دلبری دارم که جان میخواهد از من، چون کنم
از سر جان برنشاید خاست، ای تن، چون کنم
گوهر مهرش چو کان در دل نهان کردم ولیک
با چنین دریای مروارید معدن، چون کنم
چشمِ سوزن کرد بر من عالَم، از بس کافری
ای مسلمانان، وطن در چشمِ سوزن چون کنم
خانه من برد و پس در خانه خود تن بزد
چاره چه، با آن جهانآشوبِ تنزن، چون کنم
اختیاری نیست داغ درد را لیک از جهان
چون دل مسکین در او کرده است مسکن، چون کنم
یا دل من پیش او دارید تا رحمی کند
یا طریقی پیش من بنهید تا من، چون کنم
تر همیآید غزل در شیوه شعر اثیر
کشتگان عشق را زین شیوه شیون چون کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر شامل احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی است. شاعر از دلبری سخن میگوید که جانش را میطلبد و در عین حال نمیداند چه باید بکند. او به اشتیاق و درد ناشی از عشقش اشاره میکند و میگوید که با وجود نگه داشتن عشق در دل، نمیتواند آن را به درستی ابراز کند. همچنین، شاعر به محدودیتها و مشکلاتی که عشق برایش به وجود آورده اشاره میکند و از خداوند میخواهد که یا دل او را در دست گیرد یا راهی به سوی او بگشاید. در نهایت، او از سختیهای شعر گفتن درباره عشق و فقدان میگوید و به دنبال راهی برای بیان این احساسات عمیق است.
هوش مصنوعی: من محبوبی دارم که جانم را از من میطلبد، چگونه میتوانم از تمام وجودم به او دست بردارم، ای جسم من، چه کنم؟
هوش مصنوعی: محبت او را در دل به گونهای پنهان کردهام، اما با وجود دریایی پر از مروارید، چگونه میتوانم آن را به نمایش بگذارم؟
هوش مصنوعی: چشم سوزنی که بر من دوخته شده، به دلیل نادانی و کفر فراوان تو، ای مسلمانان، چگونه میتوانم وطنم را در چشمان آن کوچک و تنگ جا دهم؟
هوش مصنوعی: خانهام را از من گرفتند و در خانهی خودم به من ضربه زدند. چه باید بکنم در این دنیا که پر از آشوب و درد است؟
هوش مصنوعی: درد و رنجی که به ما میرسد، اختیارش دست ما نیست. اما دل من همچون خانهای برای این غمها شده است. حالا نمیدانم با این وضعیت چه کار کنم.
هوش مصنوعی: ای دل من، یا نزد او برو و از او بخواه که رحم کند، یا راهی را به من نشان بده که بتوانم کاری انجام دهم.
هوش مصنوعی: غزل به شیوه شعر حرفهای به من میرسد، اما چطور میتوانم احساسات کسانی را که در عشق آسیب دیدهاند، با این شیوه ابراز کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترک تن دل را نگردانیده روشن چون کنم
پشت چون آیینه مظلم به گلخن چون کنم
دیده روشن به خون دل زمن قانع شده است
من ز قندیل حرم امساک روغن چون کنم
از لطافت باز شبنم بر نمی دارد گلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.