با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد
از نخوت و جباری بامات نمی افتد
آئی و رقیبانت آیند ز پیش و پس
آخر شبی این بازی تنهات نمی افتد
بر سر بنهی دستی تا جان من مسکین
چون زلف سرافکنده در پات نمی افتد
شب تیره دمی روشن من خالی و تو فارغ
هان می فتدت در سر این تات نمی افتد
ممکن که بدل داری باشد چو تو در عالم
باری به ستمگاری همتات نمی افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق شاعر در مواجهه با عشق و تنهایی میپردازد. شاعر با بیان این که با وجود همه زیباییها و رقیبان، تلاشهایش در رسیدن به معشوق بینتیجه مانده و این او را در اندوه غرق کرده است. او به گفتگو با معشوق پرداخته و از ناتوانی خود در فراموشی یا نادیده گرفتن عشقش میگوید. نهایتاً شاعر به این نتیجه میرسد که هیچ کس نمیتواند جایگاه معشوقش را در قلب او بگیرد و او همیشه در حسرت آن باقی میماند.
هوش مصنوعی: با اینکه تو به خاطر غرور و خودخواهیت به دیگران توجهی نداری، من هرگز از تو نمیگذرم و از تو دور نمیشوم.
هوش مصنوعی: وقتی تو به میدان میآیی، رقبایت از جلو و عقب به تو نزدیک میشوند، اما در نهایت این بازی شبانه به تنهایی به تو واگذار میشود.
هوش مصنوعی: بر سر بههمریختگیام دستی بگذار تا جان بیچارهام مانند زلف آشفتهام به پایت نیفتد.
هوش مصنوعی: در شب تاریک، لحظهای روشنایی به وجود میآید و من در تنهایی خودم هستم، در حالی که تو به کارهای خود مشغولی. ای کاش در تفکراتم فرو نروم و اجازه ندهم این افکار خوابشان بگیرد.
هوش مصنوعی: این احتمال وجود دارد که در دنیای بزرگ افرادی شبیه تو وجود داشته باشند، اما هیچکس به پای تلاش و پشتکار تو نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنمای به من رویت، یارات نمیافتد
آری چه توان کردن؟ با مات نمیافتد
گیرم که نمیافتد با وصل منت رایی
با جور و جفا، باری، همرات نمیافتد؟
میافتدت این یک دم کیی براین پر غم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.