گنجور

 
اثیر اخسیکتی

چون گشت رخ چمن دل آرای

وقت است به عیش کن دلا، رای

بفزود جمال باغ، در ده

آن انده کاه شادی افزای

آراسته شد ز گل در و دشت

برخیز و صبوح را بیارای

آرایش جان می است و معشوق

یکساعت از این دو، برمیاسای

خط هوس از میانه بردار

گوی طرب از وجود بربای

پیش از تو ببین چه آس کشتند

در دور سپهر عمر فرسای

 
 
 
سعدی

ای بارخدای عالم آرای

بر بندهٔ پیرِ خود ببخشای

حکیم نزاری

گر هیچ به کویِ ما کنی رای

بر خانه ی چشم ما فرود آی

گرچه نبود چو من گدا را

در خوردِ نزولِ پادشا جای

زان روی که خانه خانه ی تست

[...]

ابن یمین

ای از تو هزار فتنه بر پای

بنشین و قبای بسته بگشای

از آینه دل سیاهم

زنگی که ز هجر تست بزدای

تا سبزه دمید بر گل تر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه