گنجور

 
اثیر اخسیکتی

زلف چون بر عذار می‌فکنی

لیل را در نهار می‌فکنی

چون لبت مست لطف می‌گردد

باده را در خمار می‌فکنی

جانی آویخته است بر فتراک

تا نظر بر شکار میفکنی

هر کجا مهر در میان آمد

خویشتن بر کنار می‌فکنی

خرما با تو کی دود که به جور

اسب بر روزگار می‌فکنی

همچو سوزن، اگرچه سرتیزی

بخیه بر روی کار می‌فکنی

صف ناموس تو شکست آرد

زانکه در چنگ یار می‌فکنی

 
 
 
کاشی‌چینی - بازی جورچین ایرانی