختنی است با منت، گر سر علم دیده ئی
در سر نیم آه من سوختن ولایتی
هم بتو در گریختم از ستم تو، وای من
گر نبری تو رحمتی یا نکنی حمایتی
جز غم تو چه خورده ام ار تو کنی تقربی
در حق تو چه گفته ام بی هوست حکایتی
گرچه دراز در کشد کار من و توهم بود
عشق مرا فذالکی حسن تو را نهایتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسی عمیق و عاشقانه است که شاعر از عشق و غم خود نسبت به معشوق میگوید. او به وضوح از درد و رنج ناشی از این عشق صحبت میکند و اشاره میکند که به خاطر زیبایی و محبتی که از معشوق دریافت کرده، تحمل سختیها و مصائب را بر خود هموار میکند. شاعر از غم و اندوهی که به واسطه عشق میکشد، مینویسد و به معشوق تأکید میکند که اگر حمایتی از او نکند، او در رنج خواهد ماند. در نهایت، با وجود تمام دشواریها، عشق او به معشوق را بیپایان و بینهایت میداند.
هوش مصنوعی: ای عشق تو، جان مرا به خطر انداختهای. عشق تو به قدری باارزش و قوی است که اجازه میدهد حتی به قیمت جان دیگران، از زیبایی و حسن تو پاسداری شود.
هوش مصنوعی: غم تنها متعلق به توست، و من جانم را از این مرد غمگین میستانم، به شرطی که حمایت تو را داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر صدایت به گوشش نرسد و نتوانی غصه و شکایتهایت را بیان کنی، پس گوش او حساستر از آن است که به داستانهای ناراحتیهایت گوش دهد.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر مشکلات و آشوبها در حال تغییر است، هر بار که به بحران جدیدی برمیخوریم باید جمعیتی را گرد هم آوریم و از پرچم خود دفاع کنیم.
هوش مصنوعی: من به واسطه تو داستانی شدم، اما تو همچنان در غفلت خودی و از این موضوع غافل هستی، که این برای تو خوب نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر در مسیر دانش و آگاهی قرار داشته باشی، باید با صبر و تحمل به دنبال آن باشی، حتی اگر برای رسیدن به هدف به سختیهایی برخورد کنی. در این راه، نالهها و دردهای درونی ممکن است تو را فرسوده کند، اما این تلاشها ارزشمند هستند.
هوش مصنوعی: من از ظلم تو به سوی تو فرار کردم، ای وای! اگر رحمتی به من نرسانی یا حمایتی از من نکنی.
هوش مصنوعی: جز غم تو چه چیزی را چشیدهام؟ اگر تو به من نزدیک شوی، چه چیزی دربارهی تو گفتهام؟ بی تو، قصهای دارم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه کار من و تو ممکن است طولانی و دشوار باشد، اما عشق من به تو پایانی ندارد و زیبایی تو بیپایان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی
بر در تو نشستهام منتظر عنایتی
گرچه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظر
ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی
ورچه نثار تو کنم جان، نرهم ز درد تو
[...]
نیست به جز دوام جان ز اهل دلان روایتی
راحتهای عشق را نیست چو عشق غایتی
شکر شنیدم از همه تا چه خوشند این رمه
هان مپذیر دمدمه ز آنک کند شکایتی
عشق مه است جمله رو ماه حسد برد بدو
[...]
عشق حبیب را بود بر دل من عنایتی
هرنفسی بمحنتی می کندم رعایتی
شکر که در ره هدی کوچه غلط نمیکنم
میرسد از جناب او هر نفسی هدایتی
چشم خوشش دهد مرا لحظه بلحظه ساغری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.