یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر
بسته سنبل پای گل بر سرو بستانی نگر
تا سپهر گوی زن بینی مه چوگان گذار
خیز و در میدانش بریکران چوگانی نگر
میر خوبان است، کاورده است منشور جمال
اینک اینک بر رخش طغرای سلطانی نگر
در شکنج غبغبش چاه ذقن محبوس ماند
یارب آن زندان دل ها، چاه زندانی نگر
دعوی خون گرد بر من، خط او گفتم چرا
گفت کاینک حجتی شرعی و برهانی نگر
زلف و چهرش بر کنار شام بادو نیمروز
با سپاه کفر بر مرز مسلمانی نگر
قاصدا، یک ره به تبریز آی و رخسارش به بین
مصر اعظم دار ملک ماه کنعانی نگر
با گشاد غمزه ی تیرافکنش بر راه او
گشتگان آشکار از زخم پنهانی نگر
در نثار موکب حسنش اثیر از اشک خون
بر سر مژگان گرفته لعل پیگانی نگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خدای مهر و مه خاک پریشانی نگر
ذره ئی در خود فرو پیچد بیابانی نگر
حسن بی پایان درون سینهٔ خلوت گرفت
آفتاب خویش را زیر گریبانی نگر
بر دل آدم زدی عشق بلاانگیز را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.