مرغی یگانه بودم یاری به دستم آمد
الحق شگرف صیدی، ناگه به دستم آمد
چون دید از جمالش چشمم گرفته مستی
با غمزهی معربد در چشم مستم آمد
تاراج طره او در هرچه بودم افتاد
و آسیب غمزهی او در هرچه هستم آمد
زنار بتپرستی بربست دل چو ناگه
از روی بت نکوتر یاری به دستم آمد
وقت است اگر بر آرم افغان ز دل که بر من
حورا، پیام نیامد زین بتپرستم آمد
بر گوشهی بساطش بگرفت اثیر جایی
کز وی نگاه کردم افلاک پستم آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ تجربه زیبایی و جاذبهی یک معشوق است. شاعر از احساسات عمیق و غمزههای دلربای معشوق سخن میگوید که موجب تغییر در وجود و روح او شده است. او خود را به عنوان مرغی یگانه توصیف میکند که در دام زیبایی معشوق افتاده و احساساتی چون مستی و آسیب را تجربه میکند. شاعر اشاره میکند که معشوق به او یاری رسانده و دلیلههای پرستش او به مثابه بت در دلی او نشسته است. از طرفی، او انتظار دارد که با ابراز احساساتش، معشوق نیز بر او التفات کند. در کل، این شعر به شناخت و تأثیر عمیق عشق و زیبایی بر زندگی انسان اشاره دارد.
هوش مصنوعی: روزی مرغی تنها و بیهمتا بودم که ناگهان یک یار و دوست به دستم رسید. واقعاً جالب و حیرتانگیز است که چنین صیدی به دستم آمده است.
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی او نگاه کردم، چشمانم مست و سرگشته شد و با نگاهی غمزهآلود، در چشمانم نشسته و شور و شوقی به وجود آورد.
هوش مصنوعی: موهایش مانند دزدان به هر چیزی که داشتم آسیب زد و زیبایی نگاهش به هر آنچه که هستم آسیب رسانده است.
هوش مصنوعی: دلم به زنجیر بتپرستی بسته شد و وقتی که یاری از روی بت زیبا به سراغم آمد، این زنجیر پاره شد.
هوش مصنوعی: وقتی است که از دل خود فریاد بزنم، چونکه حورایی بر من نازل نشده و این بت که من پرستیدهام، به سراغم نیامده است.
هوش مصنوعی: در گوشهی میدانش جایی را گرفت که وقتی به آن نگاه کردم، دنیای زیرین برایم نمایان شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.