لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
اثیر اخسیکتی

دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند

پس بیوفا جمال تهی را کجا برند؟

گوئی جمال هست و وفا نیست، گو مباش

ما را همین بده که وفا را زما برند

خوبی و، لیک خوی بدت زشت میکند

وآنرا که زشت باشد نازش کجا برند

هم شحنه جفایت از ایشان کشید تیغ

آنها که در جهان ز تو نام وفا برند

اینک توئی و من بچه امید عاشقان

درد سر تکبر و ناز شما برند

والله که چشم عشق بدوزند عاشقان

این غصه گر ز بیم زبان برملا برند

در قصه های تو بنویسند عاشقان

مگذار اثیر تا پس از این غصه ها برند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال‌الدین اسماعیل

ای آنکه خاک پای ترا روشنان چرخ

دایم بمیل شعشعه چون توتیا برند

آنجا که جفت ساز سرخامه ات بود

لحنی بود تمام که نام نوا برند

افهام را بساحل ادراک راه نیست

[...]

وفایی شوشتری

در ماتم شهی که سرش از جفا برند

رخت عزا رواست ز سر تا به پا برند

هرگز شنیده اید که بی جرم و بی گناه

همچون حسین کسی که سرش از قفا برند

هرگز شنیده اید که اعضای کشته را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه