|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و جدایی است. شاعر به عشق معشوقش اشاره میکند که باعث تحمل درد و رنجهای بسیاری شده است. او از زلف و زیبایی معشوق صحبت میکند و از فراق و دوری شبها و روزهای سختی که میگذرانده، مینالد. معشوق او را در مِی عذاب و عشق قرار داده و او را با این احساسات عمیق و چالشهای عاطفی درگیر کرده است. در نهایت، شعر نشاندهندهی تداوم و عمق عشق و رنج ناشی از جدایی است.
هوش مصنوعی: عهد تو برای من مانند نان نماز است و محبت تو شبیه صبری است که من دارم، هرچند که ظاهری است و واقعی نیست.
هوش مصنوعی: عشق تو مرا در مقابل هزاران زحمت و درد قرار داده است و دلم را به بازی گرفته است.
هوش مصنوعی: زلف تو باعث میشود که شبهای جداییام از تو خیلی طولانی و بیپایان به نظر برسند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که حتی یک تار موی کسی نمیارزد که بخواهد در مقابل دشواریها و رنجهای من قرار بگیرد. به عبارت دیگر، درد و رنج من آنچنان سنگین است که هیچ چیز نمیتواند ارزش آن را داشته باشد.
هوش مصنوعی: زلف تو به قدری زیبا و جذاب است که آسمان با وجود تو خود را شبیه به هندوها میداند و به خاطر جاذبهات به سرزمینت میتازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسنی چو دعا به سر فرازی
زلفی چو قضا به دست یازی
طبع رخ اوست دل ربودن
رسم لب اوست دلنوازی
زنگی دو زلف کافر او
[...]
یا من بعیونه یوازی
حوراء رعت ربی الحجاز
ای کار لب تو دلنوازی
چون با من خسته دل نسازی؟
اکمام ملاحة و حسن
[...]
کار من و تو بدین درازی
کوتاه کنم که نیست بازی
گاهیم به لطف می نوازی
گاهیم به قهر میگدازی
در معرض قهر و لطف تو من
زان میسوزم که مینسازی
چون چنگ دو تا شدم به عشقت
[...]
نی کار کسی ست عشقبازی
کو دل ننهد به جانگدازی
عشقی که نه جان دهند در وی
بازی باشد، نه عشقبازی
می آیی و می چکد ز تو ناز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.