لعل تو به نکته دُر چکاند
وین قاعده کس چو تو نداند
در حسن رخت بدست مردی
از ماه خراج ها ستاند
خورشید نمیرسد بگردت
شاید که براق کم دواند
دامن دامن دلم ز دیده
در پای غم تو در فشاند
نزدیک شد که فتنه تو
بر عالم جوی خون براند
در کار تو، اند پادشاهان
عشقت بمن گدا چه ماند
مرسوم مرا که بر لب توست
چون وصل به جمله می براند
دیوان خیال را چه نقصان
گر زود ترک بمن رساند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت فردی خاص است که هیچکس به اندازه او زیبایی ندارد. شاعر به قدرت و تأثیر عاشقانه این شخص اشاره میکند و بیان میکند که عشق او بر دنیا تأثیر میگذارد. همچنین به احساسات عمیق و درد ناشی از عشق اشاره میکند و نشان میدهد که چطور این عشق میتواند پادشاهان را نیز تحت تأثیر قرار دهد. شاعر در نهایت از احساس تنهایی و افسردگی ناشی از دوری از معشوق صحبت میکند و به این نتیجه میرسد که عشق میتواند انسان را به اوج و به عمیقترین احساسات برساند.
هوش مصنوعی: لبهای تو مانند جواهری گرانبهاست که به زیبایی رازها را بیان میکند و هیچکس به اندازه تو این قاعده را نمیداند.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات از مردی که ماه را تماشا کرده، طلب میکند.
هوش مصنوعی: خورشید به تو نمیرسد، شاید که اسب تندرویی برایت بیاورد.
هوش مصنوعی: دلم را به خاطر غم تو به دامنم میزنم و در پای غم تو اسیر هستم.
هوش مصنوعی: وقتی فتنه و آشوب تو به نزدیک میشود، بر جهان خونریزی میافکند.
هوش مصنوعی: در تلاش برای جلب محبت و توجه تو، حتی پادشاهان عشق هم در مقابل من مانند گدایان به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که منطبق با آشنایی و شیوهای که از تو دارم، مانند ارتباطی عمیق با دیگران، مرا به سوی خوشی و سرزندگی میبرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به سرعت مرا از دنیای خیالات و آرزوهایم جدا کند، چه مشکلی برایم پیش خواهد آمد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاندیشه چو سر به خط رسانَد
جز باز پس آمدن نداند
آن را که غمت به خویش خواند
شادی جهان غم تو داند
چون سلطنتت به دل درآید
از خویشتنش فراستاند
ور هیچ نقاب برگشایی
[...]
آن را که غمت ز در براند
بختش همه دربدر دواند
وآن را که عنایت تو ره داد
جز بر در تو رهی نداند
وآن را که قبول عشقت افتاد
[...]
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
شیرین چو شکر تو باش شاکر
شاکر هر دم شکر ستاند
شکر از شکرست آستین پر
[...]
چون بنده خدایِ خویش خوانَد
باید که به جز خدا نداند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.